تاریخ فوتبال فلسطین ارتباط بین فوتبال و ملیگرایی را برجسته میکند. این داستان نه عاشقانه است و نه زیبا، اما داستان یک جامعه را از نقطه نظر فوتبالی روایت میکند.
داستانی از اِشغال، فساد، و در عین حال تحسین
اینکه تیم ملی فلسطین در صحنه بینالمللی به رقابت میپردازد، خود یک داستان الهامبخش است. هر موفقیتی که با وجود چنین ناملایماتی بهدست آید شایسته توجه است. تیم ملی فلسطین با موضوعات مختلفی دست و پنجه نرم کرد تا بتواند در سرزمین خود فوتبال بازی کند. تاریخچه فوتبال فلسطین خیلی طولانی، پیچیده و پر از ابهام است.
پایههای اولیه فوتبال فلسطین
فلسطین در سال ۱۹۹۸ به فیفا پیوست. اما در واقع سفر فوتبالی آنها به حدود ۷۰ سال قبل برمیگردد. «اوری لِوی» از باباگل، معرفی بازی فوتبال در فلسطین را مدیون «دانشجوان عرب و مسلمان که در استانبول، سوریه و لبنان درس خواندند و همچنین اولین مهاجران یهودی که عمدتاً از اوکراین و روسیه آمدند» میداند. بین فرمولبندی فوتبال در اروپای شرقی و «توسعه بازی در میان جمعیت یهودی فلسطین» همبستگی مشخصی وجود دارد. در سال ۱۹۲۸ اتحادیه فوتبال فلسطین (PFA) تشکیل شد.
اگرچه تیم منحصراً از ساکنین یهودی تشکیل شده بود. فقط یک عرب برای بودن در تیم داوطلب شده بود که اتحادیه فوتبال فلسطین به دلایلی او را از تیم حذف کرد. در آن زمان سفر به خاورمیانه برای تیم یهودی عادی بود. آنها با تیمهایی مثل اردن، لبنان، سوریه و مصر روبهرو میشدند.
پس از بیانیه اسرائیل در سال ۱۹۴۸، اتحادیه فوتبال فلسطین در بخش غیرعرب نشین (PFA) به اتحادیه فوتبال اسرائیل (IFA) تبدیل شد. این امر باعث شکاف جبرانناپذیری در بسیاری از نهادها شد که فوتبال هم از این امر مستثنی نبود. یک تیم جداگانه عربی فلسطینی تشکیل شد البته زیر چتر PFA. با این وجود آنها تا سال ۱۹۵۳ نتوانستند بازی کنند.
در واقع سرمایهگذاریهای اولیه کمیته عالی عرب در فوتبال فلسطین تا حد زیادی ساختارشکنانه بود، اما در نهایت لیگ تشکیل شد. تیم نوپا در آستانه رشد و پیشرفت قرار گرفت. مسیر آنها دائماً به علت امکانات ناکافی، جنگها و سایر مسائل سیاسی مختل میشد.
به رسمیت شناخته شدن در جامعه بینالمللی
در پی امضای پیمان اُسلو در سالهای ۱۹۹۳ تا ۱۹۹۵ (توافقنامه صلح بین اسرائیل و سازمان آزادیبخش فلسطین)، تشکیلات خودگردان فلسطین ایجاد شد و وظیفه اداره کرانه باختری و نوار غزه را بر عهده گرفت. به این ترتیت در جامعه بینالمللی به رسمیت شناخته شدند و در نهایت در سال ۱۹۹۸ در فیفا پذیرفته شدند.
بسیاری اینگونه استدلال میکنند که این تلاش سپ بلاتر بود که میخواست نشانی از خود بر روی درگیری بین اسرائیل و فلسطین بگذارد. به گفته باسیل مقدادی که بنیانگذار وبسایت www.footballpalestine.com است: «او فکر میکرد که به خاطر این کارش به او جایزه صلح نوبل میدهند.» این موضوع سؤالات زیادی در مورد انگیزههای پنهانی سپ بلاتر برای معرفی فلسطین به فیفا ایجاد کرد. اما قصد و غرض او هرچه که باشد به اعتقاد لِوی: «فلسطینیها مدیون بلاتر هستند.» بودجه و امکاناتی که متعاقباً برای فلسطینیها در نظر گرفته شد در رشد فوتبال در فلسطین بسیار مهم بوده است.
