یکشنبه ۱۱ خرداد ۱۴۰۴ - ۱۶:۴۶
۰ |
۰

لائوتارو مارتینس و تورام؛ ترک ستاره بودن در فینال فاجعه‌بار اینتر!

لائوتارو مارتینس و تورام؛ ترک ستاره بودن در فینال فاجعه‌بار اینتر!
زمان مطالعه: ۳ دقیقه

عملکرد ناامیدکننده لائوتارو مارتینس و مارکوس تورام در فینال لیگ قهرمانان اروپا مقابل پاری سن ژرمن، به شکستی تاریخی برای اینتر منجر شد. این باخت، که فراتر از یک شکست بود، آینده این دو مهاجم و نیاز به بازسازی خط حمله اینتر را زیر سوال برده است.

خبرورزشی | فینال لیگ قهرمانان اروپا برای اینتر، نه تنها یک شکست، بلکه قتل‌عامی تمام‌عیار بود که فراتر از هر تحقیر و ناتوانی، زخم عمیقی بر پیکره تیم و هوادارانش بر جای گذاشت.

در شبی که اینتر برای دومین بار در ۲۴ ماه اخیر، از رسیدن به جام قهرمانی بازماند، نمادهای تیم، لائوتارو مارتینس و مارکوس تورام، خاموش و فروپاشیده ظاهر شدند. این دو مهاجم، که جمهوری اینتر بر شانه‌هایشان بنا شده بود، در بدترین شکست تاریخ فینال‌های لیگ قهرمانان، به غیاب خود، ناتوانی و ناامیدی را به اوج رساندند. این فاجعه، پرسش‌های بزرگی را درباره آینده این زوج و نیاز مبرم اینتر به بازسازی خط حمله خود مطرح می‌کند.

شبی برای فراموشی: قتل‌عام در مونیخ

نخستین شوت به سوی دروازه: دقیقه‌ی ۷۵. این بود تمام آن‌چه اینتر از شب مونیخ به یادگار برد. فراتر از تحقیر. این دیگر شکست نبود؛ یک قتل‌عام بود، آمیخته با حسی فراگیر از ناتوانی. و این، دردناک‌ترین بخش ماجراست—سوزناک‌تر حتی از ازدست‌رفتن دومین فینال لیگ قهرمانان در عرض تنها ۲۴ ماه.

این یک شکست گروهی بود؛ گروهی که همه را فریفته بود، که خود را هم‌قد و قواره‌ی بزرگان اروپا جلوه داده بود. همان گروهی که باعث شد مخیتاریان، با اعتماد به‌نفس، خود و هم‌تیمی‌هایش را «غیرقابل مهار» بنامد. شکستی بود بر پیکر نمادها—این‌بار بیش از همیشه. حتی یک بازیکن را هم نمی‌شد از این شکست نجات داد. و با این‌همه، اینتر در این دو سال اخیر، جمهوری‌ای بود بناشده بر شانه‌های دو نفر: «تورام و لائوتارو». و در روایت چنین فاجعه‌ای—بدترین شکست تاریخ فینال‌های لیگ قهرمانان—باید از همین‌جا آغاز کرد.

تورام و لائوتارو محو شدند، نیامده نابود شدند، نه زیر فشار حریف، بلکه پیش از آن‌که بلعیده شوند، از درون فرو ریختند. اسیر پاهایی سنگین و ذهن‌هایی قفل‌شده: بی‌حرکت، بی‌نشانه، بی‌روح. نخستین شوت—و آن هم ضربه‌ای بی‌رمق از تورام—در دقیقه‌ی ۷۵، زمانی‌که نتیجه ۳-۰ به سود PSG رقم خورده بود.

