داور بعد از يك ربع پيام بازرگاني، از اتاق جراحي صحنه خارج ميشود و در حالي كه مربيان به سمتش هجوم آوردهاند، ميايستد، ماسك جراحياش را كنار ميزند و با متانت خاصي ميگويد: «من هرچي از دستم برمياومد انجام دادم ولي به دليل جاگيري بد دوربين و كيفيت بد تصاوير نميتونم الان با قطعيت در مورد چيزي صحبت كنم، اميدتون به خدا باشه!» وي در ادامه به مربيان توصيه ميكند كه بهتر است قضاوت در مورد اين صحنه را به كارشناسان داوري بسپارند!
مربيان كه اين حرفها سرشان نميشود، با ذكر يك صلوات قفل فرمان ميكشند و به جان هم ميافتند. يكي از تماشاگران كه برخلاف ديگران در حال فيلمبرداري نيست، با گوشياش زنگ ميزند تا افسر بيايد كروكي بكشد.
افسر مربوطه براي اينكه بازي بيشتر از اين متوقف نباشد، در راه دو برگ جريمه آماده ميكند و هنوز از راه نرسيده، دو مربي را ۵۰ هزار تومان جريمه ميكند كه چرا ماشينهايشان را از صحنه تصادف تكان ندادهاند و باعث ايجاد ترافيك شدهاند! سپس راننده ۲۰۶ را مقصر ميداند.
راننده ۲۰۶ خاكستري با شماره شهرباني ايران ۱۱ از راننده سمند دو مدرك، از قبيل كوپن بيمه و كارت ماشين ميگيرد و در عوض راننده سمند سفيد با شماره شهرباني ايران ۲۲ يك مدرك، از قبيل كارت ماشينِ طرف را ميگيرد! دو مربي قرار ميگذارند كه فردا به تعميرگاه بروند و هرچه صافكار و نقاش گفتند قبول كنند، و اعتراضي هم به قضاوت آنها نداشته باشند!