به گزارش خبرورزشی، پس از فصلی پرماجرا در ترکیه، آیا «مرد خاص» برای آخرین تلاش باشکوه خود به انگلستان بازمیگردد؟
بیست سال پیش، ژوزه مورینیو بار دیگر نشان داد که فوتبال میتواند بینهایت بیرحم باشد. «ما باید نتیجه را بپذیریم»، گفت. «آنها گل زدند — اگر بشود گفت گل زدند. من میگویم داور کنار زمین گل زد.»
او درباره گل «شبحوار» لوئیس گارسیا در نیمهنهایی لیگ قهرمانان اروپا میان چلسی و لیورپول صحبت میکرد؛ گلی که در آنفیلد توسط داور خط اسلواک، رومن اسلیسکو، پذیرفته شد — هرچند توپ هرگز بهطور کامل از خط دروازه عبور نکرده بود.
سالهای نخست حضورش در چلسی همچون دوران طلایی او به نظر میرسند؛ سالهایی که فوتبال انگلیس را زیر و رو کرد. اما اکنون، در ۶۲ سالگی، چالش متفاوتی پیش روست: آیا او میتواند یک بار دیگر به لیگ برتر بازگردد؟
کارنامه مربیگریاش مسیر پر فراز و نشیبی را طی کرده است؛ پلهایی سوختهاند، صبرها لبریز شده، و گزینهها محدودتر از همیشهاند. تابستان گذشته، وقتی شغل فنرباغچه را پذیرفت، گزینههای چندانی روی میز نبود — تیمی که از هر مربیاش تنها یک چیز میخواهد: پایان دادن به طلسم قهرماننشدن از سال ۲۰۱۴.
اما او این مسئولیت را پذیرفت — معتاد به چالش و عمیقاً باورمند به اینکه هنوز یک لحظه بزرگ دیگر در راه است. حالا، در دل سیاستهای پرآشوب فوتبال ترکیه، ساکن هتلی در استانبول است و کمی بیش از حد از گالاتاسرای در کورس قهرمانی عقب افتاده. مسیر حرفهای او دیگر شبیه دویدن بهسوی افتخار نیست، بلکه شبیه جنگیدن برای یک روز دیگر است.
فوتبال انگلیس از ۲۰۰۴ تا امروز بسیار تغییر کرده، اما هنوز هم پژواکهایی از دوران اوج مورینیو در ساختارهای دفاعی برخی از تیمهای بزرگ دیده میشود. تمایل پپ گواردیولا و میکل آرتتا به استفاده از مدافعان میانی در نقش فولبکها برای تقویت فیزیکی خط دفاع، از همان سنتها نشأت میگیرد.
لیدز یونایتد — تیمی که شاید در اندیشه تغییر باشد — میتواند گزینهای جالب برای مورینیو باشد؛ گرچه واقعیت این است که امروز اغلب باشگاهها ترجیح میدهند روی مربیان نسل جدید سرمایهگذاری کنند. مورینیو اما معتقد است چهار سال دوریاش از فوتبال انگلیس برای او آموزنده بوده، و همکاری با بازیکنانی خارج از حلقه نخبگان اروپایی، تجربهای ارزشمند محسوب میشود.
خصومتها هنوز پایان نیافتهاند. او امسال بهدلیل کنایه به اوکان بوروک، سرمربی گالاتاسرای، محروم شد. ماجراهای دیگری هم بوده؛ از جمله اظهارنظری درباره «میمونها» که از سوی گالاتاسرای نژادپرستانه تلقی شد — اتهامی که تیم مورینیو قاطعانه رد کرد.
مورینیو هنوز متوقف نشده است. در ۲۵ سال گذشته، کمتر کسی به اندازه او در این حرفه فعال بوده است. تقریباً از همان آغاز با سرعت کامل شروع کرد، و در چهارمین سال مربیگریاش، بدون سابقه بازی حرفهای، قهرمان لیگ قهرمانان شد.
الکس فرگوسن اولین قهرمانی اروپاییاش را در بیستوپنجمین سال مربیگری به دست آورد. مسیرش تدریجی بود. اما مسیر مورینیو همیشه پرآشوب و پرشتاب بوده — و این روزها افت محسوسی در کیفیت پیشنهادهایی که به او میشود دیده میشود.
با این حال، هیچ نشانهای از توقف دیده نمیشود. فوتبال ترکیه، همانند لیگهای بزرگ اروپایی، بیرحم است. فشارها دائمیاند، و در فنرباغچه، نایبقهرمانی شکست تلقی میشود.
مورینیو الزامی به ادامه این مسیر ندارد. سی سال از اولین قهرمانیاش در قامت دستیار در پورتو گذشته، و بیست سال از نخستین قهرمانی لیگ برترش با چلسی. او ۲۱ جام معتبر در کارنامه دارد، بدون احتساب سوپرجامها؛ قهرمانی در چهار کشور مختلف و کلکسیون کامل جامهای یوفا. اما مسئله این است که او نمیتواند متوقف شود.
فصل برای فنرباغچه تمام شده، پیروزی اخیر گالاتاسرای برابر سیواساسپور، همزمان با شکست فنرباغچه مقابل بشیکتاش آنها را به قهرمانی سوق داده است.
پرسش بعدی این است: علی کوچ، رئیس فنرباغچه و وارث یکی از ثروتمندترین خاندانهای ترکیه، چه تصمیمی درباره مربی مشهور خود خواهد گرفت؟
احتمال زیاد این است که مورینیو سال دوم و نهایی قراردادش را نیز سپری کند. اگر فشار امسال سنگین بود، فصل آینده فشارها دوچندان خواهند بود.
قهرمانی لیگ با فنرباغچه در فصل آینده، میتواند کنار نایبقهرمانیاش با منچستریونایتد در سال ۲۰۱۸، در زمره بزرگترین دستاوردهای دوران مربیگریاش قرار گیرد.
شاید همین دستاورد، سکوی بازگشت او به لیگ برتر باشد. بدون شک او به این زودیها قصد بازنشستگی ندارد — هرچند عدهای امیدوارند این اتفاق بیفتد.
او درباره مشکلاتی که در منچستریونایتد و سپس تاتنهام تجربه کرد، حق داشت — دو باشگاهی که پس از جدایی او، دچار افت شدند؛ درست همانطور که پیشبینی کرده بود.
شاید برای خودش راضیکننده نباشد، اما اگر در آن موارد حق با او بود، شاید در موارد دیگر هم باشد — چیزی که ممکن است برخی مالکان باشگاهها را به فکر بیندازد.
این هفته در ترکیه مورینیو با تنها مربی دیگری روبهرو شد که پس از دوران فرگوسن، توانسته بود یونایتد را به نایبقهرمانی لیگ برساند — اوله گونار سولشر، که حالا هدایت بشیکتاش را برعهده دارد. فنرباغچه برای زنده نگه داشتن شانس قهرمانی برابر گالاتاسرای، نیاز مبرمی به پیروزی داشت اما این بشیکتاش بود که به پیروزی رسید و خیال گالاتاسری را راحت کرد
فوتبال ترکیه برای کسانی که باور دارند جهان علیهشان است، جای مناسبی نیست. بهراحتی میتوان در نظریههایی غرق شد که گالاتاسرای از سیستمی بهرهمند است که برای پیروزی آنها طراحی شده.
بدیهی است که هواداری از فنرباغچه، انتخابی پرتنش است. آنها فصل گذشته با ۹۹ امتیاز کار را تمام کردند — اما حتی این هم برای شکست گالاتاسرای کافی نبود.