۱۱
جمعه ۳ مرداد ۱۴۰۴ - ۱۶:۴۹
۱۱ |
۵

«مدیرعاملی» که فقط خودکار برای امضا دارد و «هوادارانی» که برای مدیریت پول کلان می گیرند!

خروجی جلسه پیشکسوتان استقلال؛ میوه، هدیه و کنار گذاشتن سلطان!

خروجی جلسه پیشکسوتان استقلال؛ میوه، هدیه و کنار گذاشتن سلطان!
زمان مطالعه: ۴ دقیقه

حالا دیگر همه هواداران استقلال به کارهای عجیب مدیریت این تیم عادت کرده‌اند اما هنوز ماجرای جلسه با پیشکسوتان معمایی بدون پاسخ است!

به گزارش خبرورزشی، تقریبا هیچکس از مدیران فعلی استقلال انتظاری بیشتر از مدیران سابق ندارد!

بعد از اینکه هلدینگ خلیج فارس مالک استقلال شد -آن هم در حالی که خود پرسنل زیر مجموعه این هلدینگ ناراضی بودند و هستند- مشکلات استقلال حل که نشد هیچ، با آمدن پول کلان به مراتب بیشتر هم شد!

تیمی که همیشه -به خصوص در دهه اخیر- مشکل مدیریت و ضعف تصمیم گیری داشت، حالا به مصداق مثل «آشپز که دوتا شود» با دو منبع قدرت دچار مشکلات بیشتری بود!

نماینده هلدینگ که عملاً نماینده مالک و صاحب پول است، خود به خود مدعی تصمیم گیری بود و مدیرعامل نیز بسته به تعریف جایگاهش، دچار این دردسر که باید همه را راضی نگه دارد! آن هم بدون اختیار!

شاید الان که این مطلب را می‌خوانید علی نظری جویباری از استقلال رفته باشد، شاید هم بزودی چنین شود اما شک نکنید که مدیرعامل بعدی هم مثل مدیرعاملان قبل از او نمی‌تواند کاری برای این تیم پردردسر کند، چرا که فقط یک خودکار برای امضا دارد اما نه حقی برای تصمیم گیری!

حالا نگاه کنید که این عزیزان بزرگوار برای پوشاندن چنین مشکل مشخص و بزرگی، چه راهکاری در پیش گرفته‌اند. کوبیدن بر طبل اینکه ما هوادار استقلال هستیم! انگار نه انگار که جای هوادار بعد از خریدن بلیط و خرج کردن از جیب برای استقلال، روی سکوهای ورزشگاه و وظیفه‌اش تشویق تیم است در حالی که این دوستان با درآمدهای میلیاردی برای مدیریت این باشگاه بزرگ انتخاب شده‌اند، نه هواداری!

هیچکس نشنیده «فرناندو هیرو» قبل از حضور در النصر عربستان گفته باشد من هوادار این تیم هستم! همین حالا بسیاری از تیم‌های آسیایی مدیران اروپایی دارند که اصلاً تا قبل از قبول این پیشنهاد نام آن تیم را نشنیده بودند. در فوتبالی که بازیکن و مربی پذیرفته‌اند به عنوان یک حرفه‌ای جایی برای احساسات و علایق و عواطف دوران کودکی نیست، چرا و چطور یک مدیر می‌تواند به جای ارائه کارنامه مدیریت و تصمیمات درست، بعد از هر خرابکاری صرفاً بگوید من هوادار استقلال هستم؟!

و مثال‌ها برای اثبات این ادعا آنقدر زیاد است که نیازی به لیست آن نیست! فقط کافیست نگاه کنید به یکی از تصمیمات دوستان که با هزینه‌ای سنگین ده‌ها پیشکسوت تیم را در یک جلسه و یک هتل مجلل جمع و پس از آن هیات امنا و کمیته پیشکسوتان تشکیل دادند، بدون آن که اساسنامه ارائه شود یا هدف گذاری آن به اطلاع عموم برسد!

