عادل انیسی کارگردان مستند «چیه این فوتبال» که به صورت اینترنتی در فیلیمو عرضه شده است، درباره این مستند گفت: چون خودم فوتبال بازی میکردم، فضای آن را میشناختم و تصمیم به ساخت این اثر گرفتیم. پیش از شروع کار، یک مستند کوتاه ساخته بودیم و همان تجربه، مبنای پیشنهادی شد که به تهیهکننده دادم. فکر میکنم آن زمان برای استودیو کمان بود. پیشنهاد کردم داستانهایی بسازیم که چیزی فراتر از فوتبال باشد؛ اینکه اصلا فوتبال چیست و چرا ما را اینگونه تحت تأثیر قرار میدهد. مثلا عادل فردوسیپور در یک گزارش معروف برای بازی بارسلونا گفت «چیه این فوتبال که همه تن و بدنم را لرزاند»! من گفتم بیاییم همین لرزیدن تن و بدن را موضوع قرار دهیم، نه صرفا عبور توپ از خط دروازه.
انیسی افزود: پیشنهاد ساخت ویدیوهای کوتاه پنج، شش دقیقهای درباره اتفاقات عجیب فوتبال پذیرفته شد و ما در یک بازه بسیار فشرده، حدود ۴۰ روز، آنها را آماده کردیم. استقبال هم خوب بود. بعضی از ویدیوها تا ۵۰هزار بازدید هم خورد.
وی درباره ملاک انتخاب داستانها گفت: اصلیترین معیار این بود که موضوعات چیزی بیشتر از فوتبال داشته باشند. فوتبال وقتی جذاب میشود که با یک عنصر دیگر مثل زندگی، فلسفه یا سیاست ترکیب شود. خیلی وقتها فکر میکردم اگر حاشیه را از فوتبال بگیریم، چیزی باقی نمیماند. برای همین داستانها باید چیزی فراتر از بازی صرف میداشتند.
این مستندساز ادامه داد: برخی از داستانها درباره جنگ بود، برخی درباره فلسفه و بعضی درباره سیاست. مثلا خودم بیش از همه از داستان آلبر کامو خوشم آمد. کامو در الجزایر دروازهبان بود و نگاه فلسفیاش را با تجربه دروازهبانی ترکیب کرده بود. این برایم جذابترین بخش کار بود.
وی همچنین درباره پرحاشیهترین شخصیتها تصریح کرد: بیتردید مارادونا پرحاشیهترین فوتبالیست تاریخ است. حاشیههایی که حتی به جنگ دو کشور هم گره خورده بود. مثلا در جنگ آرژانتین و انگلیس بر سر جزایر مالویناس (فالکلند)، آرژانتین شکست خورد. اما چند سال بعد، در جام جهانی ۱۹۸۶، مارادونا مقابل انگلیس دو گل تاریخی زد؛ یکی با دریبل هفت نفر که گل قرن نام گرفت و دیگری با دست که خودش گفت «دست انتقام خدا بود»؛ این داستان هنوز هم پس از ۴۰ سال تازگی دارد.
انیسی درباره حضور ایرانیان در این مستند گفت: دو داستان ایرانی هم داشتیم. یکی مربوط به مردی که در بازی ایران و استرالیا وارد زمین شد و جریان بازی را تغییر داد. ایران دو گل زد و به جام جهانی رفت. بعدها فهمیدم شغل آن فرد اساسا بر هم زدن جلسات و بازیها بوده و فیلمهایش را میفروخته است! الان هم در آسایشگاه سالمندان در استرالیا زندگی میکند. داستان دوم مربوط به جام جهانی ۱۹۷۸ و بازی ایران ـ اسکاتلند بود. شایعهای مطرح بود که کادر فنی انگلیس به دلیل تنفر از اسکاتلند قبل از بازی، اطلاعات تیم اسکاتلند را به ایران داده بود. این موضوع را مرحوم حمیدرضا صدر هم مطرح کرده بود. این هم برایم داستانی عجیب و جذاب بود.
وی تاکید کرد: مستند ما فقط برای فوتبالیها ساخته نشده، هدف این بود که مخاطب غیر فوتبالی هم بتواند با آن ارتباط برقرار کند. چیزی «به اضافه فوتبال» نه صرف فوتبال و نه چیزی جدا از آن.
این کارگردان درباره بازخوردها یادآور شد: «چیه این فوتبال» خیلی مورد استقبال قرار گرفت، بهخصوص از سوی تهیهکنندگان. بعد از آن هم کار دیگری ساختم که در سوریه فیلمبرداری شد و جایزه بهترین مستند را از جشنواره «شیران» گرفت. کار قبلی هم نامزد بهترین فیلم ورزشی سال شد. همینها باعث شد در ژانر ورزشی شناخته شوم و پیشنهادهای خوبی دریافت کنم. در آینده هم پروژههای ورزشی دیگری خواهم داشت.
وی در بخش دیگری از سخنانش درباره پخش آثار در پلتفرمها اظهار کرد: قطعا برای دیده شدن کار، جای بهتری از فیلیمو وجود ندارد. البته ورود به آن پیچیدگیهایی دارد، اما اگر کسی راهش را پیدا کند، مطمئنا کارش دیده میشود. من الان سه کار فوتبالی در فیلیمو دارم.