بیتعارف، هرگز هیچ دشمنی اینگونه به زدن ریشه فوتبال اقدام نکرده بود که فوتبالیها به زدن ریشه فوتبال اقدام کردهاند! بچههای فوتبال، همانها که سر سفره فوتبال بزرگ شده و به شهرت و محبوبیت رسیدهاند، امروز چنان از درون به یکدیگر و در حقیقت به فوتبال ضربه میزنند که فوتبال ما از داشتن دشمن بینیاز شده است.
انصافاً وقتی میشود مثل عابدزاده و دایی دوست بود، به هم سر زد و در یک قاب کنار هم ایستاد، چرا بعضیها بیدلیل و بدون این که تضاد منافع داشته باشند، روبهروی هم میایستند و به روی یکدیگر شمشیر میکشند؟ این دعواها غیر از ضرر، چه منفعتی برای فوتبال دارد؟!
آنهایی که روزگاری کنار هم بازی میکردند و تصاویر شادیگلهای مشترک و عکسهای تیمیشان هنوز در آرشیو رسانهها و روی نوار حافظه ما باقی است، چرا نمیتوانند این روزها مثل عابدزاده و دایی کنار هم بایستند و صبح یک روز برفی را با رفاقت آغاز کنند؟!
این دعواهای دو سر باخت، این اختلافات و کشمکشهای بیحاصل، قبل از هر چیز بهانه دست منتقدان و مخالفان فوتبال میدهد تا بگویند نسل جوان و جدید فوتبال این بداخلاقیها، دعواها و تنشها را از بزرگترهایی میآموزد که معلم درگیری و مربی اختلاف شدهاند. این بهانهها را باید از دست مخالفان گرفت.