جاناتان ویلسون در نشریه «گاردین» نوشت: رالف رانگنیک تنها دو روز بعد از به دست گرفتن سکان هدایت منچستریونایتد به یکی از همکارانش گفت که نمی‌تواند با کریستیانو رونالدو کار کند، اما مطمئناً بدون او هم نمی‌تواند بازی کند و این مشکلی است که هر مربی یونایتد با آن مواجه خواهد شد.

فصل گذشته در برخی مواقع چیزهای مبهم و باشکوهی در مورد رونالدو وجود داشت. او هنوز هم قادر بود با گل‌های دیرهنگام نتیجه را تغییر دهد. هنوز همان‌طور سرحال و افسانه‌ای به نظر می‌رسید، شاید کمی کندتر، اما بدنش نشان از یک عمر فداکاری داشت. هنوز هم گاهی می‌توان باور کرد که او می‌تواند کارهای بزرگی انجام دهد. اما رونالدو در دومین حضورش در یونایتد حضور کمرنگی در صحنه داشته است. تقصیری هم ندارد؛ او ۳۷ ساله است، اکثر مهاجمان در سنین پایین‌تر به این نتیجه می‌رسند که جایی در لیگ برتر انگلیس ندارند.

او فصل گذشته ۱۸ گل در لیگ به ثمر رساند؛ ۸ گل بیشتر از هم‌تیمی‌هایش. او یک سلبریتی است و همان‌طور که بازاریاب‌های یونایتد می‌گویند او آگاهی برندسازی را افزایش می‌دهد.

از این نظر، خبر روز شنبه که حاکی از رفتن رونالدو از یونایتد بود ضربه بزرگی به حساب می‌آید. این خبر روشن کرد که بازگشت او به اولدترافورد، که هزینه‌ای ۲۰ میلیون پوندی و دستمزدی ۵۰۰ هزار پوندی در هفته داشت، ناموفق بوده است. به راحتی می‌توان آن را نمونه دیگری از هرج و مرج یونایتد در نظر گرفت. اما خلاص شدن از دست رونالدو نیز احتمالا مهمترین قدم در بازسازی یونایتد است. اریک تن‌هاخ گفته که مشتاق کار با رونالدو است، اما به راحتی می‌توان حدس زد که این حرف را از روی سیاست زده است. اگر رونالدو جدا شود و بودجه را آزاد کند، سرمربی راحت‌تر می‌تواند فلسفه خود را در تیم پیاده کند و احساس آرامش بیشتری خواهد کرد.

تن‌هاخ یک مربی کلاسیک آژاکس است. او فوتبال فول-پرسینگ بازی می‌کند. بدون احتساب مدافعان میانی، رونالدو در فصل گذشته کمتر از هر بازیکن دیگری در پنج لیگ برتر اروپا، پرسینگ ایجاد کرد. همین مسئله یک گسست اساسی به وجود می‌آورد که قابل تطبیق نیست. هیچکدام از مربیانی که بخواهند فوتبال مدرن بازی کنند نمی‌توانند رونالدو را در تیم خود جای دهند. شاید یک سرمربی واکنش‌پذیرتر مانند دیگو سیمئونه یا مربی ستاره‌محور مثل کارلو آنچلوتی بتواند چیزی از او دربیاورد (اگرچه تقاضای سیمئونه برای از خود گذشتگی بازیکنان خیلی زود مشکلاتی را ایجاد خواهد کرد) اما هیچ مربی پرسینگ‌باز نمی‌تواند.

اما موضوع فقط سبک نیست. رونالدو آنقدر بزرگ است که هر باشگاهی که در آن بازی کند را کوچک جلوه می‌دهد. حتی منچستریونایتد هم تیم رونالدو شد. داستان‌های متعددی از او در فصل گذشته وجود دارد که تمرین‌های بدن‌سازی را به هم می‌زد، زیرا آنها را خسته‌کننده می‌دانست و اصرار داشت که تمرین باید سرگرم‌کننده باشد. او با هری مگوایر بر سر کاپیتانی درگیر شد. زمانی که رانگنیک او را برای دربی منچستر کنار گذاشت، برای درمان به پرتغال بازگشت و بنابراین، حتی در غیابش هم تمام داستان‌ها حول محور او چرخید.

او برای هر باشگاهی که بازی می‌کند وابستگی ناسالم ایجاد می‌کند. او یک گلزن فوق‌العاده درخشان است، بنابراین تیم با قدرت او بازی می‌کند تا او بتواند گل بزند. مشکل این است که در نهایت الگوی کلی بازی را تضعیف می‌کند، ایجاد ساختارهایی را که به یک تیم قدرت کنترل می‌دهد را سخت‌تر می‌کند و تیم قابل پیش‌بینی می‌شود. مداخلات گلزنی رونالدو فصل گذشته یونایتد را از یک فصل بدتر محافظت کرد، اما اگر او آنجا نبود ممکن بود به آن گل‌ها نیازی نداشته باشند.

دو مشکل آشکار باقی می‌ماند. اولین مورد این است که مشخص نیست اکنون چه تیمی با رونالدو قرارداد خواهد بست. به استثنای گزینه احتمالی پاری‌سن‌ژرمن، که مشتاق است تا یک گالری از بازیکنانی که 7 سال پیش در لالیگا خوب بودند ایجاد کند، هیچ باشگاه اروپایی دیگری که از پس هزینه‌های رونالدو بربیاید، فوتبالی بازی نمی‌کند که مناسب رونالدو باشد. حتی باشگاه قدیمی‌اش رئال مادرید ممکن است در پرتو فرم کریم بنزما از خیر رونالدو بگذرد.

و دوم اینکه چه کسی جایگزین او می‌شود. یونایتد به دلایل مختلف از نظر مهاجمان معتبر کمبود دارد. تصور می‌شود که تن‌هاخ به دنبال خرید آنتونی، وینگر برزیلی ۲۲ ساله آژاکس، باشد. در حالی که او ممکن است به تنهایی ثابت کند که خرید بسیار خوبی است، اما می‌تواند هشداری باشد در مورد اینکه تن‌هاخ می‌خواهد چه تعداد از بازیکنان اردیویسه را جمع کند.

اما هرگاه زمان جدایی رونالدو فرا می‌رسد، مشکلات زیادی پیش می‌آید. نکته مثبت برای تن‌هاخ این است که این انتقال از سوی رونالدو انجام شده است. یعنی این تصمیمی نیست که مربی مسئول آن باشد. آنچه در حال حاضر مهم است این است که این اتفاق هر چه سریع‌تر و پاکیزه‌تر به وقوع بپیوندد، تا او بتواند بدون سر و کله زدن با پیچیدگی‌های یک اسطوره مسن شروع به ساخت عصر جدید خودش کند.