مازیار کوهیار اولین بازیکن افغانستانی است که شانس بازی در فوتبال حرفهای انگلیس را پیدا کرده است. اما این ستاره ۲۳ ساله با شرایط فعلی افغانستان این ترس را دارد که در صورت بازگشت به وطنش از سوی طالبان کشته خواهد شد.
او حالا در تیم هیرفورد بازی میکند و سابقه بازی در تیم والسال را هم دارد. مازیار در سال ۱۹۹۹ همراه با والدین خود به عنوان پناهجو به انگلیس رفتند یا در واقع زمانی که او دو ساله بود، از کشور خود فرار کردند.
کریم، پدر ۵۵ ساله او افسر ارتش افغان قبل از انحلال آن توسط طالبان بود اما بعد از آن در سمت افسر سیاسی در سازمان ملل مشغول به کار شد و به پیشرفت زیرساختهای کشورش کمک کرد و مشاور فرهنگی ناتو نیز شد. او همچنین به نیروهای ارتش انگلیس عازم به افغانستان، آموزش زبان فارسی میداد.
مازیار در مورد پدرش میگوید: «پدرم از نظر طالبان یک خائن و همدست دشمنان است، به همین دلیل همه اعضای خانواده ما از جمله خودم با تهدید به مرگ مواجه هستیم. ما اقوامی داریم که مدتهاست مخفی شده اند. طالبان کاملاً علیه ارزشهای زندگی متمدن در سال ۲۰۲۱ است. پدرم قبل از فرار ما از کشور به این دلیل دستگیر شده بود که ریش او به اندازه کافی بلند نبود! ۳ سال پیش من از تیم ملی افغانستان کنار کشیدم چون بازی دوستانهای با فلسطین در ورزشگاه کابل داشتیم و این برای من خیلی خطرناک بود که به آنجا برگردم چون طالبان همیشه در کمین است.»
مازیار حالا در بیرمنگام همراه با پدرش کریم، مادرش لطیفه ۴۷ ساله و برادرانش افشین ۲۰ ساله و سام ۹ ساله و خواهرش لولا که ۱۶ ساله است زندگی میکند. آنها این روزها به شدت بابت اوضاع افغانستان نگران هستند.
کریم که یکی از برادرانش توسط طالبان کشته شدهاند میگوید: «لولا و سام از طریق خانمی در کابل به صورت آنلاین زبان فارسی را یاد میگیرند. شب گذشته طالبان به خانه دوست این خانم رفتهاند. آنها میخواستند بدانند چند زن در آن خانه هستند و به دو نفر از آنها دستور دادهاند که از خانه بیرون بروند و گفتهاند حق ندارند که تا نیمهشب در خانه یکدیگر بمانند. آنها دختران را به زور به خانهشان برگرداندند. این فقط یک روز بعد از آن بود که طالبان در رسانهها مدعی شد که با زنان رفتار خوبی خواهد داشت اما متأسفانه آنها مثل گذشته هستند و تفسیر خودشان را از اسلام دارند.»
او ادامه داد: «آنها به دختران و زنان احترام نمیگذارند. فعلاً میخواهند چند زن را تا زمان حضور نیروهای خارجی در بعضی پستها قرار دهند اما به محض خروج خارجیها، آنها به همان روش قبلی خود بازخواهند گشت. ادعایشان در مورد امنیت کسانی که با آمریکا و بریتانیا کار میکنند هم دروغ است. به محض اینکه من را ببینند به سمتم شلیک خواهند کرد.»
مازیار فقط دو بار در زمانی که پدرش در افغانستان کار میکرد، به آنجا رفته است: «نشانههای پیشرفت را میشد در کشور دید. بیمارستان، درمانگاه، مدارس و جادهها در حال ساخته شدن بودند و مردان و زنان میتوانستند آزادانه در خیابانها رفت و آمد کنند. سهتا از عمههای من همگی شغل داشتند اما حالا همگی به شدت مورد تهدید هستند.»