خبرورزشی - شروع خوب انگلیس در جام ملتهای اروپا با برد مقابل کرواسی، طرفداران تیم ملی فوتبال این کشور را امیدوار کرد که مقابل اسکاتلند رقیب دیرینه خود نیز نتیجه خوبی بگیرند.
اما هوشمندی تاکتیکی استیو کلارک سرمربی اسکاتلند برنامههای گرت ساوتگیت و شاگردانش را در ومبلی به هم ریخت و سوالات زیاد و البته آشنایی را در مورد ضعفهای انگلیس مطرح کرد.
ایا ساوتگیت توانایی واکنش سریع در زمانهایی که انگلیس در کسب نتیجه ناکام است را دارد؟ ایا پاسکاریهای آنها هدف دار است یا فقط برای حفظ توپ بدون هدف است؟ برای هری کین چه اتفاقی افتاده است؟
مشکل هری
هری کین در بین پنج مدافع کم اشتباه و منسجم اسکاتلند تنها بود و پاسهای خوبی هم دریافت نکرد تا در این بازی هم بی اثر باشد. او سعی میکند که خودش را از کمند مدافعان حریف خلاص کند و موقعیتسازی کند. فیل فودن هم همان نقشی را در تیم ملی برای او بازی میکند که هئونگ مین سون در تاتنهام دارد. این دو بازیکن در چند مورد همکاری خوبی داشتند و فودن با مدل موهایی که شبیه پل گاسکویین کرده از بین مدافعان حریف فرار کرد اما در موقعیت آفساید قرار داشت. کین به شیوه پرس کردن حریف از بالا علاقه دارد و خودش در این موقعیتها میتواند از اشتباه مدافعان حریف استفاده کند. انگلیس اوایل این بازی این شیوه را به خوبی انجام داد اما در ادامه کم اورد و پرس سنگین از حریف برداشته شد. دقیقه ۷۴ ساوتگیت تصمیم گرفت بیل را بیرون بکشد که باعث ناراحتی این بازیکن هم شد اما به نظر میرسید این تصمیم درست باشد. کین تاثیر خود را در بازی از دست داده بود و بهتر بود تعویض شود. رسانهها از رفتار و عملکرد او انتقاد کردند و این شاید باعث دردسر بیشتر برای کین در روزهای آینده شود.
مشکل گرت
ساوتگیت ارتباط خوبی با بازیکنان تیم ملی برقرار کرده و جو خوبی نیز در تیم ملی حاکم کرده است. او در این کار مهارت دارد. مشکل این است که او در جریان بازی و زمانی که کار گره میخورد نمیتواند به سرعت فکر کند و تصمیم درستی بگیرد. نیمه اول او به دردسر بزرگی افتاد. برنامه تاکتیکی کلارک انگلیس را در زمین خودش محبوس نکرده بود اما باعث شد موقعیتهای خوبی نصیب اسکاتلند شود. کلید اصلی موفقیت تاکتیک اسکاتلند هم اندی روبرتسون مدافع لیورپولی این تیم بود. فیل فودن، کالوین فیلیپس و ریسه جیمز مراقبل او بودند اما بهترین بازیکن اسکاتلند در چندین مورد فضاهای خوبی را به دست آورد بدون اینکه هیچکدام از این بازیکنان را نزدیک خود ببیند. البته نیمه دوم اوضاع کمی بهتر شد و انگلیس در مهار روبرتسون موفقتر بود. آمدن گریلیش به جای فودن هم تصمیمی قابل پیش بینی از سوی ساوتگیت بود. تعویض کین کار درستی بود اما مارکوس رشفورد هرگز در جریان بازی قرار نگرفت و تاثیرگذار نبود. ساوتگیت همچنان ترکیب تیم را نشناخته و احتمالا مقابل چک هم تغییراتی را اعمال خواهد کرد.
مالکیت توپ، بدون موقعیت
انگلیس مثل بازی قبلی در بازیسازی کاملا صبور بود تا جایی که در مواقعی خشم هواداران خود را هم بابت این پرحوصله بودن برانگیخت. البته انسجام تاکتیکی اسکاتلند و مدافعان بدون اشتباه این تیم باعث شدند که این پاسکاریها بدون ثمر باشد و دیدنش برای هواداران انگلیس ازاردهنده شود. انگلیس مدام توپ را از یک طرف زمین به طرف دیگر برد اما هیچ راهی به سمت دروازه اسکاتلند پیدا نکرد. در نیمه اول رحیم استرلینگ و فیل فودن در شکستن سد دفاعی اسکاتلند موفقتر و پر تلاشتر از دیگران بودند. سرعت انتقال توپ از سوی انگلیس آنقدر زیاد نیست که برای حریف دردسر ایجاد کند. اسکاتلند اصلا مشکلی با جابه جایی توپ از سوس انگلیسیها نداشت و با خیال راحت انسجام دفاعی خود را حفظ کرد.
مدافعان کناری بی ثمر
انگلیس با شش مدافع کناری در کلاس جهانی وارد این تورنمنت شد. انها البته الکساندر ارنولد را به دلیل مصدومیت از دست دادند اما کیفیت سایر بازیکنان در هر دو جناح آنقدر بالا هست که لبههای خط باید نقطه کلیدی موقعیت سازی انگلیس باشد . در بازی اول کیران تریپیه و کایل واکر طبق دستور مربی کاملا عقب بازی میکردند و در کارهای هجومی نقش چندانی نداشتند. در بازی مقابل اسکالتند اما گرت ساوتگیت تصیم گرفت ریسه جیمز و لوک شاو را در دو جناح به کار بگیرد و به آنها هم دستور داد که جلوتر بازی کنند. این که هر دو مدافع کناری عوض شدند تصمیم عجیبی از سوی ساوتگیت بود. او میخواهد مدافعان کناری تازه نفسی را در هر بازی به میدان بفرستد اما مشکل بزرگ اینجاست که این مدافعان اسم و رسم دار هیچکدام تاکنون تاثیرگذار نشان نداده اند. ساوتگیت در این زمینه هم هنوز نتوانسته مشکل تیم را حل کند.