1- باید به استقبال این خبر رفت و گفت: ... بر این مژده گر جان فشانم رواست! ولی نکات چندی وجود دارند که باید درباره ایشان، بحث و فحص کرد!
مثلاً این نکته که تضمین امنیت سرمایهگذاری بخش خصوصی که باید به خودکفایی و سپس به سودآوری منجر شود بر عهده کیست؟ مثلاً این مهم که بخش خصوصی، برای اخذ حقوق حقه خود، در زمینه واگذاری و فروش امتیاز پخش زنده بازیهایش، از کدام قدرت قانونی حمایتکننده برخوردار است و برخوردار خواهد شد؟
صرف حضور و اصل ورود استانداری به این مهم، چند قدم به پیش هست ولی به شرطها و شروطها! در درجه اول، باید موانع و مشکلات ناشی از نگاه سنتی و ارتجاعی کژاندیشانه را حذف کرد تا سپس متوجه راهکارهای تازه به تازه بتوان شد! حرف زدن کافی است، به عمل باید دست زد!
در صنعت ورزش، بخش خصوصی، از مناسبات عرضه و تقاضا و اصول مربوط به بازار آزاد، برخوردار نیست! مهمترین رهاورد استاندار تهران به این بحث اگر مدیر عملگراست، باید همین نکته باشد: اجازه دادن به تولید و حق فروش تولیدات! قبل از همه فروش حق پخش تلویزیونی! بقیه حرفها، حرف است و حرف هم...
سپاهان! یک دست و ۲ هندوانه
2- سپاهان که خود را روی نوار باخت قرار داده بود، سرانجام به تنگ آمد و دست به کاری زد که بلکه غصه سرآید! سپاهان برای فرار از نحوست باخت و باختآفرینی، تیم خود را وارد وادی تحول کرد!
آیا منصور ابراهیمزاده مأموریت خود را به درستی انجام میدهد؟ و آیا ابراهیمزاده و تیمش- که هنوز نمیدانیم کیانند و شامل چه کسانی خواهند شد- برای حل مشکلات خودخواسته و خودساخته یکی از قدیمیترین و ریشهدارترین و البته که یکی از مردمنهادترین تیمهای فوتبال ایران، برنامه عملی و راهکاری اجراییشونده دارند؟
وینفرد شفر، برای خارج کردن استقلال از بنبست بدسلیقگی و کمدانشی بسیار زود موفق به اجرای تغییرات شد! منصور ابراهیمزاده این راه ناگزیر را طی چه مدتی طی خواهد کرد؟ سپاهان برای خروج از چاله و نیفتادن در چاه، با ضیق وقت و کمبود زمان مواجه است!
ترک عادتهای بد، استقرار و نهادینه کردن عادتهای خوب از همین امروز که از همان دیروز! فردایی در کار نیست، به فردا نباید فکر کرد! همه کارها، کارهای امروزند! با همین نفرات!
سپاهان، ابراهیمزاده مس کرمان را نمیخواهد! سپاهان ابراهیمزاده سنگین و کمتحرک را نمیخواهد! مربی سپاهان باید چابک باشد و فرز! ابراهیمزاده هم باید خودش را بسازد و هم سپاهان را، یک دست و دو هندوانه!
لیگ یک و رقص آتش
3- برای نفت مسجدسلیمان شروع شد! باختن را میگوییم که به آسانی دست از سر تیم محمود فکری، برنمیدارد! فجرسپاسی، راهی را نشان داد که تیمهای پرشماری، آرزوی پیمودنش را دارند! زدن صدرنشین لیگ یک! بردن صدرنشین لیگ یک!
در بازی فجرسپاسی و نفت مسجدسلیمان یک سؤال، روی هوا معلق بود: ... صدرنشین همیشه همین طوری بازی میکند؟
بادران تهران هم حال و روزی داشت شبیه نفت مسجدسلیمان! بازی بادران، برای بالانشینی، یک چیزی کم داشت، یک چیزی کم دارد! یک چیزی که ملوان دارد (تماشاچی دوآتشه) و یک چیزی که نساجی بسیار بیشترش را و بهترش را دارد (هواداران عاشق).
رقص آتش در لیگ یک تازه در حال بالا گرفتن است! رقص آتشپارههای لیگ یک تازه در حال سرکش کردن است! باید با این رقص کنار آمد! باید با این سرکشیها هماهنگ شد و دمخور شد!
خونهبهخونه، نساجی، ملوان، فجرسپاسی، بادران، دوباره گلگهر، تیم علی سامره- مس رفسنجان- همه امیدوارند! اکسین هم!
لیگ یک، لیگ حوادث است! لیگ یک لیگ اتفاقات غیرقابل باور و پیشبینیناپذیر است! هنوز 13 بازی و 39 امتیاز برای هر تیم در راه است!
شب دراز است و قلندران همه بیدارخواب!