در سال ۱۹۹۸ تعداد اعضای فیفا بیشتر از سازمان ملل بود. همچنین این احساس در فلسطین وجود داشت که جامعه بینالمللی آنها را پذیرفته است. اما متاسفانه طبق گفته مقدادی «ثابت شد که چنین امکاناتی کاذب هستند.»
با این حال، آنها منتظر کسب موفقیت در فوتبال بودند. قهرمانی در جام چلنج AFC، جواز حضورشان در جام ملتهای آسیا در سال ۲۰۱۴ را تضمین کرد. این تورنمنت راهیست برای کشورهای نوظهور و در حال توسعه برای رسیدن به مراحل بزرگتر. اهمیت این دستاورد را نمیتوان نادیده گرفت. مقدادی توضیح میدهد: «قرار نبود آنها قهرمان شوند.» اجازه دادن به فلسطین برای رقابت در جام ملتهای آسیا قدرت مانور آنها را بیشتر کرد. و مهمتر اینکه نگرش نسبت به تیم ملی را در داخل و به ویژه از سوی PFA تغییر داد.
تحت رهبری هدایتشده؟
مدتها تصور میشد که مقامات عالیرتبه PFA از تیم حمایت نمیکنند، نه در ملاءعام و نه به صورت داخلی. با این حال، لوی میگوید: «در سالهای اخیر جبرئیل رجوب، رئیس PFA، کار بزرگی در رساندن فوتبال فلسطین به استانداردهای مسابقات بینالمللی انجام داده است.»
ساخت ورزشگاه «فیصل الحسینی» در کرانه باختری اقدامی خیلی بزرگ در جهت حمایت از این تیم بوده و حس غرور و حمایت شهروندان را تقویت کرد. تیم مقابل ازبکستان که از حریفان قدر منطقه بود به پیروزی رسید. همچنین یک حضور دیگر در رقابتهای جام ملتهای آسیا در سال ۲۰۱۹ حاصل شد.
فوتبال فلسطین بر سر دوراهی قرار دارد. در سال ۲۰۱۸ آنها با ۱۷ پله بالاتر از اسرائیل در رتبه ۷۳ جهان ایستادند. با این حال، پیشرفت تحت رهبری راجوب راکد مانده و ادامه موفقیتها به مسائل مختلفی بستگی دارد. برای مرتبط کردن فوتبال فلسطین با فوتبال جهانی نیاز به مدرنیزه شدن بازی است، خصوصاً از نظر تکنولوژی. به عنوان مثال، نه لیگ کرانه باختری و نه لیگ برتر نوار غزه را نمیتوان در Wyscout یا Instat پیدا کرد. به این معنا که بسیاری از استعدادهای این لیگها به طرز غمانگیزی از بین میروند. بنابراین رسیدن به فوتبال اروپا ناممکن به نظر میرسد.
فوتبال فلسطین مدتی است که به درستی مدیریت نمیشود به این علت که راجوب در تصمیمگیریها فوتبال را در اولویت قرار نمیدهد. این امر زمانی مشهود شد که فیفا مشاور ضدنژادپرستی توکیو سکسوال را به فلسطین فرستاد تا در مورد مشارکت تیمهای اسرائیلی در لیگ برتر اسرائیل تحقیق کند. سکسوال و فیفا قبلاً چنین سوابقی در مداخله فیفا در روسیه پس از الحاق کریمه داشتند. روسیه تلاش میکرد تا تیمهای کریمه را به لیگ روسیه جذب کند. فیفا این تلاش را به دلیل اینکه این منطقه اشغال شده بود مسدود کرد.
منطق حکم میکند که وضعیت فلسطین به مداخله مشابهی منجر شود، با توجه به این که شهرکها طبق قوانین بینالمللی، غیرقانونی تلقی میشوند. مقدادی معتقد است که این سیاست بیش از اندازه راجوب در عرصه فوتبال فلسطین بود که باعث ترس و اکراه در فیفا شد. در نهایت این موضوع آنها را از مشارکت منصرف کرد.
