حادثه كرمانشاه به رغم همه تلخيها و مصائبي كه به بار آورد، صحنههاي خوب و شيرين زيادي به همراه داشت. از يك سو صبوري و سرسختي مردمي كه هنوز جاي زخمهاي جنگ هشت ساله مانده بر تن و روحشان خشك نشده بلاكش مصيبت ديگري شدند و از طرف ديگر همدلي و نوعدوستي همهِ يك ملت كه شريك غم و مرهم درد هموطنان زلزلهزدهشان شدند در اين بين چهرههاي شناخته شده نيز كم نگذاشتند. هر كس در حد توان به ياري شتافت. از رسول خادم، علي دايي، بهرام رادان، نويد محمدزاده و نيكي كريمي و.... گرفته تا جواد خياباني و صادق زيباكلام اما در ميان همه نامداران فقط يك نفر بود كه از جان نيز مايه گذاشت و زمين خورد و خاكي شد تا براي ساعاتي لبخند شادي در نهانخانه دل كودكان مصيبت ديده مهمان شود.
او كسي نيست جز حميد استيلي كه براي همراه بودن با حادثهديدگان تنها به رساندن كمكهاي نقدي و غيرنقدي اكتفا نكرد. زننده گل قرن فوتبال آسيا به ياد روزهاي پرجوش و خروش كودكي و زمينهاي خاكي نازيآباد با بچههاي كرمانشاه و سرپلذهاب همبازي شد. پاس داد و گل زد و زمين خورد و خاكي شد تا شادترين لحظههاي اين نوجوانان را پس از آن حادثه تلخ رقم بزند. او پيش از اين نيز بارها و بارها در امتحان مردمداري و اخلاق نمره قبولي گرفته است. اين را همه آنها كه دستي بر آتش ورزش دارند تأييد ميكنند. به جرأت ميتوان استيلي را تنها قهرمان حاضر در اكثر قريب به اتفاق مراسمها و يادبودها دانست. او رسانه ندارد حتي در فضاي مجازي نيز فعال نيست تا بيانگر مبلغ فعاليتهاي خود باشد. در دنياي جديد كه تحت سلطه رسانهها و فضاي مجازي قرار گرفته است حميد و حميدها ميتوانند بهترين الگو براي جامعهاي باشند كه قهرمانان واقعياش را گم كرده است. جهان پهلوانان پوشالي و سلفيبگيران پاي تخت بيمارستان و تابوت دردي از دردهاي جوانان جوياي سرمشق اين سرزمين دوا نخواهند كرد. آنها به سمبلي نيار دارند كه جوانمردي و صداقت در وجودشان متبلور باشد. مرداني رنجبرده و درد آشنا از جنس جنوب شهر.