آغاز پرسش‌ها: آینده مبهم خط حمله

نه تورام، نه لائوتارو، هیچ‌یک در تراز این دیدار نبودند. آن‌سوی میدان، تیمی بود که پنج گل زد و می‌توانست هشت یا نه گل بزند. این‌سو، تیمی که رؤیایش از نبرد با بارسلونا آغاز شده بود، اکنون از رؤیا بیدار شده و حتی به یاد نمی‌آورد چگونه در آن خواب فرو رفته بود.

چه کسی هنوز آن ۴-۳ برابر بارسا را به یاد دارد؟

این حس ناتوانی، همان دردی‌ست که کاپیتان در سینه می‌فشارد—کاپیتانی که باز هم می‌بیند جامی که می‌توانست بزرگ‌ترین جام کارنامه‌اش باشد، از دستانش می‌گریزد. همان جامی که برایش، با وجود مصدومیت، برابر بارسلونا به میدان آمد.

آخرین تصویر از لائوتارو در زمین همین بود: رنج‌آلود اما همچنان امیدوار. اما دیشب؟ حتی یک شوت هم به سمت دروازه نزد—و این واقعاً ناامیدکننده است.

توپ طلا؟ دیگر چه جای آن. شبی فاجعه‌بار که متأسفانه حتی نه گلی را هم که او در این رقابت‌ها زده، در حافظه‌ها خاموش کرد. در کارنامه‌اش باقی خواهد ماند، بی‌گمان، اما آیا مرهمی خواهد بود؟ دشوار است.

تورام؟ شاید از او هم بدتر بود. در جایگاه تماشاگران، پدرش لیلیان و برادرش خفرن نشسته بودند و تشویقش می‌کردند—بی‌ثمر. مارکوس، حتی در حرکاتش، به‌ویژه در نیمه‌ی نخست، ناآشنا بود: دست‌کم دو بار، از هم‌تیمی‌هایش به‌خاطر ایستایی و عدم تحرک، تذکر شنید.

شاید این بازی، پرسش‌هایی را در باب آینده‌ی او نیز برانگیزد. چراکه عملکردش در سال ۲۰۲۵ به‌شدت ناکافی بوده؛ چنان‌که خود نیز به‌تازگی اعتراف کرده است: پنج گل در پنج ماه—رقمی که برای یک مهاجم طراز اول، رسوایی‌ست.

اگر اینتر واقعاً قصد دارد در فصل آینده دوباره برای قهرمانی بجنگد، باید مهاجمی بخرد—نه ذخیره‌ای چون طارمی که حتی دیشب نیز وارد میدان نشد—بلکه مهاجمی که اگر این «ThuLa» این‌چنین درهم‌شکسته است، بتواند جانشین‌شان شود.

اندوه: نماد شبی سیاه

در پایان، لائوتارو مارتینس در شوک فرو رفته بود. یک روز پیش، اشک‌هایش برای پیام پرمهر خانواده‌اش سرازیر شده بود—خانواده‌ای که به اندازه‌ی خودش ایمان داشتند. همسرش، آگوستینا، دیروز در میان هواداران، در خیابان‌های مونیخ، در نزدیکی محل تجمع اینتری‌ها حاضر بود.

و سپس، نوبت به رنجی رسید از دلِ بازی‌ای که هرگز آغاز نشد. چهره‌ی لائوتارو در پایان بازی، به نماد شب بدل شد—تصویری از اندوه مطلق که در سراسر فضای مجازی دست‌به‌دست گشت.

اینزاگی پیش از بازی گفته بود: «بازیکنانی دارم که اکنون همه‌چیز را درباره‌ی فوتبال می‌دانند—زیبایی‌هایش و زشتی‌هایش را.»

اما نه، نه تا این اندازه زشت.

هیچ‌کس آماده‌ی چنین چیزی نبود.

با توجه به این عملکرد، آیا اینتر باید در تابستان به دنبال جایگزینی برای یکی از این دو مهاجم اصلی خود باشد؟

وب‌گردی و دیدنی‌های ورزش

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha

پربازدید امروز

آخرین خبرها

منهای ورزش

بازرگانی