هنوز هم هیچ کدام از هواداران استقلال نمی‌دانند وظیفه این کمیته فنی یا کمیته پیشکسوتان چیست و اساساً قرار است چه کمکی به باشگاه کنند؟ کسی نمی‌داند چقدر خرج آن جلسه شد -که البته نامدارترین بزرگان استقلال در آن غایب بودند- و چه هدایایی به حاضران داده شد و چه وعده‌هایی اما آنچه همه می‌دانیم آن است که این جلسه فقط یک خروجی داشت و پس از آن هم دیگر تکرار یا دنبال نشد!

البته که باید خوشحال باشیم از صرف هزینه‌های بعدی -آن هم از کیسه بیت المال و جیب من و شما- جلوگیری شده و دیگر این جلسه ادامه پیدا نکرد اما اتفاقات بعدی نشان داد که کلیت آن جلسه هم در راستای کمک و خدمت به استقلال نبود!

تنها خروجی آن جلسه کنار گذاشتن علی جباری از کمیته پیشکسوتان استقلال بود؛ سمتی که در سال‌های اخیر در اختیار سلطان آبی‌ها بود و البته که خودش هم بارها گفت که در این سمت چندان کمکی از او بر نمی‌آمده و مدیران وقت صرفاً با دادن یک صندلی و یک اتاق خواستند بگویند به بزرگان باشگاه احترام می‌گذاریم!

اگر به این خروجی نگاه کنیم، شاید آن وقت ادامه مسیر باشگاه بزرگ استقلال روشن‌تر از قبل باشد. اینکه جایی برای استخوان خرد کرده‌های فوتبال در استقلال و پرسپولیس وجود ندارد و برخلاف روح ورزش که رقابت سالم و نبرد رودررو را لازمه و شعار خود می‌داند، سیاسیون الفبای کار خود را وارد محیط ورزش می‌کنند. اگر یک فوتبالی مدیر باشد، مگر می‌تواند علی جباری یا علی پروین را کنار بگذارد؟!

یک مدیر ورزشی -که در میان پیشکسوتان مدیر تحصیل کرده کم هم نیست- قدر و قیمت تجربه بزرگان تیمش را می‌شناسد و به هیچ قیمتی حاضر و از دست دادن آنها نیست. اگر هم به هر دلیل نتواند با کسی کار کند، رو در رو به همبازی یا بزرگتر یا اسلاف و یا اخلاف خود در آن تیم می‌گوید که دیگر نیازی به تو ندارم، اما مدیران سیاسی درست مثل مدیریت امروز استقلال بزرگان خود را کنار می‌گذارند.

آن همه پیشکسوت را جمع کردند تا بعداً تحولات را گردن آنها بیندازند! همانطور که اسم سیدورف تبدیل به سپری شد برای پیش بردن مقاصد شخصی و تصمیمات فردی! برای اینکه به هر بازیکنی که نمی‌خواهند، بگویند سیدورف تو را نمی‌خواهد! در حالی که طرف آن سر دنیا روحش هم از هیچ چیز خبردار نیست و اساساً هیچ کدام از بازیکنان و بزرگان ما را نمی‌شناسد که در مورد آنها نظری داشته باشد!

سیاسیون با روش‌های سیاستمدارانه این کار را می‌کنند و حال و روز امروز استقلال و کل فوتبال ما ناشی از همین روش مدیریتی است!

اینجا را ببینید: اگر شما فهمیدید چه کسی برای استقلال یار می‌گیرد، منم می‌فهمم!/ اگر قرار است فضای مجازی برای استقلال بازیکن بخرد، پس مدیران باشگاه آنجا چه کاره هستند؟

وب‌گردی و دیدنی‌های ورزش

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha

پربازدید امروز

آخرین خبرها

منهای ورزش

بازرگانی