در سالهای اخیر، مدیران و اعضای کادر فنی تیم ملی فوتبال ایران همواره تلاش کردهاند ضعفها و ناکامیهای خود را پشت آمار و ارقام پنهان کنند؛ با تکیه بر ردهبندی فیفا و جایگاه تیم ملی در آسیا، بارها سعی کردهاند مخاطبان را قانع کنند که اوضاع آنقدرها هم بد نیست. اما ژاپنیها بعد از جام جهانی ۲۰۲۲ حتی همین ابزار فخرفروشی را هم از ایرانیها گرفتند و با تداوم مسیر حرفهای و برنامهمحورشان، به صدر آسیا رسیدند؛ تیمی که بهجای توجیه و شعار، با عملکردش در زمین حرف میزند.
نمونهاش دیدار اخیر ژاپن برابر برزیل است؛ ساموراییها در شرایطی که در ۱۹ دقیقه دو گل دریافت کرده بودند، با بازی منظم و پرانرژی خود موفق شدند سلسائو را ۳ بر ۲ شکست دهند. شاید اشتباهات مدافعان برزیل و دروازهبان جوانشان در این نتیجه مؤثر بوده، اما اصل ماجرا جای دیگری است؛ ژاپن سالهاست از سطح تیمهای آسیایی فاصله گرفته، چون مدیران فوتبال آن کشور بهجای شعار دادن و توجیه ضعفها، مسیر رشد را با صبر، برنامه و تصمیمهای حرفهای دنبال کردند.
در مقابل، فوتبال ایران همچنان در چرخه توجیه و بیبرنامگی گرفتار است. کادر فنی تیم ملی بهجای پوستاندازی واقعی، هر بار تصمیمهای بزرگ را به تعویق میاندازد و مدیران فوتبال هم با سیاستهای کوتاهمدت و محافظهکارانهشان مانع هرگونه تحول میشوند. نتیجه این است که در آستانه جام جهانی، تیم ملی ایران نه از نظر ترکیب و نه از لحاظ ساختار، نشانی از پیشرفت ندارد.
هاجیمه موریاسو، سرمربی ژاپن، چندی قبل جملهای گفت که فلسفه فوتبال آن کشور را خلاصه میکند: «برای اینکه روزی قهرمان دنیا شویم، باید تیمهای بزرگ مثل برزیل را شکست دهیم.» اما در ایران، سرمربی تیم ملی بهجای داشتن چنین چشماندازی، بیشتر وقتش صرف خاموش کردن صدای منتقدان و تکرار جملات خستهکنندهای میشود که سالهاست دیگر خریداری ندارد.
در سوی دیگر، ژاپنیها هر چهار سال بعد از پایان جام جهانی بدون تعارف نسل جدیدی را وارد ترکیب میکنند، حتی اگر به قیمت ناکامی در جام ملتهای آسیا تمام شود. همین نگاه آیندهنگرانه، همراه با لیگ قدرتمند و فشرده داخلی، باعث شده بازیکنان ژاپنی در پنج لیگ معتبر اروپا بدرخشند؛ مسیری که فوتبال ایران با این شیوه مدیریت فعلی، حتی به آن نزدیک هم نشده است.