نسیم فرزین؛ حتی در بزرگترین اندوهش هم اثری از انتقامجویی دیده نمیشد و فقط اشکهای جدایی از تیم محبوبش بود که بر گونههایش میریخت.
همهچیز با یک دستمال شروع و با یک دستمال تمام شد. اولین قرارداد لیونل مسی با بارسلونا با عجله روی یک دستمال سفره در رستوران امضا شد. حالا هم که در کنفرانس مربوط به خداحافظیاش از گریه به هق هق افتاده بود همسرش آنتونلا جلو رفت تا دستمال کاغذی به او بدهد. آنتون چیگور در رمان «جایی برای پیرمردان نیست» به نویسندگی کورمک مککارتی میپرسد: «اگر قانونی که از آن پیروی میکنی شما را به اینجا رسانده پس این قانون چه فایده داشته است؟»
اشکهای مسی باعث تولید محتوای فراوانی هم شد. شبکه پخش زنده بارسلونا در یوتیوب با پیوندهای کلیک کردنی بسیاری همراه شد تا تماشاگران را به خرید اشتراک «بارسا تیوی» دعوت کند. فروشگاه آنلاین باشگاه هنوز هم با خوشحالی لباسهای با نام مسی، آهنرباهای روی یخچال، بطریهای آب، لباس بچه، حتی یک لباس خانگی مسی با قیمت باورنکردنی ۱۶۰ یورو (۱۳۵ پوند) را میفروشد.
اگر مسی مردی کینهتوز و انتقامجو بود از این شرایط نهایت استفاده را میکرد و امتیازاتی میگرفت؛ علیه رئیس باشگاه، خوان لاپورتا، که بر اساس تضمینهای پوچش قرارداد جدید امضا شد؛ یا علیه مدیران قبلی که سوءمدیریت مضحکشان باعث شکاف مالی شد که مسی باید آن را پر کند. اما حتی در این لحظات سرشار از غم و اندوه هم هیچ اثری از اتهام متقابل دیده نمیشود. فقط گلایهای محترمانه از شرایطی که او را برخلاف خواسته قلبیاش وادار به ترک باشگاه کودکیاش کرد و فرزندانش را که پدر را در حال گریه در تلویزیون دیدند مجبور به مهاجرت کرد.
با این وجود دیدن مسی یا هر فوتبالیست ثروتمند دیگری به عنوان قربانی اصلاً خوشایند نیست. اگر مسی از ترک بارسلونا تا این اندازه اندوهگین است چرا پیشنهاد نداد که به جای انتقال به پاریسنژرمن با درآمد سالانه ۲۱ میلیون پوند، از حقوقش به طور کامل چشم پوشی کند؟ اگر اینهمه بارسلونا را دوست دارد چرا به طور رایگان برای این تیم بازی نمیکند؟
این ایده بیاساس و بیرحمانه است. مسی پیش از اینها با توجه به شرایط مالی باشگاه با کاهش ۵۰ درصدی دستمزدش موافقت کرده بود. اکنون مشخص شده که حتی با خط زدن تمام مبلغ دستمزد او بارسلونا هنوز هم نمیتواند به خاطر قوانین لالیگا با مسی قرارداد ببندد. در هر صورت تصور اینکه بااستعدادترین فوتبالیست جهان بازی تماشایی خود را به طور رایگان به نمایش بگذارد خالی از لطف است.
آیا لاپورتا در شرکت حقوقی خود مجانی کار میکند؟ آیا پپسی، راکوتن و آدیداس (تنها تعداد کمی از شرکتهایی که در این سالها به خاطر نام مسی ارزش مالی بینهایت زیادی کسب کردند) محصولات خود را به طور رایگان در اختیار مردم قرار خواهند داد؟ همچنین طلبکاران بارسلونا، از جمله بانکهای سرمایهگذاری گلدمن ساکس و آلیانتس، هم باید بدهیهای باشگاه را حذف کنند. اگر عشق به فوتبال را کنار بگذارید جواب تمام این سؤالات را متوجه میشوید.
در عوض هر زمان که کمربندها باید سفتتر شوند، همیشه خالقان ثروت یعنی بازیکنان مجبورند تا این بار را به دوش بکشند. رفتن مسی درس بزرگی به همراه داشت؛ اینکه حتی نخبهترین فوتبالیستها و بزرگترین بازیکنان هم در برابر نظام سرمایهداری و نیروهای بد و غارتگر مصون نیستند.
بیشتر اوقات این کشمکشها در مقیاس کوچکتر صورت میپذیرند: بازیکنان بااستعداد جوانی که بهترین سالهای عمر خود را در لیست باشگاههای بزرگ سپری میکنند، با حرکت یک خودکار به باشگاههای دیگر فرستاده میشوند، مثل یک گونی یُنجه در انبار ذخیره میشوند. بله، برخی برای سودآوری پول میگیرند. اما پول بدون قدرت چه معنی دارد؟ مدت درآمدزایی یک بازیکن نخبه خیلی کوتاه است اما ثروت و ارزشی که برای دیگران یعنی مالکان باشگاه، حامیان مالی، مدیرها، رسانهها، شرکتهای سهام و ... میسازند بسیار بزرگ است.
چطور ممکن است که بزرگترین بازیکن این نسل، مردی که ثروت بیشتر، محتوای بیشتر و لدت بیشتری نسبت به هر بازیکنی در تمام دورانهای تاریخ فراهم کرده است، از اختیارات اصلی خود محروم باشد؟ مسی مانند سنگری در مقابل همه اینها در زمین بازی میکرد، لئو آخرین چیز خوب و خالص در دنیای معاملات و فریب بود.
مسی وسایلش را جمع کرد و به پاریس و یکی از باشگاههایی که میتوانست از عهده خرید او بربیاید رفت. اما او تنها کسی نیست که این بلا بر سرش آمده است. پکیج مالی بازی، سازمانها، بازار کار، ساختارهای حکومتی و همه اینها در هم شکسته شدهاند.
در عوض، فرصت عکس گرفتن در کنار برج ایفل و دیدار مجدد با نیمار در انتظارش است. همانطور که مسی در کنفرانس خبریاش گفت: «اولش عجیب خواهد بود اما مردم به آن عادت میکنند، ما همیشه به همه چیز عادت میکنیم.»
منبع: گاردین