خبرورزشی | پس از هفتههایی پر از شک و تردید، اینتر حالا در نقطهای ایستاده که «شور و امید» در اوج است—اما شاید همین شور، بهشرطی که بهدرستی مدیریت نشود، به باری سنگین تبدیل شود. سه شکست تلخ مقابل بولونیا، میلان و رم میتوانست پرونده فصل را ببندد، اما تیم سیمونه اینزاگی از دل آن خاکستر برخاست، بارسلونا را کنار زد، دوباره جان گرفت و حالا در فاصلهای کوتاه با یک افتخار بزرگ ایستاده است.
با این حال، آنچه اینتر امروز در اختیار دارد—یعنی ترکیبی سرشار از بازیکنان آماده، نیمکت فعال و روحیهای بالا—بیش از آنکه صرفاً موهبت باشد، مسئولیت است. اینزاگی باید میان حفظ آمادگی برای فینال لیگ قهرمانان، جنگیدن برای لیگ، و دوری از مصدومیت بازیکنان کلیدی تعادلی معجزهآسا برقرار کند. او حالا باید همانقدر به آینده فکر کند که به لحظه؛ هم استراتژی داشته باشد، هم حس ششم.
برنامه بازیها آسان نیست: لاتزیویی که هنوز برای بقا در رقابتهای اروپایی میجنگد و کومویی که در اوج لذت فوتبال بازی میکند، پیش از فینالی که تمام دنیا را خواهد دید. اینزاگی باید تصمیم بگیرد چقدر به ذخیرهها تکیه کند؛ بازیکنانی که حالا نهتنها آمادهاند، بلکه الهامبخش شدهاند. از طارمی گرفته تا آسلانی و دیفرای، همه از حالت سیاهیلشکر به قهرمانان پنهان بدل شدهاند.
از سوی دیگر، آرامش بهظاهر ساده این روزهای اینزاگی، ثمره عبور از روزهای بحران است. او حالا دیگر زیر سوال نیست، بلکه ناظری دقیق است بر تیمی که هیچکس در آن خود را «ذخیره» نمیداند. اما مدیریت این آرامش نیز خود یک نبرد است؛ چون فینال اروپا در چشمانداز است، و لیگ هنوز تمام نشده.
اینتر حالا چیزی برای از دست دادن ندارد—شاید به همین دلیل، همهچیز ممکن به نظر میرسد. اما اگر این نعمتها، این انرژیهای بازگشته، و این ترکیب الهامگرفته به درستی مدیریت نشوند، ممکن است پایان، نه باشکوه بلکه تلخ باشد. و این همان مأموریتی است که تنها از کسی برمیآید که بداند چطور شور را مهار کند، نه فقط برانگیزد.
شور و تنوع؛ اینزاگی باید آنها را مدیریت کند
انرژیها چند برابر شدهاند و ذخیرهها به یک منبع تبدیل شدهاند. اما برنامه مسابقات لیگ دشوار است.
با انگیزهای که دارد، اینتر امروزه میتواند هر حریفی را شکست دهد. قدرت لیگ قهرمانان، بزرگترین آزمون بلوغ در فوتبال است. پس از شکست بارسلونا، ناگهان همه چیز ممکن به نظر میرسد: پیروزی در فینال مقابل پاری سن ژرمن، عبور از ناپولی در لیگ. این میتواند یک دستاورد تاریخی باشد. سه شکست پیاپی برابر بولونیا، میلان و رم میتوانست پایان همه چیز باشد: خداحافظی با جام حذفی، خداحافظی با لیگ، و حتی برای مصاف با بارسلونا در نیمهنهایی نیز امید چندانی نبود. اما نتیجه کاملاً معکوس شد: گویی بار مسئولیت پیروزی در همه چیز را از دوش خود برداشتند — درسی بزرگ برای آینده — اینتر روز به روز بازی کرد، رها و سبکبال.
