نظرسنجی

بهترین تیم هفته ۲۴؟
۰
زمان مطالعه: ۱ دقیقه

ماریا شاراپوورا تنیسور مشهور روسی که سال سختی را سپری کرده مصاحبه مفصلی با مجله فرانسوی «لوپاریزین» داشته است.

شاراپووا: حمله كردن به كسی كه زمين خورده ساده است

به گزارش خبرورزشی، ماريا شاراپووا تا چند روز ديگر در تورنمنت تنيس اشتوتگارت به ميدان ميرود تا رسماً خط پاياني بر دوران محروميتش بكشد. زن شماره يك سابق تنيس دنيا از سال 2016 و بعد از اوپن استراليا بود كه متهم به استفاده از ملدونيوم شد و بعد هم كه دوران محروميتش شروع شد. البته خودش گفته از سال 2006 اين ماده را به واسطه كمبود منيزيم در بدنش استفاده ميكرده ولي بالاخره اين دارو از سال 2016 در فهرست مواد ممنوعه قرار گرفت و شاراپووا كه پزشكي نداشت از اين موضوع اطلاعي نداشت. حالا شاراپووا در آستانه بازگشتش به دنياي تنيس گفتوگوي بسيار مفصلي با مجله «لو پاريزين» داشته كه قسمت زيادي از آن را از نظر ميگذرانيد.

* قرار است اواخر همين ماه در تورنمنت تنيس اشتوتگارت به ميدان برويد. آمادگياش را داريد؟

خارقالعاده است كه دوباره هدفي مرتبط به مسابقات تنيس داشته باشي و كلاً دوباره به جو اين رقابتها برگردي. در طول يكسال گذشته تنها هدفم اين بوده كه شرايط بدنيام را آماده نگه دارم تا بتوانم از لحاظ روحي و رواني قويتر شوم...  راستش در زندگيام تا اين اندازه از فيتنس خوشم نيامده بود! قبل از اينكه محروم شوم حاضر بودم راكت به دست بگيرم و در زمين تنيس باشم تا اينكه بخواهم 5 دقيقه تمرين كنم (ميخندد)!

* در طول دوران محروميتتان فعاليتهاي زيادي داشتيد. اين كارها را ميكرديد تا افسرده نشويد؟

مربيام، اسون گروئنولد به من ميگفت: «اگر قرار باشد دائماً بنشيني و در فكر فرو بروي، وضعيت بدتر ميشود و در نهايت خانهنشين ميشوي». از طرفي نياز داشتم كه مغزم را هم به كار بگيرم. در طول تابستان دوباره روي نيمكت مدرسه برگشتم و يك دوره را نزد «نايك»، در «NBA» و در يك آژانس تبليغاتي در لندن سپري كردم. بعد از اين بود كه اعضاي كادر فنيام ميخواستند مطمئن شوند كه آمادگي بدنيام را از دست ندادهام و هنوز هم روي فرم هستم؛ در نتيجه مربي بدنسازم براي يك ترازو و دستگاه اندازهگيري چربي را فرستاد! وحشتناك بود (زير خنده ميزند)! صبح به صبح بايد روي ترازو ميرفتم، عكس ميگرفتم و برايش ميفرستادم.

* البته حضورتان در شبكههاي اجتماعي هم خيلي پررنگ بود... 

چيزي براي پنهان كردن نداشتم. من هنوز همان آدم سابق هستم و از ارزشهايي كه هميشه برايم مهم بودهاند دفاع ميكنم. چيزي كه تغيير كرد برداشت من نسبت به موضوعي بود كه در ذهن مردم ميگذشت. خيليها كه من را ميديدند به من ميگفتند زن شجاعي بودهام و همگي هم بيصبرانه منتظر اين بودند كه دوباره من را در زمينهاي تنيس ببينند. اين رفتار واقعاً من را تحت تأثير قرار داد. قبلاً فكر ميكنم نميخواستهام كه چنين مسئوليتي داشته باشم، اينكه مثلاً براي عدهاي الگو باشم.

