خبرورزشی/ اردشیر لارودی: ١- براى به جایى رسیدن، علاوه بر همه چیز باید بازیکنان خاص هم داشت، مثل «آزار» که با توپ همه کار مىکرد و هر کار که دلش مىخواست! تیم انگلیس، از این جنس بازیکنان کم داشت! تیم انگلیس، از این قبیل بازیکنان نداشت!
نه! لیگ برتر انگلیس، بازیکنانى نظیر «ادن آزار» دارد که در چلسى، آرسنال، منچستریونایتد و منچسترسیتى بازى مىکنند و خوب هم! وقتى به تیم ملى انگلیس مىرسیم، متوجه «کم و کسر» هاى فوتبال انگلیسى مىشویم که بازیکن فانتزىباز ندارد! که بازیکن ماهر و «توپباز» ندارد! که بازیکن خلاق و بدیههباز ندارد!
انگلستان، آنقدر از همه جاى اروپا و از سراسر دنیا بازیکن گرفته که جایى براى انگلیسىها نمانده!
صنعت فوتبال انگلیس در اوج است! هنر فوتبال انگلیس، پرى براى پرواز ندارد!
انگلستان، بیشتر از حقش
٢- انگلستان چهارم شد! بیشتر از سزاوارى و حقى که نشان داد! بلژیک سوم و صاحب مدال برنز شد! کمتر از عنوانى که باید کسب مىکرد!
انگلستان، خود را به فردا دل خوش مىدارد و به آیندهاى که گویا بهتر مىتواند بود، وعده مىدهد! بلژیک اما، فوتبال فردا را، فوتبال بازىمحور و فوتبال تیممحور را در پیش گرفته! براى اروپا راهى که به بیراهه و راهى که به گمراهى منتهى نشود، راه بلژیک است!
فوتبالى که هم بازیکن دارد و هم بازى اش دیدنى است! فوتبالى که هم سرعت بالا دارد و هم دقت کافى! فوتبالى که هم حملاتش سریع است و هم در دفاع قاطع است و بىرحم!
فوتبالى که هم از عهده برزیل به خوبى برمى آید و هم انگلستان را، پشت سرهم و «راه به راه» مغلوب مىکند! فوتبال واقعگرا، فوتبالى که براى برنده شدن ساخته شده است! فوتبالى که ٢- صفر عقب مىافتد ولى ٢-٣ مىبرد!
مدال برنز و سکوى سومى براى بلژیک کم بود! بلژیک، یکى از پدیدههاى فوتبال است که به فردا نظر دارد!
پایش از کىروش
٣- کارلوس کىروش مىگوید اگر بازیکنانم از خدمت سربازى معاف نشوند، من نیستم!
حرف بودن یا نبودن او نیست، که کارش را بلد است و باید بماند! هرچه بیشتر هم بهتر! مسئله بر این است که آقاى کىروش، در کدام موارد صاحب حق است؟!
حق خواستن! حق اظهار نظر کردن! حق طلبکار بودن! و تصور کنیم که فرداى بسیار نزدیک، همه مربیان ما، خود را محق بدانند که مثل کىروش بگویند، مثل او بخواهند، مثل او اتمام حجت کنند و مثل او، زبان تهدید یا زبان طلب را به کار گیرند! یعنى سنگ روى سنگ، خواهد نشست؟
کىروش دایرهاى دارد از خواستهاى بجا و بهمورد! سایر دوایر، حکم دیگرى دارند که ورود را مجاز نمىدارد! به سود همه است و به سود شخص کىروش و به منفعت تیم ملى هم، که حریمها پاس داشته شوند!
کىروش بپردازد به مواردى که او را متمایز مىکند و فدراسیون هم حرمت خویش را مراعات کند، آنهم به جد!
مجال اشتباه کردن را، مجال دخالتگرى را، به حداقل برسانیم!
کىروش را وارد شده به عرصههاى نامربوط نخواهیم! با بىعملى! با بىتفاوتى!
نه! لیگ برتر انگلیس، بازیکنانى نظیر «ادن آزار» دارد که در چلسى، آرسنال، منچستریونایتد و منچسترسیتى بازى مىکنند و خوب هم! وقتى به تیم ملى انگلیس مىرسیم، متوجه «کم و کسر» هاى فوتبال انگلیسى مىشویم که بازیکن فانتزىباز ندارد! که بازیکن ماهر و «توپباز» ندارد! که بازیکن خلاق و بدیههباز ندارد!
انگلستان، آنقدر از همه جاى اروپا و از سراسر دنیا بازیکن گرفته که جایى براى انگلیسىها نمانده!
صنعت فوتبال انگلیس در اوج است! هنر فوتبال انگلیس، پرى براى پرواز ندارد!
انگلستان، بیشتر از حقش
٢- انگلستان چهارم شد! بیشتر از سزاوارى و حقى که نشان داد! بلژیک سوم و صاحب مدال برنز شد! کمتر از عنوانى که باید کسب مىکرد!
انگلستان، خود را به فردا دل خوش مىدارد و به آیندهاى که گویا بهتر مىتواند بود، وعده مىدهد! بلژیک اما، فوتبال فردا را، فوتبال بازىمحور و فوتبال تیممحور را در پیش گرفته! براى اروپا راهى که به بیراهه و راهى که به گمراهى منتهى نشود، راه بلژیک است!
فوتبالى که هم بازیکن دارد و هم بازى اش دیدنى است! فوتبالى که هم سرعت بالا دارد و هم دقت کافى! فوتبالى که هم حملاتش سریع است و هم در دفاع قاطع است و بىرحم!
فوتبالى که هم از عهده برزیل به خوبى برمى آید و هم انگلستان را، پشت سرهم و «راه به راه» مغلوب مىکند! فوتبال واقعگرا، فوتبالى که براى برنده شدن ساخته شده است! فوتبالى که ٢- صفر عقب مىافتد ولى ٢-٣ مىبرد!
مدال برنز و سکوى سومى براى بلژیک کم بود! بلژیک، یکى از پدیدههاى فوتبال است که به فردا نظر دارد!
پایش از کىروش
٣- کارلوس کىروش مىگوید اگر بازیکنانم از خدمت سربازى معاف نشوند، من نیستم!
حرف بودن یا نبودن او نیست، که کارش را بلد است و باید بماند! هرچه بیشتر هم بهتر! مسئله بر این است که آقاى کىروش، در کدام موارد صاحب حق است؟!
حق خواستن! حق اظهار نظر کردن! حق طلبکار بودن! و تصور کنیم که فرداى بسیار نزدیک، همه مربیان ما، خود را محق بدانند که مثل کىروش بگویند، مثل او بخواهند، مثل او اتمام حجت کنند و مثل او، زبان تهدید یا زبان طلب را به کار گیرند! یعنى سنگ روى سنگ، خواهد نشست؟
کىروش دایرهاى دارد از خواستهاى بجا و بهمورد! سایر دوایر، حکم دیگرى دارند که ورود را مجاز نمىدارد! به سود همه است و به سود شخص کىروش و به منفعت تیم ملى هم، که حریمها پاس داشته شوند!
کىروش بپردازد به مواردى که او را متمایز مىکند و فدراسیون هم حرمت خویش را مراعات کند، آنهم به جد!
مجال اشتباه کردن را، مجال دخالتگرى را، به حداقل برسانیم!
کىروش را وارد شده به عرصههاى نامربوط نخواهیم! با بىعملى! با بىتفاوتى!