روحیه تیم کاملاً متفاوت با ناپولی است: و این خود میتواند یک مشکل باشد. باید این شور و هیجان را مدیریت کرد. کونته همیشه یک قدم جلوتر است، او سرنوشتش را در دست دارد. دو پیروزی شاید برای اینزاگی کافی نباشد. برنامه بازیهای اینتر سختتر به نظر میرسد: لاتزیو برای هدفی فراتر از صعود به لیگ قهرمانان میجنگد، ممکن است حتی سهمیه اروپا را هم از دست بدهد (که به نتیجه دیدار میلان-بولونیا در جام حذفی نیز بستگی دارد)، بنابراین بیرقیب نخواهد بود. گل وچینو در دقیقه ۹۶ ممکن است همان تأثیر گل آچربی را داشته باشد. سپس با کومو روبرو میشوند که هیچ دغدغهای در جدول ندارد، اما در اوج قرار دارد: همه چیز برایش خوب پیش میرود، بازی میکند و لذت میبرد، شش پیروزی پیاپی داشته و چیزی برای از دست دادن ندارد. روبرو شدن با فابرگاس یک هفته پیش از بازی با پاری سن ژرمن، ایدهآل نیست.
دقیقا معضل همینجاست: این همه نعمت ناگهانی، چگونه باید بازگشت به سوی فینال مونیخ را مدیریت کرد؟ اینتر شکست در لیگ را پذیرفته بود، اینزاگی عاقلانه و شجاعانه بازیکنان ذخیره را برابر ورونا و تورینو به میدان فرستاد. او نمیتوانست پیشبینی کند که ناپولی مقابل جنوا دو امتیاز از دست خواهد داد. اگر به استفاده از آسلانی و دیگر ذخیرهها ادامه دهد، ممکن است بعداً پشیمان شود: حالا باید به یک راهحل میانه دست یافت، اما مشخص است که برنامه حفاظت از بازیکنان کلیدی برای لیگ قهرمانان باید بازنگری و اصلاح شود. با وجود تمام شور و شوق موجود، مدیریت سه دیداری که میتوانند همهچیز یا هیچچیز بدهند، برنامهریزی برای جام باشگاههای جهان که میلیونها ارزش دارد و پس از مسابقات ملی برگزار میشود و میتواند آمادگی پیشفصل را به خطر اندازد، به هر حال، قرار دادن همه چیز در جای خود کار سادهای نیست. اینزاگی باید هم آیندهنگر باشد و هم مانند یک داروساز دقیق عمل کند.
اگر از نظر روانی اینتر پرواز میکند، از نظر جسمانی داشتن تردید طبیعی است. اما به نظر میرسد انرژیها مانند یک معجزه در حال بازگشت هستند: دومفریس، دیمارکو و تورام در حال پیشرفتاند، مخیتاریان هنوز ۹۰ دقیقه کامل ندارد اما فقط میتواند بهتر شود، آچربی بار دیگر احیا شده است. تردید درباره لائوتارو پابرجاست و تردیدی کوچک نیست: برای این آرژانتینی تنها پاری سن ژرمن اهمیت دارد، لیگ میتواند منتظر بماند. اما نکته شگفتانگیز، عملکرد بازیکنان ذخیرهای است که در طول فصل مورد انتقاد قرار گرفتند: هرگز آسلانی، زیلینسکی، زالفسکی، طارمی و دیفرای را این چنین مطمئن، پرخاشگر و هماهنگ در جریان بازی و آن هم به طور همزمان ندیده بودیم.
آرامش اینزاگی
اینزاگی هرگز چنین تنوعی در سطح بالا نداشته، اما شاید همهچیز به ذهنیت بازمیگردد. فراتر از اطمینانهای رسمی، مربی مطمئن نبود که در سمت خود باقی بماند، در واقع سه شکست موقعیت او را متزلزل کرده بود. امروز دیگر هیچکس به خود اجازه نمیدهد او را زیر سوال ببرد و این آرامش احتمالاً بر تیم نیز تأثیر گذاشته: هیچکس احساس نمیکند در حال آزمون یا بدتر از آن، ذخیره است. بهطرز متناقضی، اینتر چیز زیادی برای از دست دادن ندارد چون قهرمانی در لیگ از دست رفته به نظر میرسید و رسیدن به فینال، از نظر روحی، تقریباً برابر با پیروزی است. نشانههای زیادی به نفع اینتر هستند. بیش از حد زیاد؟