* زندگي بدون تنيس، شما را ترساند؟

بعضي وقتها بله چون نميدانستم قرار است بدون شغلي كه از كودكي داشتهام و در يك لحظه آن را از من گرفتهاند چه كاري خواهم كرد. البته همان سال 2008 هم كه شانه راستم مصدوم شد و مجبور به انجام عمل جراحي شدم هم برايم روزهاي سختي بود. زندگي حرفهاي من تهديد شده بود. ميترسيدم كه مجبور شوم براي هميشه تنيس را كنار بگذارم. تجربيات آن روزها را در همين دوره هم براي خودم نگه داشتم: در لحظات سخت، آدم از درون بسيار قويتر ميشود، حتي بدون اينكه نسبت به چنين موضوعي آگاهي داشته باشد، بالاخره يك روز همان تجربه روزهاي سخت به كمكت ميآيند و تو را نجات ميدهند. خب اين بار هم دور بودن از زمينهاي تنيس به من اعتماد به نفس داد: ميدانم كه خارج از دنياي تنيس هم زندگيام خوب خواهد بود.

* اين محروميت از لحاظ روحي، سخت و برايتان شوكآور بود... 

خب مطمئناً پستي و بلندي وجود دارد. در طول 5 يا 6 ماه اول مدام وقتم را با وكلاي مختلف سپري ميكردم. هضم اتفاق رخداده برايم سخت بود. بيصبر و حوصله بودم و كنترل هيچ چيزي در دست من نبود. فقط ميخواستم يك چيز را بدانم: اينكه كي دوباره ميتوانم به دنياي تنيس برگردم؟ تلاش زيادي كردم تا اينكه بشنوم در اسرع وقت چنين چيزي ممكن است هرچند كه همان اوايل وكلايم به من گفتند از آنجا كه پرونده به دادگاه عالي ارجاع داده شده، دستكم يكسالي نميتوانم بازي كنم. پذيرشش برايم دشوار بود.

* در اين مدت به فكر خداحافظي از دنياي تنيس هم افتاديد؟

هرگز تصور نكردهام كسي مانع اين شود كه آنطوري كه دلم بخواهد از دنياي تنيس خداحافظي كنم! بله، من دوباره بازي خواهم كرد ولي خب مراحل مختلفي را سپري كردهام؛ دو ماه اول مصدوميت مچ دست چپم بود كه فكر ميكردم چندان جدي نباشد ولي بعدها متوجه شدم كه جديتر از چيزي است كه فكرش را ميكردم. به هر حال حتي اگر محروم هم نميشدم نميتوانستم در تورنمنتهاي بعدي تنيس حاضر شوم. چنين موضوعي كمك كرد به خودم بگويم از لحاظ بدني شرايط لازم را ندارم. با اين حال زمان زيادي را در زمينهاي تنيس براي تمرين كردن سپري كردم؛ خوبياش اين است كه وقتي بازي ميكنم به چيز ديگري فكر نميكنم. اين موضوع هر روز براي من شبيه به يك درمان شده بود.

* فكر نميكني در راه مبارزه با دوپينگ بهخاطر اينكه براي ديگران درس عبرتي شود شما را محروم كردند؟

معلوم است كه به چنين چيزي فكر ميكردم! هرچند كه نميتوانم بگويم مورد من براي درس عبرت بوده يا خير، چون واقعاً چنين چيزي را نميدانم؛ هنوز هم نميخواهم چنين چيزي را باور كنم. آيا واقعاً ميشود يك روز حقيقت را در اين مورد دانست؟ نه. اينطوري است ديگر...  اگر شروع كنم و بگويم «اگر اينطوري ميشد»، «شايد» و «چطور»، مطمئناً هضم شرايط سختتر ميشود. فقط بايد فراموش كرد.

* چطور با اين موضوع كنار آمديد كه شما را به عنوان يك متقلب در نظر بگيرند؟

من با رسانهها در طول دوران حرفهايام، حتي از همان زمان كه جوان بودم، روبهرو شدم. پس مثل هميشه اولين واكنش من اين بود كه از خودم محافظت كنم. اينكه من را خيلي سخت نقد و قضاوت كنند هرگز تحت تأثيرم قرار نداده است... 

* حتي آن سري نقدها كه از سوي بازيكنان زن و مرد تنيس وجود داشت و همگي عليه شما بود؟

وقتي وضعيتم مشخص نبود و همه چيز مبهم بود، هركس حق داشت كه من را قضاوت كند ولي حالا كه دادگاه عالي ورزش، دادگاهي بيطرف، دربارهام حكم داده، و حالا كه بندهاي 100 و 101 اين حكم (كه در آن قضات گفتهاند شاراپووا قصدي براي تقلب نداشته است) منتشر شده، ميگويم ديگر بس است. اگر بازيكنان با وجود اين حكم، به قضاوت كردن من ادامه دهند و پشتسرم بدگويي كنند، ديگر كار درستي نيست.

