شنبه ۱۰ خرداد ۱۴۰۴ - ۱۳:۱۴
۰ |
۰

چه کسی جام مقدس را به خانه می‌برد؟

برای "سانا" و تیمی که از خاکستر ستارگان متولد شد؛ آن سو، اینزاگی و تاریخی که پشت او ایستاده!

برای "سانا" و تیمی که از خاکستر ستارگان متولد شد؛ آن سو، اینزاگی و تاریخی که پشت او ایستاده!
زمان مطالعه: ۴ دقیقه

اینتر، با اتکا به بلوغ و تجربه، بدون ترس و با رویای قهرمانی بزرگ، در فینال لیگ قهرمانان به مصاف پاری سن ژرمن متحول شده می‌رود.

خبرورزشی | در شبی که می‌تواند تاریخ‌ساز شود، اینتر با کوله‌باری از تجربه و شخصیتی فولادین، مقابل پاری سن ژرمنی قرار می‌گیرد که دیگر به ستارگانش متکی نیست، بلکه به یک «تیم» منسجم تحت هدایت لوییس انریکه تبدیل شده است. این فینال، نبرد آگاهی و بلوغ نراتزوری در برابر حریفی باانگیزه و متحول خواهد بود که در آن، تاریخ و احساسات نیز نقش‌آفرینی می‌کنند.

در شبی که رؤیای بزرگ شکل می‌گیرد، اینتر بدون ترس به مصاف پاری‌سن‌ژرمن می‌رود
استواری و بلوغ نراتزوری در برابر تیمی که دیگر ستاره ندارد، اما «تیم» شده است.
تاریخ، پشت سر اینزاگی ایستاده است.

دیروز، سیمونه اینزاگی بدون نیاز به سخن گفتن، نخستین سلاح اینتر را برای فینال لیگ قهرمانان اروپا به نمایش گذاشت: آگاهی. او در سالن کنفرانس ورزشگاه آلیانتس، کنار لائوتارو مارتینز – قهرمان جهان – و نیکولو بارلا – قهرمان اروپا – نشست؛ سه مرد که تا همین دو سال پیش، طعم یک فینال دیگر را چشیده بودند. همین انباشت تجربه، در کنار پیروزی‌های این فصل برابر غول‌هایی چون آرسنال، بایرن مونیخ و بارسلونا، باعث شده شخصیتی فولادی و اعتمادی ریشه‌دار در تیم شکل گیرد. اینتر امشب با گامی استوارتر از آنچه در استانبول برابر منچسترسیتی نهاد، به میدان می‌رود.

چهار هزار عاشق اینتر در مونیخ، مسافرانی امیدوار نیستند؛ آنان مؤمنانی پرشورند. اگرچه از نظر تکنیکی، بازیکنان فرانسوی ممکن است برتر باشند، اما اینتر، در استواری جمعی، هوشمندی تاکتیکی، قدرت فیزیکی و، مهم‌تر از همه، آگاهی، کمبودی ندارد.

تاریخ در میدان بازی نمی‌کند، اما در فینال‌ها سنگینی می‌کند. اینتر، دارنده‌ی سه جام قهرمانی اروپا و سه جام باشگاه‌های جهان، برابر پاری‌سن‌ژرمنی ایستاده که تنها یک جام برندگان جام و یک اینترتوتو دارد. داور بازی، ایستوان کوواچ رومانیایی است که پیش‌تر فینال کنفرانس ۲۰۲۲ و لیگ اروپا ۲۰۲۴ را – هر دو با قهرمانی تیم‌های ایتالیایی – سوت زد. شاید نشانه‌ای نیک باشد.

پاری‌سن‌ژرمن به شهر مونیخ دل بسته است؛ چراکه هر چهار فینال پیشین لیگ قهرمانان در این شهر، به تیم‌هایی رسیده که برای نخستین بار قهرمان شده‌اند. مانند مارسی که در ۱۹۹۳، میلان را شکست داد.
ستارگانی چون لائوتارو مارتینز، عثمان دمبله و جی‌جی دوناروما، هر یک در سودای توپ طلا به میدان می‌روند،

پس از چهار سال زیر نظر اینزاگی، اینتر به ماشینی فوتبالی بدل شده که خطوط بازی، چرخش‌ها و فاصله‌ها را به کمال رسانده است. پاری‌سن‌ژرمن نیز با رهبری لوییس انریکه دگرگون شده.

