نظرسنجی

نتیجه بازی نساجی - پرسپولیس؟
حسرتی که از روزهای سخت توکیو برای وزنه‌بردار پارالمپیکی ماند/ پورمیرزایی: کاش طلا می‌گرفتم!
زمان مطالعه: ۴ دقیقه

اولین و آخرین پارالمپیک، سخت ترین روزهای منصور پورمیرزایی پاراوزنه بردار فوق سنگین را رقم زد، میدانی که در نبود دوستش سیامند مرحوم، تلخ‌ترین بود.

توکیو، اولین و آخرین پارالمپیکی بود که در آن وزنه زد. سخت‌ترین میدانی که در زندگی‌اش دیده بود. پارالمپیکی که در آن مأموریت سختی به او سپرده بودند. پر کردن جای خالی سیامند رحمان، هرکول همیشه خندان در توکیو بود؛ آن هم با مدال طلا. حرف از منصور پورمیرزایی، پاراوزنه‌بردار فوق سنگین است. او که چند کیلو وزن بیشتر از رقیبش، بدشانسی بزرگ را برایش رقم زد تا به جای طلا، نقره بگیرد. مدالی که برایش حسرت بزرگی را به جا گذاشت تا حدی که بگوید: «کاش مدالم طلا بود.»

پارالمپیک توکیو، انگار برای شما سختی خاصی داشت، نه؟
دقیقاً همین‌طور بود اما کمتر کسی متوجه این قضیه شد. البته سختی کار برای من از یک ‌سال و نیم پیش شروع شد، وقتی که اتفاق تلخ برای سیامند افتاد، چرا که من چند سالی کنار سیامند، برای حضور در پارالمپیک تلاش می‌کردم تا بتوانم افتخارآفرینی کنم. من برای عشق و علاقه می‌خواستم به پارالمپیک بروم. من حتی برای پارالمپیک ریو هم وزن کم کردم اما مقررات طوری است که نمی‌شود دو وزنه‌بردار در یک دسته شرکت کنند. من برای توکیو هم سهمیه گرفته بودم اما وقتی سیامند رحمان از دست رفت، حضورم در پارالمپیک وظیفه شد. من هم با تمرین، تحمل شرایط سخت و...  برای رسیدن به فرم ایده‌آل تلاش کردم. در واقع از همه زندگی‌ام زدم تا در توکیو مدال طلا را برای کشورم بگیرم. مدالی که سیامند می‌گرفت، همه تلاشم را کردم که این اتفاق بیفتد اما نشد. 

چرا نشد؟
در برنامه‌ریزی و اردو هم مشکل پیش آمد و نشد که در پارالمپیک طلا بگیرم. اتفاقی که خیلی ناراحتم کرد، چرا که سخت‌ترین و پرفشارترین مسابقه برای من بود. من سه، چهار ماه قبل از توکیو هم در تایلند با شرایط بهتر وزنه زدم اما پارالمپیک شرایط و سختی خاص خودش را دارد. روز مسابقه، شرایط طوری پیش رفت که در انتخاب وزنه اشکال پیش آمد، وگرنه من مدال طلا می‌گرفتم. 

چطور؟
وزن من بالاتر از رقیب اردنی‌ام بود، برای شروع باید وزنه را یک کیلو بالا می‌بردند که انجام نشد یعنی تبلتی که با آن درخواست وزنه را می‌دادند در اتاق warm کار نکرد، هر چند من با همه تلاشم سعی کردم این مسئله تأثیری روی نتیجه‌ام نگذارد اما نشد. به ویژه اینکه خطاها از چشم داوری پنهان نمی‌ماند، بنابراین ما باید بیشتر حواسمان را جمع کنیم تا مشکلی پیش نیاید. به هر حال همه آنهایی که موقع مسابقه‌ام در سالن بودند یا از تلویزیون نگاه می‌کردند، دیدند شرایط چطور بود. 

