به گزارش خبرورزشی، جلال چراغپور در گفتوگویی در خصوص مسائل مختلف حضورش در تیم استقلال صحبت کرد و از مدیران این تیم نیز انتقاد کرد.
چراغپور درباره دوران حضور ۴۰ روزه خود در کادرفنی استقلال به آنا گفت: کار من در استقلال از جلسه معارفه شروع شد که نکته جالب توجه این بود که به دلیل گم کردن مسیر توسط راننده به جلسه معارفه کمی دیر رسیدم. در آن جلسه با تیم آشنا شدم البته از قبل هم بواسطه تعقیب همه تیمهای لیگ برتری با استقلال آشنایی داشتم و نسبت به بازیکنان کلیدی تمام تیمها مشرف بودم.
در استقلال مشکل ایجاد فاصله بین خطوط وجود داشت
با مشاهده چند فیلم بازیهای استقلال به این نتیجه رسیدم که در استقلال؛ تیم به دو تیکه و دو بخش تقسیم میشود و فاصلهای بین بازیکنان حملهکننده و بازیکنان باقیمانده در دفاع ایجاد میشود. یک گپ و فاصله بین بازیکنان ایجاد میشود و تیم مقابل، پس از عبور از تیم حملهکننده و بازپسگیری توپ به مدافعین میرسید و از این لحاظ برتری عددی داشت. برای مثال برتری ۶ به ۵ ایجاد میکرد، این مسئله را با مشاهده و بررسی فیلمهای بازی، به مجتبی جباری گفتم و گفتم اولین مسئلهای که باید در استقلال انجام بدهیم این است که این فاصله بین دو بخش را از بین ببریم.
بخش دفاعی به من و بخشی تهاجمی به مجتبی جباری سپرده شد
اولین صحبتی هم که با خود شما در روز اول کار مطرح کردم این بود که ابتدا باید مشکل خط دفاعی استقلال رفع شود چون معتقد بودم خود آقای جباری به دلیل اینکه در خط هافبک بازی کرده بود و با خط حمله بیشتر عجین بود میتوانست مشکلات حملهای را به بهترین شکل حل کند. اشکالی که در استقلال به وجود آمده بود این بود که هم مربیان قبلی و هم کسانی که قبل از ما بودند؛ به این فکر میکردند که اگر ۳ گل بزنند اشکالی ندارد که ۲ گل بزنند و در نهایت بازی را میبرند. این تفکری بود که از زمانهای گذشته بعضی از مربیان ما هم گفته بودند که اگر ۴ گل بزنیم اشکالی ندارد ۲ گل بخوریم.
فلسفه فوتبال هجومی نیاز به ابزار دارد
این فلسفهای است که به ابزار لازم دارد. برای مثال الان در رئال مادرید خریدهایی شد و آنچلوتی با اینکه ایتالیایی بود و باید فوتبال ایتالیایی بازی میکرد اما اعتقادی به این نداشت و میخواست که حمله سریع (Quick Attack) با بازیکنان سرعتی خود بزند. او اعتقاد داشت که اگر با بازیکنان حمله بیشتر حمله کنیم و گل بزنیم میتوانیم بازیها را ببریم؛ مسئلهای که گاهی رخ میداد و گاهی نه و با همان آسان نگری بازی را میباختند.
نگرش من استحکام دفاعی در گام اول بود
این به هر حال یک تفکر است ولی من به عنوان جزئی از این فوتبال این مسئله را قبول ندارم. ایدئولوژی من این است که اگر بتوانیم دوام بیاوریم و گلی نخوریم در آخرین لحظات و حتی در وقت اضافه و در دقیقه ۱۱۹ هم میشود برنده شد. این تفکر من بود و روی این برنامهریزی کردیم و شروع به برگزاری کلاسهای تئوری برای بازیکنان با زمان کوتاه کردیم. کلاسهای تئوری که زمان آن بین ۲۰ تا ۳۰ دقیقه بود و یک مورد را به بازیکنان میگفتیم. پله اول این بود که بازیکنان بگوئیم دفاع از کجا شروع میشود. گفتیم اولین کسی که توپ را از دست میدهد دفاع کننده نیست چرا که ممکن است توپ را با پاس بلند از دست داده باشد و او نمیتواند دفاع را شروع کند؛ نزدیکترین فرد به توپ لو رفته باید دفاع را شروع کند.