در ۲۰۰۹، زلاتان ابراهیموویچ اینتر را ترک کرد، انگار که برای خرید سیگار بیرون رفته باشد. در جست‌وجوی تیمی برای قهرمانی اروپا، اما قهرمانی را اینتر کسب کرد. کیلیان امباپه هم در تابستان گذشته، راهی مادرید شد و پاری‌سن‌ژرمن بی‌او، راهی فینال شد.

روی ویرانه‌های پارک تفریحی امیر – با ستارگانی چون مسی، نیمار، دی‌ماریا، کاوانی و بکام – انریکه با نام‌هایی نه‌چندان درخشان، تیمی حقیقی ساخته است.

در آغاز، تیمش متزلزل بود: سه باخت و یک تساوی در پنج بازی اول لیگ قهرمانان؛ اما سرانجام شکوفا شد. نه تنها شکوفه، بلکه گل کامل.

کار اینزاگی حالا، شکست دادن تیمی حقیقی‌ست. به دام انداختن فقط یک لامبن یامال شاید ساده‌تر بود.

پاری‌سن‌ژرمن، کیفیت را از هر سو می‌پراکند، حتی بیشتر از بارسلونا. مدافعان کناری‌اش هجوم‌گرترند: حکیمی شناخته‌شده، نونو مندز پرتغالی، تندباد وار.

به این‌ها باید دریبل‌های کواراتسخلیا و نفوذهای بارکولا را افزود، همان که تیم ملی ما را نیز آزرد. تقابل‌های کناری، که پیش‌تر دامفرایس و دی‌مارکو را درخشان کرد، بار دیگر نقش‌آفرین خواهند شد؛ همچون نبرد میانه میدان، جایی که سرنوشت‌ها رقم می‌خورند.

هافبک‌های فرانسوی، ترکیبی متعادل و شوت‌زن‌اند. در بازی‌ای متوازن، شوت‌های فابیان رویز می‌تواند تعیین‌کننده باشد.

آچربی، با مهاجمی کلاسیک چون لواندوفسکی مواجه نیست؛ دمبله، عاشق عقب آمدن و آغاز حملاتی‌ست که خود به پایان می‌برد. پاری‌سن‌ژرمن، مانند بارسا، حمله و پرس می‌کند، اما کمتر فرصت ضدحمله می‌دهد، زیرا لوییس انریکه در تاکتیک، از فلیک داناتر است. در ماه گذشته، فشاری نرم‌تر را تمرین داده‌اند، بیست متر عقب‌تر؛ مانند فینال جام حذفی برابر رمس.

دامفرایس باز هم می‌تواند بدرخشد، زیرا نونو مندز، اگرچه تند می‌تازد، اغلب عقب را فراموش می‌کند. بارلا، چالهان‌اوغلو و مخیتاریان، با تجربه و هماهنگی، ریتم را می‌سازند. اما همانند بازی با بایرن و بارسا، تمرکز دفاعی، مهروموم فضاها، و خروج باکیفیت از پرس، کلید کار است.

باستونی، با مهارتی که دارد، می‌تواند با توپ از فشار رهایی یابد و حملاتی بسازد که تورام و لائوتارو در سرعت و هماهنگی، آن را کامل کنند.

دیروز، لائوتارو چشمانی همچون ببر داشت؛ گویی پرسش‌ها را چون توپ‌هایی برای قطع کردن می‌نگریست. شکار آغاز شده بود. اما بعد، در مصاحبه‌های تلویزیونی، اشک در چشمانش حلقه زد.

برای «سانا»

ناگهان، فیلمی از همسر و فرزندانش را به او نشان دادند که برای فینال آرزوی موفقیت می‌کردند، و او احساساتی شد: «خانواده‌ام نیروی من است…»

لوییس انریکه، اشک‌هایش را در آگوست ۲۰۱۹ ریخت، زمانی که دخترش سانا در ۹ سالگی درگذشت. امشب، تصمیم دارد یاد او را گرامی دارد.

در ژوئن ۲۰۱۵، پس از قهرمانی بارسا برابر یوونتوس، سانا با پرچم تیم پدرش وارد میدان شد. اکنون، مربی پاری‌سن‌ژرمن، می‌خواهد با یک پرچم دیگر در میانه میدان، بار دیگر به دخترش نزدیک شود.

بارلا دیروز گفت: «پس از چنین فصلی، شایسته‌یم چیزی را ببریم.» پس از ازدست‌رفتن اسکودتو، هواداران اینتر می‌پرسند: دستان اینتر در نیمه‌شب، چگونه خواهد بود؟ تهی یا در آغوش جام مقدس؟

وب‌گردی و دیدنی‌های ورزش

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha

پربازدید امروز

آخرین خبرها

منهای ورزش

بازرگانی