کیومرث وظیفه شناس- خبر ورزشی: با بالا رفتن بی رویه و سرسام آور قیمت بازیکنان فوتبال، باشگاهها به ویژه باشگاههایی که از پول دولتی و صنعتی سهمی نمیبرند یا سهم کمتری دارند با مشکلات عدیده ای مواجه شده اند.
در همین راستا بد ندیدیم با حمید درخشان سرمربی و کاپیتان پیشین پرسپولیس گفت و گویی داشته باشیم؛
شما با قانون سقف قرارداد موافق هستید یا نه؟
ببینید این قانون را چند سال پیش هم داشتیم و دوستان سقف قرارداد گذاشتند اما این مشکل حل نشد. این بار هم چشم من یکی آب نمیخورد که قانون سقف قرارداد اجرایی شود یا کمکی کند.
چرا؟
این موضوع باید توسط خود مدیران باشگاهی حل شود و نه سازمان لیگ! باید همه مدیران باشگاهی با یکدیگر بنشینند و تفاهم نامه ای امضا کنند تا جلوی رشد بی رویه قرارداد بازیکنان گرفته شود. البته مشکل اصلی خود همین مدیران هستند!
مدیران مقصرند؟
شک نکنید! یک مدیر غیر فوتبالی که نه بازیکنان را میشناسد و نه میداند آمار فلان بازیکن در فصل گذشته چه بوده است چگونه میتواند روی بازیکن قیمت بگذارد؟ چگونه میخواهد هر پیشنهادی را نپذیرد یا اینکه قرارداد درست ببندد؟ این کار یک تخصص و مهارتی است که هر کسی ندارد.
چاره چیست؟
باید هر باشگاهی کمیته فنی داشته باشد. کمیته فنی باید بازیکنان مورد نظر سرمربی را ارزیابی و ضمن بررسی عملکرد و آمار تعداد بازی یا تأثیرگذاری آن بازیکن در فصل گذشته خرید یا عدم خریدش را تأیید کند یا نکند. مطلب بعدی درمورد سقف قراردادی است که اعلام میشود. مثلا میگویند بازیکنان غیر ملی پوش نباید بیشتر از ۶ میلیارد تومان بگیرند. حالا این ۶ میلیارد تومان کف خواسته همه بازیکنان معمولی میشود که حتی رنگ پیراهن تیم ملی را هم ندیده اند.
در حال حاضر در داخل فوتبال ایران بازیکنی داریم که ۲۰ یا ۳۰ میلیارد تومان بیارزد؟
بی تعارف نه! شما همین مبالغ را تبدیل به دلار کنید و سپس سری به ترانسفر مارکت بزنید تا متوجه شوید با این مبالغ چه بازیکنان خارجی با کیفیتی را میتوان خرید. الان بازیکنان متوسط و معمولی که هنوز به تیم ملی دعوت نشده یا یکی دو بار دعوت شده و حتی فرصت بازی پیدا نکرده است درخواست ۲۰ تا ۳۰ میلیارد تومانی دارد. آیا این درخواستها معقول است؟ مشخص است که معقول نیست اما به لطف مدیران غیرفوتبالی و فقدان افراد متخصص یا حداقل مشاوران کاربلد دلالان توانسته اند رقم قرارداد بازیکنان را به این شکل عجیب و سرسام آور بالا ببرند.
یک بحث دیگر هم رقابت بین مدیران باشگاهی و تیمهای رقیب است. قبول ندارید؟
دقیقا همین طور است. مدیران باشگاههای ما برای آن که در رقابت با تیم رقیب کم نیاورند و در یک بازی چشم و هم چشمی، برای بمب ترکاندن حاضرند هر پولی را بپردازند. دراین میان ارزیابی قیمت بازیکنان اهمیتی نداشته و صرفا برای آن که فلان فوتبالیست را از چنگ تیم رقیب دربیاورند ارقام پیشنهادی بالا و غریب را میپذیرند.
شاید این القاب شاه ماهی یا بمب و ... هم باعث میشود مدیران برای تأمین خواسته هواداران یا مصون ماندن از اعتراض کاربران فضای مجازی دست به چنین خریدهایی بزنند؟
درست است اما کدام شاه ماهی؟ کدام بمب؟ یک بازیکن فوتبال زمانی بمب و ستاره است که اول خودش را در تیم ملی ثابت کرده باشد. شاه ماهی یا بمب یعنی مهدی طارمیرا بخرید یا سردارآزمون را! اینکه شما یک بازیکن متوسط داخلی را با این قیمتها خریده و اسم شاه ماهی و بمب روی آنها میگذارید در درجه اول به ضرر خود آن بازیکن است. جلوی رشد آن بازیکن را میگیرد و طرف گول میخورد که واقعا شاه ماهی است.
شما خودتان زمانی ستاره خط میانی تیم ملی بودید. اگر الان شما و ناصر محمدخانی بازی میکردید چقدر ارزش داشتید؟
نمیخواهم اغراق کنم اما اگر این بازیکنان معمولی ۲۰ یا ۳۰ میلیارد تومان قرارداد میبندند من و ناصر محمدخانی باید ۱۰۰ میلیارد تومان میگرفتیم! زمان ما کلی ستاره در فوتبال داشتیم که کلی هوادار داشتند اما مجانی یا با پول اندکی در پرسپولیس یا استقلال بازی میکردند.
بسیارخوب، شما هم جزو بازیکنانی بودید که تا سن و سال بالا در فوتبال بازی کردید و تداوم داشتید. بالاخره سید جلال حسینی به شکل رسمیاز بازی در فوتبال خداحافظی کرد. درپایان صحبتی در این خصوص ندارید؟
به نظر من سید جلال حسینی بهترین تصمیم را در بهترین زمان ممکن گرفت. او خیلی هم زود وارد عرصه مربیگری شد اما از سید جلال میخواهم با همان انگیزه و انرژی زمان بازی دنبال کلاسهای مربیگری رفته و تجربه اندوزی کند. اینکه کنار یحیی گل محمدی است خودش میتواند کلی تجربه در بر داشته باشد اما سید جلال حسینی باید خیلی خیلی کار کند. دنیای مربیگری با دنیای بازی زمین تا آسمان متفاوت است.