با تمرینات مشکل خط دفاع استقلال را حل کردیم
بنابر این اولین زنجیره خط دفاعی کسانی بودند که توپ نزدیک بودند و آنها برای اینکه دفاع کنند باید به توپ نزدیک میشدند و یار خود را پیدا میکردند. به همین ترتیب آن گپ و فاصله بین بازیکنان کوچکتر شد و فاصله بین ۴-۵ نفر جلو با ۴-۵ نفر عقب کمتر شد.
در گذشته به بازیکن میگفتند که اشکال ندارد توپ از دست میدهی
در قبل کار بدین ترتیب بود که به بازیکنی که توپ را از دست میدهد میگفتند اشکالی ندارد که توپ را از دست میدهی سر جایت بمان، مدافعان برای تو توپ را میگیرند اما ما گفتیم که همین که به توپ نزدیکی فوتبال و دفاعت شروع میشود. جمله آن هم این است؛ بلافاصله پس از از دست رفتن توپ دفاع آغاز میشود (immediately after losing the ball the beginning of the defense). ما همین یک جمله را با منابع اصلی و به زبان انگلیسی به بازیکنان استقلال گفتیم که بدانند این یک درس است و نظر شخصی نیست.
یک کار گروهی در موفقیت استقلال انجام شد
همین کار را ادامه دادیم و در کلاسهای کوتاه تئوری را گفتیم. سپس زنجیره دوم خط دفاعی، خوشه دفاعی، کامپکت و دفاع فشرده و unit defense را درست کردیم تا تیم قیافه دفاعی گرفت. بازیکنان پس از اینکه مطمئن شدند گل نمیخورند اعتماد به نفس گرفتند و مشکل حل شدند. در بازی آخر هم همه دیدند که ۱۱۹ دقیقه روی قاعده دفاع کردند و در آخرین لحظه به گل برتری رسیدند و جام حذفی به دست آمد. من در این کار تنها نبودم، آقای جباری نقش بسیار تعیینکنندهای در جابجایی مهاجمین برای تشکیل خوشه دفاعی و سپس باز شدن برای حملات داشت. مسئولیت او این بود که وقتی من درسهای جمع شدن دفاع را میدهم او طریقه باز شدن و حمله کردن را با هوش و فکر خود و آقای شکوری انجام دهد و بگوید.
تمام اعضای کادرفنی از قابلیت بالایی برخوردار بودند
آقای شکوری متخصص دفاع بود و پیشنهاداتی میدادند و کوچینگهای تمرینی را تنظیم میکردیم. در نتیجه این یک کار گروهی بود. کادر خیلی خوبی داشتیم و آن کسانی که با ما کار کردند همگی خوب بودند. آنالیزها خوب بود، کسانی که روی دستگاهها کار میکردند دقت داشتند که فشار تمرینات بالا نرود و آن را تنظیم میکردند. مجموعه و گروه خیلی خوبی بود و باعث حفظ آبروی زیربنایی کار کردن حتی برای ۴۰ روز بود و امیدوارم که تأثیراتش را روی جامعه فوتبال گذاشته باشد.
تمرینات درست روحیه را به تیم برمیگرداند
ما دروسی در درسهای فیفا داریم که جنبههای روحی روانی (sociological aspects) است و در آنجا توضیح میدهد که بازیکنان وقتی میبینند کار بر اساس مشکلات جلو میرود آرام آرام امیدوار میشوند و این امیدواری تولید ظرفیت روحی میکند. ما وقتی که تمرینات را بر اساس نیازهای داخل زمین تیم انجام دادیم؛ بازیکنانمان که بازیکنان بزرگ و باتجربهای هم بودند، وقتی دیدند در جهت حل مشکلات دفاعی قدم برمیداریم لحظه به لحظه این اعتماد به نفس خود را بر اساس نوع تمرینات بهبود پیدا کردند. اعتماد به نفس در اثر این بود که روند تمرینات با روند مشکلات همراهی داشت. تیم همه چیز داشت از بازیکنان بزرگ و ملیپوش تا کاپیتان تیم ملی ازبکستان، ولی تمرینات خود را گم کرده بود. در این فاصله که منجر به عدم برد در چند بازی شده بود آشفته شده بودند و تمرینات خود را گم کرده بودند. این تئوریها باعث شد یک همبستگی ایجاد شود.
