نظرسنجی

نتیجه بازی استقلال - شمس‌آذر قزوین؟
۰
زمان مطالعه: ۱ دقیقه

پیشکسوت باشگاه پرسپولیس به خبرورزشی گفت: برانکو که کارنامه اش مشخصه. همه می‌دونن با پرسپولیس چی‌کار کرد که آب توی دل هیشکی تکون نخوره اما شما هم جای برانکو بودی می‌رفتی. نمی‌رفتی؟

خبرورزشی/ مهدی یکتا: دیروز حوالی ظهر با مجتبی محرمی تماس گرفتم که برنداشت. یکی، دو ساعت بعد خودش زنگ زد در حالی که مشغول جمع و جور کردن اسباب و اثاثیه منزلش بود! مشغول قراردادن وسایل منزلش داخل کارتن بود و در همین حالت و با کمی دلخوری از روزگار صحبت کرد. مجتبی را سال‌هاست می‌شناسم. یکی از پیشکسوتانی است که اهل نالیدن نیست. او ناسلامتی ستاره این فوتبال بود. ستاره‌ای که روزگاری تیم تازه‌تأسیس بانک تجارت حاضر بود پول ۶ آپارتمان در شمال شهر تهران را به او برای یک فصل (درست خواندید فقط یک فصل!) بپردازد اما... علی پروین، سرمربی وقت پرسپولیس وقتی متوجه پیشنهاد بانک تجارتی‌ها شد با آقا هوشنگ خدابیامرز، پدر بامعرفت مجتبی تماس گرفت و به محرمی بزرگ سفارش داد کله‌پاچه بگیرد تا فردا صبح با هم باشند. علی پروین به منزل محرمی‌ها رفت و سر سفره آقاهوشنگ نشست تا مجتبی را راضی به ماندن کند. با چه مبلغی؟ سرجمع مجتبی محرمی در آن فصل ۸۰ هزار تومان هم نگرفت، در حالی که بانک تجارت ۶ میلیون تومان جیرینگی به ستاره سرشناس و محبوب پرسپولیس می‌داد! مجتبی به خاطر گل روی علی‌آقا، آقاهوشنگ و بچه‌محل‌های جنوب شهری اش که جلوی در منزل‌شان اطراق کرده بودند قید پیشنهاد تجارت را زد تا امروز در محله پردیس در شرقی‌ترین نقطه تهران مستأجر باشد.
دیروز در حالی با مجتبی صحبت کردیم که صاحبخانه جوابش کرده بود و باید خانه استیجاری را خالی می‌کرد، اما کجا می‌رفت؟ شاید برخی‌ها بگویند مجتبی با خودش بد تا کرد و امروز... او با خودش بد تا کرد ولی با پرسپولیس و تیم محبوبش که خیلی هم خوب تا کرد. محرمی نه درخواست آنچنانی از پرسپولیس کرد، نه اتوبوس تیم را وسط اتوبان نگه داشت که پولش را بگیرد و نه پرسپولیس را سر بزنگاه قال گذاشت! اتفاقاً به پیشنهادات رنگارنگ و میلیونی (دهه‌های ۶۰ و ابتدای ۷۰ شمسی) کشاورز و بانک تجارت پشت پا زد و در پرسپولیس ماند و ماند و ماند تا امروز شرمنده خودش باشد.
مجتبی پسر بامعرفت جنوب شهری پشیمان نیست، اما ناراحت و دلگیر است. اینکه دیگر صاحبخانه اش هم او را نمی‌شناسد. فوتبالیستی که وقتی وارد استادیوم آزادی می‌شد ۱۰۰ هزار تماشاچی به احترامش برمی‌خاستند و او را تشویق می‌کردند، امروز باید لنگ پول پیش خانه و اجاره منزلش باشد؛ بسوزد و بسازد و...
شاید اگر همین امروز مجتبی محرمی شماره حساب بدهد هواداران قدیمی و جدید پرسپولیس به اندازه یک ستاره مطرح امروزی برایش پول بریزند، اما خودش می‌گوید: «صدقه نمی‌خواهم.»
