به سختی میتوان بازیکنی در تاریخ فوتبال یافت که ترکیبی از اراده، اقتدار و جاهطلبی روی کین را در خود داشته باشد. کاپیتانی که نهتنها در زمین بازی، بلکه در رختکن، تمرین و حتی لحظات قبل از سوت آغاز مسابقه، استانداردی تازه برای تعهد و حرفهایگری تعریف کرد.
او همان بازیکنی بود که تیمی پرستاره چون منچستریونایتدِ سر الکس فرگوسن را با روحیه جنگندگیاش به قهرمانی رساند؛ و همان کسی که لحظهای ساده اما ماندگار را در تاریخ فوتبال رقم زد: دست ندادن با رونالدو و دیگو سیمئونه.
من فکر میکردم حرفهایام، اما...
دیوید بکام که سالها زیر نظر کاپیتانهایی چون پائولو مالدینی، رائول و تونی آدامز بازی کرده، در میان همه آنها یک نفر را بالاتر از بقیه میداند: روی کین. او در توصیف کین گفته بود:
هر روز، استاندارد جدیدی وجود داشت. من همیشه فکر میکردم حرفهای و متعهد هستم، اما در مقایسه با روی کین، هیچ نبودم.
بکام تنها کسی نیست که چنین دیدگاهی دارد. بسیاری از همتیمیهای سابق کین، حتی کریستیانو رونالدو، او را بزرگترین کاپیتانی میدانند که در اولدترافورد دیدهاند، و وقتی عملکردش در آن دوران را مرور کنیم، این تحسین کاملاً قابل درک است.

مارس ۱۹۹۹، استادیوم سنسیرو، مرحله یکچهارم نهایی لیگ قهرمانان
منچستریونایتد با برتری ۲-۰ از دیدار رفت مقابل اینتر پا به زمین گذاشته بود. تیم میزبان با چهرههایی چون روبرتو باجو، خاویر زانتی و ستاره درخشان آن روزها، رونالدو نازاریو، به دنبال بازگشت بود. پیش از شروع بازی، طبق رسم معمول، دو تیم مقابل تماشاگران صف کشیدند تا برای نمایش روحیه ورزشی با هم دست بدهند.
روی کین، کاپیتان منچستر، با همان چهره جدی و تمرکز همیشگیاش جلو میرفت و یکییکی با بازیکنان اینتر دست داد، اما وقتی به دو بازیکن آخر یعنی دیگو سیمئونه و رونالدو رسید، ناگهان همهچیز تغییر کرد.
هر دو بازیکن به ظاهر مشغول مرتب کردن جورابهایشان بودند؛ حرکتی کوچک اما حسابشده، شاید برای بازی با ذهن کاپیتان حریف. اما کین بدون حتی لحظهای مکث یا نگاه، بیتفاوت از کنارشان گذشت؛ انگار اصلاً آنجا نبودند.
لحظهای که فراموش نشد
در آن زمان شاید کسی به این صحنه توجهی نکرد، اما سالها بعد به لطف شبکههای اجتماعی و دست به دست شدن اتفاقات بازی، این لحظه به یکی از نمادهای شخصیت روی کین بدل شد. هواداران در زیر ویدئو مینوشتند:
«روی کین منتظر هیچکس نمیماند.»
«این مرد چهره واقعی فوتبال است.»
«چاک نوریس فوتبال!»
و حق هم داشتند؛ این صحنه کوچک، عصارهای از فلسفه کین بود: احترام به نظم، تمرکز و حرفهایگری؛ نه بازیهای روانی و ترفندهای حریف.

ادامه نبرد
اینتر در نیمه دوم با گل نیکولا ونتولا پیش افتاد، گلی که خود کین در آن بیتقصیر نبود. اما یونایتد در نهایت با درخشش پل اسکولز و پاس گل اندی کول، گل حیاتی خارج از خانه را به ثمر رساند. نتیجه نهایی ۳-۱ در مجموع شد و یونایتد جواز حضور در نیمهنهایی را کسب کرد و به مصاف یوونتوس قدرتمند رفت؛ تیمی که شامل زینالدین زیدان، ادگار داویدز و فیلیپو اینزاگی بود.
فرگوسن پس از بازی گفت: «بازیکنانم فوقالعاده بودند؛ آرام، با تمرکز و شایسته این نتیجه.»
اما همه میدانستند که ستون این موفقیت، همان کاپیتانی بود که حتی پیش از سوت آغاز مسابقه، پیامش را منتقل کرده بود: در تیم او، هیچکس بازی را دستکم نمیگیرد.
کاپیتانِ بیرحم و بیتعارف
روی کین در آن فصل با تمام وجود جنگید. در نیمهنهایی برابر یوونتوس، با گل سر ضرب معروفش مسیر صعود به فینال را هموار کرد، هرچند کارت زرد سرنوشتساز او را از حضور در فینال بازداشت. با این حال، عملکردش در آن بازی هنوز از سوی هواداران به عنوان یکی از فداکارانهترین نمایشهای تاریخ فوتبال یاد میشود.

سالها بعد، در برنامه تلویزیونی اورلپ، وقتی از او خواستند بگوید چه چیزی را به «اتاق ۱۰۱» (جایی برای چیزهایی که از آن بیزار است) میفرستد، با همان لحن سرد و شوخ گفت: «دست دادن! امروز کسی را میبینی، فردا دوباره میبینیاش، باز هم مجبوری با او دست بدهی. مگه دیروز ندیدمت؟!»
طنز تلخی در این جمله پنهان است؛ شاید رونالدو و سیمئونه آن شب در سنسیرو، ندانسته به کین که از «دست دادن» بیزار است، لطف کرده بودند!
میراثی ماندگار
روی کین از میانه دهه ۱۹۹۰ تا میانه دهه ۲۰۰۰، قلب تپنده تیم افسانهای منچستریونایتد بود. مردی که در زمین، نماد نظم و اقتدار بود و بیرون از زمین، معیاری برای حرفهایگری. بیش از دو دهه از دوران بازی او میگذرد، اما هنوز هم نامش یادآور چیزی است که بسیاری از بازیکنان امروز از آن فاصله دارند: شخصیت، عزت نفس و تعهد مطلق به تیم.
و شاید به همین دلیل است که هنوز هم، وقتی آن صحنه پخش میشود، یک جمله بیشتر از همه در ذهن میماند: «روی کین منتظر هیچکس نمیماند.»
همچنین بخوانید: آقای اسطوره را بیاورید؛ منچستریونایتد بدون او در حال غرقشدن است!