تمرینات مثل نخ یک تسبیح است
برای بازیکنان یک مثال زدم و گفتم؛ تمرینات مثل نخی میماند که دانههای تسبیح را به هم وصل میکند. اگر دانههای تسبیح که بازیکنان هستند را داشته باشید ولی تمرینات متناسب نباشد شما تسبیح ندارید دانههای تسبیح دارید و تیم هم به همین شکل است. اگر مهرهها را داشته باشید و تمرینات بر اساس نیاز تیم نباشد شما تیم ندارید مهرههای تیم را دارید. این را به بازیکنان گفتم و فکر میکنم خیلی اثر کرد.
حتی پزشک تغذیه به استقلال کمک کرد
وقتی در مورد ساختار تیمی کامل صحبت میشود باید تمامی عوامل این ساختار تیمی را داشته باشید. باید قبول کنیم که هتل المپیک که میزبان تیم ملی و تمام تیمهای لیگ برتری است دستور و پیشنهاد تغذیه را میدهد. در استقلال هم پزشک تغذیهای آمد که فرد بسیار توانمندی بود و کلاسهایی برگزار کرد. او یک کلاس کامل تئوری ۴۰ دقیقهای در خصوص سوخت و ساز و مسیرهای انرژی و سیستمهای انرژی برگزار کرد. این کلاس خیلی علمی بود و به طور قطع تاثیر خود را داشت.
در کلاسهایی خصوصی چکیده مربیگری را به جباری و دیگران گفتم
قسمتی از مسیری که مجتبی جباری که برای مربیگری طی کرده است؛ آشنایی با من بود. کلاسهایی خصوصی با او برگزار کردیم که حدود ۷-۸ نفر دیگر شامل افرادی مثل مجتبی جباری، سعید دقیقی، سید مهدی رحمتی، رضا عنایتی، آرش برهانی، امید روانخواه، حنیف عمرانزاده، وریا غفوری و آقای نیک سیرت بودند. در یکی دو کلاس هم محسن بنگر حاضر بود. در این کلاس که حدود ۸ جلسه بود من یک پکیجی از چکیده آنچه که سریعا یک مربی فوتبال باید بداند ارائه دادم. من این پکیج فشرده را در سالیان سال جمع کرده بودم و در این کلاسها ارائه دادم.
مجتبی جباری برای مربیگری وقت و زمان گذاشت
بعد از پایان این کلاسها، مجتبی جباری تنهایی خواستار ادامه کلاسها شد و شخصا به گیلان سفر میکرد. او پنجشنبه میآمد در دو کلاس صبح و عصر شرکت میکرد و عصر به تهران برمیگشت. او برای مربیگری وقت و زمان گذشت. ۸۰۰ کیلومتر مسیر رفت و برگشت او بود. به همین شکل حدود ۸ جلسه برگزار کردیم و منابع قابل استناد اصلی هم در اختیار او گذاشتم تا بگویم این سلیقه من نیست بلکه چیزی است که در دنیا وجود دارد. الان مجتبی جباری از لحاظ منابع غنی است و از لحاظ نوع تدریس هم مشرف است و از نظر هوش هم همه واقف به هوش او هستیم. از لحاظ استراتژی کاری، که هر کسی خودش تعیین کننده آن است؛ من خودم شخصا پس از گذراندن کلاسهای تئوری فوتبال حس کردم که عملی نیاز به تجربه دارم و دستیار حسن حبیبی و همایون شاهرخی شدم تا درک کنم که چگونه درس به عمل تبدیل میشود و ماموریت هدایت تیم یعنی چی. این مسئله یک موضوع جدا از دانش است. دانش در تمرین تزریق میشود ولی مدیریت جریان بازی یک مورد ذاتی است من خودم آن مسیر را رفتم. البته هر کسی میتواند راه خودش را برود.