صحبت از یک ستاره است. یک ستاره فراموش‌نشدنی و متعصب که هنوز هم وقتی یک بازیکن پرسپولیس کتک می‌خورد یا داوری حین بازی‌های این تیم اشتباهی مرتکب می‌شود، تماشاگران پرسپولیسی اسمش را فریاد می‌کشند که بیاید و همچون قیصر، انتقام آن‌ها را بگیرد.
دیروز مجتبی محرمی حال و حوصله نداشت و حال ما را هم به عنوان یک دوست قدیمی گرفت. می‌خواستیم درباره جدایی برانکو و آمدن گابریل کالدرون آرژانتینی بپرسیم اما... بهتر است خودتان تا انتهای این مصاحبه ما را همراهی کنید.
* به به آقامجتبی! داداش گوشیتو برنمی‌داری؟
هزارتا گرفتاری دارم. دستم بند بود. حالا در خدمتم!
* شنیدی گابریل کالدرون سرمربی پرسپولیس شد و قرارداد بست؟
کالدرون سرمربی پرسپولیس شد؟ خب چی کار کنم داداش؟ صاحبخونه جوابم کرده و دارم کارتن جمع می‌کنم! الانم درگیر جمع کردن وسایلم هستم و...
* بدموقع زنگ زدیم. حالا کمکی از ما برمیاد؟
نه، قربون تو! صاحبخونه است دیگه! طفلی خونه اش رو می‌خواد.
* حالا جایی پیدا کردی که جابه‌جا بشی؟
نه! کرایه‌ها سرسام‌آور بالا رفته و هنوز نتونستم خونه‌ای با این پول پیشم پیدا کنم.
* مگه اینجایی که هستی چقدر می‌دادی؟
۸۰ میلیون و ماهی ۶۰۰ هزار تومن ولی خب دیگه باید تخلیه کنم.
* حالا با این پول خونه پیدا نمی‌کنی؟
نه، دیگه روزگاره دیگه!
* ماشینت رو هم که فروختی؟
آره داداش! دخترم داشت می‌اومد ایران و باید پول تهیه می‌کردم واسه اومدن و رفتنش...
* حالا برنامه‌ات چیه؟
وا الله نمی‌دونم چی بگم؟ ولش کن بابا! حال خودت و بچه‌هات خوبه؟
* واقعاً پشیمون نیستی؟
بابت چی؟
* اگه اون سالی که پیشنهاد ۶ میلیون تومانی بانک تجارت رو به خاطر علی پروین و خدابیامرز بابات رد نمی‌کردی، الان چند دستگاه آپارتمان توی شمال شهر داشتی و گیر صاحبخونه نمی‌افتادی.
پشیمون نیستم. بالاخره گذشته‌ها گذشته و ما شاگرد علی‌آقا بودیم. بابام خدابیامرز هم خیلی ایشون رو دوست داشت و اجازه نداد برم تجارت. مهم هم نیست. همین که دل هوادارا رو نشکستم راضی‌ام.
* امروز هوادارا یادشون هست که مجتبی محرمی اون سال چه فداکاری‌ای واسه‌شون کرد؟
حتماً یادشونه! من منتی سرکسی ندارم. خودم خواستم بمونم و موندم.
* یه چیزی می‌خوام بگم ولی جون من ناراحت نشو.
‌چی داداش؟
* داداش همین امروز اگه یه شماره حساب بدی هوادارای پرسپولیس به اندازه یه ستاره امروزی فوتبال واسه‌ات پول می‌ریزن.
مگه من صدقه‌بگیرم؟! نه داداش! من اهل این کارا نیستم. همین که ما رو یادشون هست و فراموش نکردن کافیه...
* به هر حال تو هم کم زحمت نکشیدی واسه این پرسپولیس.
هر کاری کردم وظیفه‌ام بود، منتی ندارم. اون موقع این‌جوری بود. با ماهی ۱۰ هزار تومن زندگیت می‌گذشت و امروز این‌طوری شده... اون موقع بچه‌محل‌هام جلوی در خونه‌مون جمع شدن و بابام هم گفت دل اینا رو نشکن. اون خدابیامرز هم مشتی بود و دل‌گنده! اصلاً به پول و پیشنهاد بانک تجارت یا کشاورز فکر نمی‌کردیم. یه کله‌پاچه هم بابام و علی‌آقا (پروین) خوردن و موندیم پرسپولیس. راضی هم بودیم...
