١-در همين روز، كه تمام مدعيان، به تك تك امتيازهاى هر بازى محتاج بودند و بيشتر از هر زمانى، نيازمند بردن بودند، خونه به خونه باخت! باختى كه فقط محصول برترى حريف -ملوان بندرانزلى- نبود! باختى كه بيشتر از ملوان برنده، نساجى را خوشحال كرد و فجرسپاسي را هم به وادى شادى برد و البته كه، شهد و شيرينى اين رضايت كامل را در كام نفت مسجدسليمان چكاند!
ملوان كه به سومين برد پى در پى خود دست مىيافت، نشان داد كه با ملوان غفور، با ملوان سيروس و با ملوانى كه از دهه٥٠ صاحب اسم و رسم شد، فرقها دارد اما همين ملوان، نشان داد كه با همين بضاعت انسانى، مىتوانست تا آخرين روز، براى خودش و براى راهيابىاش به ليگ برتر بجنگد!
افسوس كه ملوان، يك بهمن صالحنيا- حتى با نصف ويژگىهاى فرماندهى او- نداشت! و نيز افسوس كه ملوان دير به خودش آمد و حتى در اين روزهاى دير هم، كاملاً به خودش نيامد! ملوان شانس صعود را با يك بفرماى جانانه، تقديم نفت مسجدسليمان و پيشكش نساجى قائمشهر و حتى بادران كرد! حيف از خونه به خونه كه بدجايى كم آورد و حيف از ملوان كه قدر ملوان را نشناخت!
برانكو و محسن
٢- حرف و عملمان يكى نيست! فعل و قولمان هم اغلب دوتاست! با برانكو «كل-كل» مىكنيم كه چرا در راه قهرمانى و چرا براى تجديد قهرمانى تيمت، اينطور بازى كردى و آنطور كه ما مىپسنديم، بازى نكردى؟!
معمولاً هر سال 10، 12 بار مىگوييم و با اصرار تكرار مىورزيم كه:... تيم از بازيكن بزرگتر است و يا... هيچ بازيكنى، از تيمى كه در آن بازى مىكند، بزرگتر نيست! در مورد بازيكنان بخصوص، اين ديالوگ مرتب تكرار هم مىشود! ولى چون پاى عمل به ميدان مىآيد، آن كار ديگر مىكنيم!
مثلاً در مورد محسن مسلمان! مثلاً در مورد گادوين منشا، مثلاً درباره حسين ماهينى و نيز محسن ربيعخواه!
برانكو در اين موارد پاسخ دارد، پاسخهاى محكمهپسند هم دارد، ولى باز هم جاى پرسش و مجال سؤال باز است! با توجه به اينكه تيم مهمتر است از بازيكن، برانكو بايد بگويد چرا بهترين پاسور تيم و بهترين گلساز ليگ، كارش به نيمكت ذخيرهها مىكشد! ميخكوب شدن به نيمكت!
برانكو بايد كارى كند كه كار به اينجا نرسد! برانكو بايد كارى كند كه ناچار از نيمكتنشين كردن بهترين بازيساز تيمش، نباشد!
امروز، برانكو محق مىنمايد، ولى ديروز و روزهاى پيش چطور؟ سر «چشمه» را مگر از اول نبايد بست؟ مگر خراب كردن فوتبال محسن مسلمان، هنر است؟ و يا او را از تيم دور كردن، مگر ارزش محسوب مىشود؟ چرا محسن، يكباره از خط پيشرفت خارج شد؟
داوران خوب، داورىهاى خوب
٣- بازىهاى ليگ يك همه سختند و همه مهمند! داورى هاىاين بازىها، همه خاصند و همه بايد صددرصدى باشند و بىغلط و بىاشتباه!
سهشنبه ديديم كه همينطور است! ديديم كه داوران مسابقههاى ليگ يك، خوب تقسيم و درست چيده شدهاند!
چرا هميشه اينطور نباشد؟ چرا هميشه حساب همه چيز و همه جا را نداشته باشيم؟ چرا گاهى فراموش مىكنيم كه «گرز بايد در خورند پهلوان باشد»؟
سهشنبه، يك پنالتى، سرنوشت روز سىويكم را تعيين كرد! پنالتى خوردن و پنالتى دادن، هميشه «زور» دارد اما در بندرانزلى، پنالتى عليه خونه به خونه، بدون حرف و بدون حديث گرفته شد و زده شد! چرا هميشه با همين ريزبينىها و دقت نظرها، داوران را انتخاب نكنيم؟ چرا با يك بىتوجهى، كوشش جمعى يك گرده را به باد فنا بدهيم!
***
داورىها، این هفته خوب بود! چون داوران خوب تقسيم شدند! چون داورىها، به بازىها مىخورد!
حواسمان به داورى نفت مسجدسليمان و نساجى قائمشهر هم باشد! مسابقهاى است در حد فينال!
