خبرورزشی | گاهی فوتبال فقط درباره مهارت و تاکتیک نیست. بعضی لحظهها، فقط «حس» است که میماند؛ حسی که از درون انفجار شادی، درد، تردید و اراده متولد میشود. داویده فراتزی، بازیکنی که همیشه در سایه ستارهها بود، در یک شب بهیادماندنی، درخشانترین ستاره زمین شد.
فراتزی: «فریاد زدم، همهچیز سیاه شد!»
داویده فراتزی، هافبک انرژیک اینتر، پس از گل دیرهنگام خود گفت:
«نمیدانم چه شد. فقط یادم هست آنقدر فریاد زدم که سرم گیج رفت، همهچیز سیاه شد!»
او در ادامه با لبخند اضافه کرد:
«خوشبختانه ژل داشتم! باید از فیزیوتراپیستها تشکر کنم. کمی کشیدگی شکمی داشتم، اما با کمکشان برگشتم. این برد برای آنهاست.»
لحظهای فراتر از منطق
در شبی که شادی عقل را کنار زد، فراتزی فراتر از انتظار ظاهر شد. او گلی زد که اینتر را از آستانه حذف، به فینال لیگ قهرمانان رساند — گلی که میتواند سرنوشت حرفهایاش را دگرگون کند.
او باز هم از نیمکت برخاست، در لحظهای که کمتر کسی امیدی داشت. حتی خودش هم در ابتدا باور نکرد:
«بعد از ۳–۳ به تورام گفتم: صعود میکنیم.»
بازیکنی برای دقایق پایانی
فراتزی متخصص گلزنی در لحظات آخر است. از میلان و اودینزه گرفته تا حالا در لیگ قهرمانان، همیشه در لحظاتی گل زده که بقیه دست از امید کشیدهاند.
در یکچهارم، در نیمهنهایی؛ در بازیهایی که همهچیز به یک لحظه بستگی دارد، فراتزی همان لحظه را ساخته است.
اگر رفته بود…
زمستان گذشته، شایعه بازگشت به رم مطرح بود. فراتزی هرگز ستاره ترکیب اصلی نبود، اما همیشه نیروی پنهانی اینتر محسوب میشد. اگر آن روزها تصمیم به جدایی میگرفت، چه چیزی را از دست میداد؟
این شب، این گل، این فریاد در تاریکی… شاید باارزشتر از تمام دقایقی باشد که تا حالا روی نیمکت نشست.