* ولی خیلی‌ها به کشاورز یا بانک تجارت رفتن و عاقبت به خیر شدن.
نوش جون‌شون! من اون‌جوری فکر می‌کردم و اونا یه‌جور دیگه.
* ولی تو ضرر کردی.
راضی‌ام! فدای سرآ قام، بچه‌محل‌هام و همه پرسپولیسی‌ها.
* ولی بازیکنای امروزی جور دیگه‌ای فکر می‌کنن.
دم اونا هم گرم! من توی زندگیم به هیچی و هیشکی حسادت نکردم. هر کی به هر جایی رسیده حقش بوده. اینا هم شغل و زندگی‌شون فوتباله. امروز با دیروز فرق می‌کنه که با ۱۰ هزار تومن یه ماه زندگی می‌کردیم. الانه باید اینا به فکر خودشون باشن.
* ما رو باش! گفتیم زنگ بزنیم بهت که از گابریل کالدرون و برانکو بپرسیم و حالا...
من نمی‌دونم فردا توی خونه‌ام یا وسط خیابون باس بخوابم؟ تو از کالدرون می‌پرسی؟!
* راجع به این چالش صاحبخونه خوب که توی تلویزیون راه افتاده چیزی شنیدی؟
-چی بگم؟ چالش صاحبخونه خوب فقط شعاره و شوخی!
* چرا؟ شاید یه صاحبخونه خوب و پرسپولیسی پیدا بشه که با قیمتی مناسب توی تهران خونه اش رو بهت اجاره بده.
پرسپولیسی‌ها همه خوبن! چه صاحبخونه باشن و چه نباشن. منم توقعی ندارم.
* (برای عوض کردن فضای مصاحبه) راستی بازی گابریل کالدرون رو یادت میاد؟‌
می‌دونی که من طرفدار آلمان بودم ولی یه چیزایی یادم میاد. فکر کنم دفاع بود.
* هافبک دفاعی بود.
آره یه چیزایی یادم میاد. با مارادونا همبازی بود دیگه؟
* آره، توی جام‌های جهانی ۱۹۸۲ اسپانیا و ۱۹۹۰ ایتالیا با مارادونا همبازی بود. تو هم طرفدارآلمان بودی. راستی از مارادونا بدت نمی‌اومد؟
نه! مگه می‌شد از ماردونا بدت بیاد. کاشکی اونم آلمانی بود (می‌خندد و ادامه می‌دهد) من بکن‌بائر، کارل هاینس رومنیگه، رودی فولر و از همه بیشتر پل برایتنر رو دوست داشتم. می‌شناسیش؟
* آره بابا! پل برایتنر دفاع چپ تیم ملی آلمان توی جام‌های جهانی ۱۹۷۴ تا ۱۹۸۲ بود که همه اش توی حمله بود. راستی چرا تو رو با شعار مجتبای بره‌مه تشویق می‌کردن ولی تو پل برایتنر رو دوست داشتی؟
خب زمانی که ما بازی می‌کردیم بره‌مه رو بورس بود. هوادارا هم به خاطر بره‌مه تشویق‌مون می‌کردن ولی خودم عاشق پل برایتنر بودم.
* درباره رفتن برانکو صحبتی نداری؟
برانکو که کارنامه اش مشخصه. همه می‌دونن با پرسپولیس چی‌کار کرد که آب توی دل هیشکی تکون نخوره و همه واسه دوم شدن بازی کنن، اما شما هم جای برانکو بودی می‌رفتی. نمی‌رفتی؟
* چطور؟!
خودت اگه یه ماه روزنامه حقوقت رو نده می‌مونی؟ برانکو تا جایی که شنیدم ۱۱ ماه دستمزد نگرفته و بازم گلی به جمالش که حرفی نزد. اگه پولشو به موقع می‌دادن می‌موند.
* ولی مثل اینکه تصمیمش رو گرفته بود که بره.
اگه پولش رو به‌موقع میدادن می‌موند. حالا که رفته و ایشاا... این آرژانتینیه موفق باشه. داداش من دارم کارتن‌ها رو جمع می‌کنم و...

وب‌گردی و دیدنی‌های ورزش

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha

نظرسنجی

نتیجه بازی استقلال - شمس‌آذر قزوین؟

پربازدید امروز

آخرین خبرها

منهای ورزش

بازرگانی