خبرورزشی/ آرتین زهرابی: کار رسانه در ذات خود در برگیرنده حمایتها و انتقادهایی میشود که در کل اجتنابناپذیر است.
رسانهایها میدانند که خیلی وقتها در بزرگ کردن افراد نقش مهمی دارند اما حتی اگر آنها دوست نداشته باشند تن به این کار بدهند ذات رسانه، طرف مقابل را به این نقطه سوق میدهد.
خیلیها در سالهای گذشته از نردبان عادل فردوسیپور در برنامه ۹۰ بالا رفتند و مشهور شدند؛ بسیاری به نان و نوایی رسیدند و حتی تیمدار شدند. آنهایی که حتی عرضه رفتن پای «وایت برد» و ترسیم یک نمودار ساده را نداشتند، امروز به دلیل حضور در برنامه ۹۰، برای خود برو و بیایی پیدا کردند. بازیکنانی که در لیگ عملکرد خوبی داشتند اما آنطور که توقع میرفت، دیده نمیشدند، آنها در برنامه ۹۰ فرصت عرض اندام پیدا میکردند... بازیکنانی که هالهای اسطورهوار به خود گرفتهاند، برای زدن حرفها و دعواهای خود، آدرسی بهتر از ۹۰ نداشتند و تریبون فردوسیپور برای آنها جایگاه طرح مناقشههای دو سر برد بود... داوران بازنشستهای که با حضور عادل فردوسیپور در بخش کارشناسیها وارد ۹۰ شدند و هر هفته در پرمخاطبترین برنامه صداوسیما، وجهه و اعتبار کسب میکردند...
این ذات رسانه است که چهرهها را در جامعه مطرح میکند اما امروز فرزند رسانه، چقدر از سوی آنهایی که در برنامهاش، اسم و رسمی پیدا کردند حمایت شده است؟ آیا در این عرصه، اثری از عدالت میبینید؟ حمایت مردم و اهالی ورزش و هنر از فردوسیپور البته قابل تحسین است اما جامعه فوتبال، ظاهرا کینههایی از او در دل دارد؛ منهای علی دایی و چند بازیکن ملی و باشگاهی، خیلیها میتوانستند بابت سالهایی که از آنها در برنامه ۹۰ یاد شد نقش و اثر وجودی خود را به رخ بکشند اما سکوت بعضیها علاوه بر این که ثابت کرد داستان حافظه تاریخی در اینجا چقدر با واقعیت انطابق دارد، شکل کلی کار رسانه را به همه ما یادآوری کرد؛ رسانهها به وقت تنهایی، به ندرت یار و یاور پیدا میکنند...