سیاست تیمی
یکی دیگر از پیچیدگیهای فوتبال آنها، جذب بازیکنان عربی-اسرائیلی به تیم ملی فلسطین است که تا این لحظه اتفاق نیافتاده است. یک قانون نانوشته وجود دارد که میگوید بازیکنانی که در لیگ اسرائیل بازی میکنند حتی با وجود تابعیت فلسطینی نمیتوانند در تیم ملی فلسطین بازی کنند. بسیاری از این بازیکنان در آکادمیها و سیستمهای اسرائیلی بزرگ شدهاند که بسیار برتر و بالاتر از لیگ کرانه باختری هستند. جالب اینجاست که ۴۰ درصد از بازیکنان لیگ برتر اسرائیل عرب هستند و لوی بیان میکند که امتناع از به دست گرفتن این بازیکنان موفق مانع از رسیدن فلسطین به سطوح بالا میشود.
نظمی البداوی، بازیکن آمریکایی فلسطینیالاصل میگوید امیدوار است که این وضعیت تغییر کند. چیزی که موضوع را سختتر میکند خروج از کشور برای بازیهای خارج از خانه است. البداوی به خاطر داشتن پاسپورت آمریکایی مشکلی ندارد اما همتیمیهایش باید ۲۴ ساعت قبل از پستهای بازرسی امنیتی عبور کنند تا بتوانند از کشور خارج شوند. او فداکاری همتیمیهایش را درک میکند و برای آنها احترام خیلی زیادی قائل است به خصوص که «آنها هیچ شکایتی از این موضوع ندارند». این مسافرت که میتواند خیلی کوتاهتر باشد به خاطر مسائل امنیتی طولانی میشود و استرس بیموردی به بازیکنانی که راهی مرحله مهم انتخابی جام جهانی میشوند وارد میکند.
لوی با او موافق است که اشغال «مانعی بزرگ برای فوتبال فلسطین است» و داستانهایی را تعریف میکند از محرومیتهای یک ساله و همچنین تأخیرهایی در شروع بازیها به دلیل سؤالات در ایستهای بازرسی؛ «اینکه بگوییم چنین مسائلی بر فوتبال تأثیر نمیگذارد دروغ است.»
با وجود موانع مختلف و اتهامات فسادی که رهبری راجوب را درگیر کرده، لوی معتقد است: «آنچه که آنها در یک دهه گذشته بهدست آوردهاند باورنکردنی است.»
رفتن در مسیر درست
موارد کوچکی مثل تعیین قیمت بلیتها و گرفتن اسپانسر به رشد فوتبال کمک کرده است. چیزی که با وجود تمام این چالشها ثابت مانده حمایت هواداران است. البداوی با ذوق جو بازیهای دوره انتخابی جام جهانی را یادآوری میکند. تساوی ۰-۰ با عربستان سعودی «که مردم سعی میکردند از نردهها بالا بروند تا به ورزشگاه وارد شوند باعث شد که یکی از بهترین محیطهایی باشد که تا به حال در آن بازی کردهام.»
ستاره فلسطینی همچنین تأکید میکند که همیشه از سوی PFA حمایت شده و ردههای بالای رهبری برای تیم ارزش قائل هستند و از آنها قدردانی میکنند. او در ادامه گفت تنها چیزی که میتواند بهتر شود میزان پاداشهای دریافتی است. به ویژه پس از موفقیتهایشان برابر ازبکستان و عربستان سعودی.
اینکه بگوییم دستاوردهای آنها به دلیل جمعیت کم کشورشان (فقط ۵ میلیون نفر) چشمگیر به نظر میرسد تحقیرآمیز و مخرب است. کافیست فقط یک نگاه به اروگوئه بیاندازیم که با جمعیتی حدود ۳٫۵ میلیون نفر دو قهرمانی جام جهانی به نام خود ثبت کرده و بازیکنان بااستعداد فراوانی دارد.
امیدواریم روزی بازیکنانی مثل البداوی این فرصت را پیدا کنند تا به لیگهای برتر اروپایی برسند. پتانسیل آنها بسیار زیاد است و اگه به کلیت توجه کنیم به جای جزییات، متوجه میشویم که در بیست سال گذشته دستاوردهای آنها زیاد بوده و شایسته توجه هستند.


