دوران اِسون گوران اریکسون پس از سرمربیگری تیم ملی انگلیس، مسائل پولشویی «تاکسین شیناواترا» و باخت ۸-۱ از میدلزبرو؛ نگاهی به فصل ۲۰۰۸-۲۰۰۷ منچسترسیتی.
مالک جدید، مربی جدید، و موجی از امید تازه. منچسترسیتی هر سه اینها را دوبار پشت سر هم تجربه کرد. اولی طلوعی اشتباهی بود؛ دومی معلوم شد که واقعیست. این باشگاه توسط خانواده سلطنتی ابوظبی به شکوه و شهرت جهانی رسید، اما نه قبل از یک میانپرده کوتاه امیدوارکننده و در عین حال آشفته تحت مالکیت تاکسین شیناواترا.
مالکیت جدید و خریدهای بزرگ
منچسترسیتی با سرمربیگری استوارت پیرس با بیحالی به پیش میرفت و به فوتبال کسلکننده در ردههای پایین جدول عادت کرده بود. شیناواترا هم در ژوئن ۲۰۰۷ برای رفع این مشکل بر سر کار آمد. نخستوزیر سابق تایلند یک سال پس از رفتن مربی سوئدی، سون گوران اریکسون را به عنوان سرمربی منصوب کرد. هدف این بود که سیتی برای اروپا چالشبرانگیز شود. اریکسون در بازار نقل و انتقالات آن سال فعال بود تا این اتفاق بیافتد و ۸ خرید با مجموع هزینه بیش از ۴۰ میلیون پوند انجام داد. البته این مبلغ در مقابل مبالغ چشمگیری که در سالهای بعدی صرف شد پول خرد به حساب میآید اما باعث تغییری واضح شد.
رولاندو بیانکی نتوانست بماند و والری بوژینف به شدت با مصدومیت دست و پنجه نرم میکرد، اما الانو و مارتین پتروف نیروی محرکه مورد نیاز تیمی را که در فصل قبل فقط ۲۹ گل لیگ به ثمر رسانده بود را تأمین کردند؛ کمترین تعداد گل فصل. گلسون فرناندس، ودران چورلوکا و خاویر گاریدو هم بازیکنان خوبی بودند.
سیتی با پیروزی در ۳ بازی اول فصل بدون گل خورده، از جمله پیروزی اتفاقی مقابل منچستریونایتد، نشان داد که چقدر تغییر کرده است. آنها برای مدت کوتاهی صدرنشین شدند. اریکسون به عنوان بهترین مربی ماه آگوست انتخاب شد و میکا ریچاردز جایزه بهترین بازیکن ماه را دریافت کرد. سیتی همچنان تا آخر ژانویه در بین چهار تیم برتر جدول حضور داشت. تماشای بازی الانو به خصوص در نیمفصل اول بسیار لذتبخش بود. او حملات منچسترسیتی را تنظیم میکرد، قفل دفاع را باز میکرد و به عنوان متخصص ضربات ایستگاهی شهرت خود را بالا میبرد. او ۸ گل زد از جمله ضربه آزاد عالی مقابل نیوکاسل، و به همین تعداد هم پاس گل در کارنامه خود ثبت کرد.
اگرچه این دستاوردها فقط به دلیل قراردادهای جدید نبود؛ بازیکنان موجود هم تاثیرگذار بودند. ریچاردز، ندوم اونوها، مایکل جانسون و استفان ایرلند از جمله جوانان در حال پیشرفت بودند، در حالی که جو هارت که در سال ۲۰۰۶ از شروزبری تاون آمده بود، پیش از آندریاس ایزاکسون و کسپر اشمایکل دروازهبان اول تیم شد.
دوران افت و رسوایی
با شروع سال جدید، فرم سیتی افت کرد. آنها با وجود آوردن دو مهاجم دیگر (بنجانی و فلیپه کایسدو) در روز آخر نقل و انتقالات، تنها ۴ بازی از ۱۷ بازی آخر خود در لیگ را با پیروزی تمام کردند. نری کاستیوی مکزیکی هم به صورت قرضی آمد اما تنها در دو بازی لیگ برتر در تیم اصلی حضور داشت. سیتی برخلاف شروع سریع خود، پایانی شرمآور داشت. فصل را با ۳ شکست متوالی تمام کرد که آخرینش شکست ۸-۱ خارج از خانه از میدلزبرو بود. کارت قرمز زودهنگام ریچارد دان آنها را به عقب انداخت اما به طرز نگرانکنندهای فقدان غرور حرفهای در عملکرد آنها حس میشد.
شایعه جدایی اریکسون از تیم به گوش میرسید و در عرض یک ماه جداییاش اعلام شد. مارک هیوز با موفقیت از بلکبرن راورز برای جایگزینی او آمد و تحقیقات در مورد فساد و پولشویی شیناواترا در تایلند شروع شد. او پس از مسدود شدن داراییهایش و صدور حکم بازداشتش در آگوست ۲۰۰۸ مجبور شد باشگاه را بفروشد. خانواده سلطنتی ابوظبی به رهبری شیخ منصور برای پر کردن این خلاء وارد عمل شد و بلافاصله با روبینیو قرارداد امضا کرد. یک سال انتقالی عجیب و غریب پیش از برکناری هیوز گذشت و سیتی تحت هدایت روبرتو مانچینی شروع به حرکتی جدی کرد.
همسایگان پر سر و صدا در عرض یک دهه از رقیبان پیشی گرفتند. امکانات باشگاه به طور کامل به همراه تیم بازسازی شدند و زمینه را برای موفقیتهای آینده ایجاد کردند. تعمیرات اساسی هم در مقیاس و هم در اجرا شگفتانگیز بود. در فصل ۲۰۰۸-۲۰۰۷ تیم منچسترسیتی که بسیار بهبود یافته بود هنوز هم از یونایتد الکس فرگوسنی که دوباره قهرمان لیگ شده بود، ۳۲ امتیاز عقب بود. ۱۱ سال بعد تفاوت بین این دو تیم دقیقاً یکسان بود و این بار این یونایتد بود که در غبار رها شده بود.