به هر حال قبلاً همه عادت داشتند در فوق سنگین وزنه زدن سیامند را ببینند و طلایش را، اینکه شما باید جای خالی او را پر می‌کردید، فکر شما را مشغول نکرده بود؟
این قضیه تنها برای ۱۰، ۲۰ روز قبل از مسابقه نبود، بلکه از همان لحظه‌ای که خبر فوت سیامند رسید، بار روانی‌اش برایم شروع شد. همان موقع همه فکر و ذکرم تلاش برای تکرار طلای سیامند بود. 

شما هم به عنوان جانشین سیامند، همانقدر مورد توجه رسانه‌ها و تیم‌ها بودی؟
اولین واکنش را فدراسیون جهانی نشان داد که مرا به عنوان ۱۰ ورزشکار برتر معرفی کرد. سایت فدراسیون جهانی و همه ورزشکاران مرا به چشم وزنه‌بردار طلایی می‌دیدند، به هر حال آنها مرا در انتخابی پارالمپیک به میزبانی تایلند دیده بودند. حتی وزنه‌بردار اردنی برای مدال نقره آماده شده بود. اگر این اتفاقات نمی‌افتاد شک نکنید طلا برای من بود. من خودم هم باور نمی‌کردم طلا نگیرم. به هر حال من همه رقبا را آنالیز کرده بودم و می‌دانستم چه تکنیک‌هایی دارند و با مربی‌ام صحبت کرده بودم و می‌دانستم، نهایت وزنه‌ای که رقیب اردنی می‌زند ۲۳۵ یا ۲۴۰ کیلو است. به هر حال میدان رقابت بود و من به آن چیزی که می‌خواستم نرسیدم. به رغم اینکه با همه سختی و شرایط کنار آمدم و با تمرکز روی مسابقه، کار منظم و حتی خوابم را طوری تنظیم کردم تا برای این روز سخت، آماده باشم و پرقدرت وزنه بزنم، برایم اول رفتن روی سکو بود و گام بعدی طلا بود. 

انگار رقیب اردنی خیلی خوش‌شانس بود؟
خوش‌شانسی برای وزنه‌بردار اردنی بود و بدشانسی برای من. 

چرا شما خداحافظی کردی؟
من قبل از این، قرار بود، تا مسابقات دبی باشم که بعد کرونا آمد. من از سال ۸۶ عضو ثابت تیم ملی بودم و همراه سیامند رحمان، مدل‌های طلا و نقره فوق سنگین را در رقابت‌های مختلف می‌گرفتیم. به هر حال ورزش حرفه‌ای شرایط خاصی دارد و کنارش مصدومیت و آسیب‌های روحی. من بعد از آن سعی کردم کنار خانواده‌ام باشم، چرا که همه چیز ورزش نیست. اگر قرار بود بمانم باید خیلی چیزها را از دست می‌دادم اما سرنوشت، ورق را جور دیگری برگرداند و من برگشتم و به پارالمپیک رسیدم. سخت‌ترین و تلخ‌ترین مسابقه زندگی‌ام. تلخ نه بابت مدال نقره، چون دوست عزیزم سیامند نبود. جای خالی‌اش همیشه حس می‌شود. من مدال نقره فوق سنگین را در شرایط سخت گرفتم اما کاش طلا بود. البته من که بروم بچه‌های جوان‌تر هستند و جای خالی سیامند را با مدال‌هایشان پر می‌کنند. 

 خداحافظی از تیم ملی، مساوی است با خداحافظی با وزنه‌برداری؟
من باشگاه ورزشی دارم و حالا که دیگر در تیم ملی نیستم، کارم را اینجا ادامه می‌دهم. شاید وزنه‌برداری را حرفه‌ای ادامه ندهم اما حتماً تمریناتم را انجام می‌دهم و مثل همه این سال‌ها که شاگردانی داشته‌ام که قهرمان کشور، آسیا و جهان شده‌اند، باز هم وزنه‌بردارانی تربیت می‌کنم. دلم می‌خواهد تجربیاتم را به جوانان انتقال بدهم. 

وب‌گردی و دیدنی‌های ورزش

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha

نظرسنجی

نتیجه بازی نساجی - پرسپولیس؟

پربازدید امروز

آخرین خبرها

منهای ورزش

بازرگانی