سرمربیگری در استقلال مثل یک کنکور سخت بود
مجتبی جباری نظر خودش را در خصوص ادامه مربیگری فقط به عنوان سرمربی اعلام کرده است که قاعده آن هم همین است. شما وقتی که سرمربی استقلال میشوی به حرمت سرمربیگری استقلال نمیتوانی به عنوان دستیار فعالیت کنی و مجتبی جباری درست میگوید. وقتی شما سرمربی استقلال میشوی و در چهل روز چنین کاری را انجام میدهی مثل یک کنکور است. فردی که در کنکور پزشکی قبول میشود در کلاس پرستاری حاضر نمیشود. وقتی جباری کنکوری به این سختی را موفق پشت سر میگذارد یعنی توانا و با هوش است. مجتبی جباری من را برای استقلال انتخاب کرد و میتوانست فرد دیگری را انتخاب کند. وقتی فردی چنین کادر و دستیارانی انتخاب میکند و نتیجه مطلوبی میگیرد یعنی از آن کنکور سخت موفق بیرون آمده است بعد شما توقع دارید آن فرد که در کنکور پزشکی درخشیده برود و در کلاس پرستاری بنشیند؟
۲ بار در استقلال بودم و هر ۲ بار یک خسته نباشید به من نگفتند
من در استقلال مهمان بودم. در سالیان گذشته هم یکبار مدیر فنی استقلال شدم. زمان آقای فتحاللهزاده و قلعهنویی و پس از جدایی مرحوم پورحیدری، آقای قلعهنویی با من تماس گرفت که من مربی جوانی هستم به من کمک کنید و من هم قبول کردم اما پس از برد مقابل ذوبآهن در ورزشگاه تختی که استقلال به آسیا رفت؛ همه سوار ماشینهای خود شدند و ورزشگاه تخلیه شد، من تنها با پای پیاده از ورزشگاه تختی تا نظام آباد آمدم و ساعت ۱ بامداد به خانه رسیدم. آن هم در حالی که تیم قهرمان شده بود. آن بار اول بود.
در فوتبال همه چیز دیده بودم اما از فوتبالیستها انتظار چنین رفتاری نداشتم
این دفعه هم با آقای جباری رفتیم و باز هم چیزی از سوی مدیران تغییر نکرد. پس از قهرمانی و وقتی جام را گرفتند حتی یک نفر تاکید میکنم حتی یک نفر از مدیران و مسئولان به ما دست خشک و خالی نداد که بابت این قهرمانی تشکر کند. نکته جالبتر اینکه از ۲۵ بازیکنان، یک نفر حتی یک نفر در مصاحبههایش نگفت که در این مدت ۴۰ روزه چه گذشت آیا چیزی یاد گرفتیم و یا نگرفتیم. من ۷۵ سال سن دارم که ۵۰ سال آن در فوتبال بوده است؛ انواع رفتارها در فوتبال دیدهام. مشاهده کردهام که مدیران پس از رسیدن به اهداف خود چگونه عوض میشوند و چگونه پشت میکنند اما از فوتبالیستها چنین انتظاری نداشتم که حتی یک کلمه از کاپیتان تا بقیه بازیکنان، از کادر تشکر کنند و بگویند که به واسطه این قهرمانی ۲۰ میلیارد به قراردادهای ما اضافه شد، از لحاظ شخصیتی برای ما خوب شد. از لحاظ فوتبالی ۴۰ روز کادر برای ما کار کردند و تئوری و عملی به ما مواردی را یاد دادند و شب و روز در حال ارائه راهکار بودند. یک بازیکن نگفت از لحاظ روحی در تیم ما رفاقت برقرار کردند و شکافهای به وجود آمده را رفع کردند.
مدیرعامل باشگاه قول داد بعد از قهرمانی ۳۰ ماشین به تیم بدهد ولی دست هم با ما نداد
آقای نظری جویباری مدیر تیم به اعضای تیم قول داد که ماشین و پاداش ویژه میدهد. نه تنها به قولشان عمل نکردند و ماشین ندادند بلکه حتی به ما دست هم ندادند. آقای نظری جویباری در جمع گفت من ۳۰ ماشین گرفتهام که به همه شما میدهم که آنجا یک بازیکن گفت: آیا ما شوخی میکنید؟ که آقای نظری جویباری گفت من علی نظری جویباری این قول را میدهم. این برخوردهاست که در حافظه تاریخ ورزشی میماند. خدا هم در این مسیر به ما کمک کرد تا دل هواداران را شاد کنیم و اگر خدا کمک نمیکرد آبروی ما و آبروی تئوری و اساتید از دست میرفت اما یک نفر تا امروز به ما نگفته است که دستت درد نکند. انگار نه انگار که همچین آدمی وجود داشته است.
خوشحالم که باعث شادی هواداران استقلال شدم
من تا امروز فقط با مجتبی جباری در تماس بودم و از کاری که کردیم لذت میبریم. از change direction هایی که در فوتبال ایران وجود نداشت صحبت میکنیم و آن صحنهها را مرور میکنیم. اینجا رسما از هواداران استقلال تشکر میکنم و دلم خیلی شاد است که باعث شادی هواداران استقلال شدم.
بیشتر بخوانید: نقش مهم جباری بعد از قهرمانی؛ آلترناتیو همیشگی نیمکت استقلال!