تازه این ماجرا آنجایی جالبتر و عجیبتر میشود که مالک متمول تراکتور در این بازار ماورایی یکجورهایی کم آورده است و خودش اذعان داشت که با مبلغ ۱۵ میلیارد تومان تلاشش را برای تراکتوری ماندن رضا اسدی کرده است اما زورش به پیشنهاد ۵۳ میلیاردی سپاهانیها برای صید این بازیکن نرسیده است! تازه پیشنهاد سپاهانیها برای فصل بعد به بالای ۶۰ میلیارد هم میرسد!
حال بماند که برخی باشگاههای دیگر با همین روال و به شکل چراغ خاموش تخته گاز میروند و در ظاهر اعلام میکنند سقف قرارداد را رعایت کرده اند اما در باطن چنان ریخت و پاش میکنند که گویی هیچ سقفی بالای سرشان نیست که نیست.
اینجاست که پرسشهایی پیش میآید، اول اینکه آقایان قانونگذار و مسئول این امر مهم، تا کی میخواهند در خواب و خوش خیالی سقف کاذب بمانند که ظاهر و باطنش از زمین تا آسمان است و بیدار نشوند؟!
سوال مهم بعدی این است که اگر میدانند این سقف قرارداد رعایت نمیشود که حتماً هم میدانند، چرا راهکار جدیدی پیدا نمیشود یا حداقل نظارت جدیتر و موثری انجام نمیشود تا ظاهرسازیها و این بازار ریاکارانه تعطیل شود یا حداقل قانون دیگری وضع شود که خود این قوانین دچار حرمت شکنیها نشود و رعایتش کنند.
محض اطلاع، مدیران باشگاههایی هم هستند که برای بستن قرارداد با فوتبالیستهای پر مدعای تیمشان، قوانین من درآوردی و شگفت انگیزی هم خلق میکنند.
مثلاً به بازیکنان سوگلی شان وعده پاداشهای ۸۰ میلیونی یا ۱۰۰ میلیونی میدهند و در صورت رضایت کادر فنی و مربی و مدیران یا به میمنت گل زده و پاس گل دادن، شاید این پاداش و آپشنها مجموعا به رقم بالای ۱۷۰ میلیون تومان برسد.
مگر وظیفه بازیکن ستاره در زمین مسابقه گلزنی یا پاس گل دادن نیست؟! مگر غیر از اینها، از آنان انتظار انجام کارهای محیرالعقول میرود؟!
آقایان! بیایید کلاهتان را قاضی کنید، آیا فوتبال ما به آن سطح اعلا و تمام حرفهای رسیده که مبالغ هنگفتی برای بازیکنان خاصش صرف شود؟ البته که اگر این دستمزدها به صورت منطقی بالا باشد اصلا جای بحثی نیست اما آیا آنها با این گلبارانهای مالی که میشوند میتوانند گلهایی چاره ساز به سر این فوتبال پر از سرگیجه و ناخوش احوال بزنند؟!
بیایید یک بار برای همیشه به این داستان ناخوشایند سر و سامان دهیم.
وحیدرضا عبدی نژاد| باشگاه خبرنگاران آزاد