* «متقلب»، «دوپينگي»: اينها كلمات سنگيني هستند. يعني بايد شما را تحت تأثير قرار دهد به هر حال... 

روزهايي بوده كه اين حرفها من را ناراحت كرده ولي من بيشتر از شرايط ناراحت هستم چون ميتوانستم جلوي چنين اشتباهي را بگيرم. حمله كردن به آدمي كه زمين خورده سادهتر از كسي است كه هنوز سرپاست. هيچ وقت دوست نداشتم بروم در گوشهاي پنهام شوم و منتظر بمانم ببينم چه اتفاقي ميافتد. سخت كار كردهام و براي اين ورزش جانفشانيهاي زيادي داشتهام.

* تعدادي از رقباي شما ميگويند اين داستان، كل چيزهايي كه شما در طول دوران حرفهايتان ساخته بوديد را بياعتبار كرده است... 

واقعاً احمقانه و مسخره است! ربطي به اتفاقي كه افتاده است ندارد...  هرچند كه فكر ميكنم اين حرفها به آنها كمك ميكند كه احساس بهتري داشته باشند ولي باز هم نميتوانم نظرياتشان را عوض كنم؛ خب طبيعي است كه وقتم را تلف نميكنم تا تلاش كنم چنين كاري را هم انجام دهم.

* در اين راه، اسوتلانا كوزنتسوفا، رافائل نادال، گريگور ديميتروف و يا نواك جوكوويچ هم هستند كه از شما حمايت كردهاند... 

بله، همه آنهايي كه نام بردهايد چنين كاري كردهاند.

* شما با گرفتن وايلد كارت (دعوت با وجود نداشتن رنكينگ لازم در دنياي تنيس) در تورنمنتهاي اشتوتگارت، مادريد و رم شركت خواهيد كرد و اميدواريد كه از اين راه كه تنها راه ممكن است بتوانيد در گرنداسلم رولان گروس در فرانسه شركت كنيد. چه پاسخي براي آنهايي داريد كه از اين موضوع وايلد كارت ناراحت هستند؟ بعضيها فكر ميكنند شما بايد شايستگيتان براي برگشتن به دنياي تنيس را ثابت كنيد نه اينكه با وايلد كارت شانس بازي كردن داشته باشيد... 

به هر حال هر اتفاقي بيفتد بايد شايستگي بازگشتم را نشان دهم! من ديگر رتبهاي در رنكينگ ندارم و از انتهاي جدول كارم را شروع ميكنم. اينكه به تورنمنتي دعوتم كنند يا نه، بايد تلاش كنم تا در ردهبندي بالا بيايم. تورنمنت اشتوتگارت ميتواند بدون ماريا شاراپووا هم كامل باشد چون يكي از بهترين تورنمنتهاي دنياست ولي فكر ميكنيد اسم من بايد در تابلوي نفرات شركتكننده تورنمنتي باشد كه اسپانسر اصلي تأمينكننده پورشه است (شاراپووا سفير اصلي پورشه است)؟ مطمئناً بله. حالا در مادريد و رم هم بهترينهاي تنيس زن و مرد دنيا حاضرند و مسئولان اين دو تورنمنت هم از من دعوت كردهاند چون من را ميشناسند و به من احترام گذاشتهاند.

* حالا با توجه به درسهايي كه ازاين موضوع گرفتيد، آيا كادر پزشكيتان را تغيير داديد؟

بله، از همين حالا پزشكي تمام وقت دارم كه تمام مصدوميت، MRI، نمونههاي خون و موضوعات مبارزه با دوپينگ را زير نظر دارد. بزرگترين اشتباه من اين بود كه پزشكم را عوض كردم و به جايش يك متخصص تغذيه آوردم. خندهدار است وقتي به آن فكر ميكنم: كسي كه به دليل استفاده از مواد نيروزا محروم شده حتي پزشك هم نداشته ولي يك متخصص تغذيه داشته است (ميخندد)!

وب‌گردی و دیدنی‌های ورزش

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha

نظرسنجی

بهترین تیم هفته ۲۴؟

پربازدید امروز

آخرین خبرها

منهای ورزش

بازرگانی