خبرورزشی/ جهانگیر کوثری: ماهیت این فوتبال لعنتی با تمام پدیدهها متفاوت است. روزگاری میخواندیم که فوتبال هر کشور به تاریخ، جغرافیا، فرهنگ و شرایط سیاسی و اجتماعی آن جامعه ارتباط دارد و تحت تأثیر این جریانات قرار میگیرد. هر چه این پدیده تکامل پیدا میکند، بر پیچیدگی جریانات جوامعی که آن را درک نکردهاند، بیشتر افزوده میشود. در این پروسه گسترده تماشاگران تعریف و هویت خود را دارند با هزاران مسائل و مشکلات اجتماعی. اتفاقاً هر حادثهای که در فوتبال اتفاق میافتد، تابع شرایط اجتماعی است که به وجود آمده است. تماشاگر ما به ارزیابی این موضوع نمینشیند و خود را به قضاوتی میبرد که واقعی نیست و در نتیجه یک نوع هرج و مرج موقت را باعث میشود. تماشاگر نمیداند و نمیخواهد بداند که باشگاه محبوب او پول ندارد و بیپشتوانه است و در عرض یک سال صد میلیارد بدهکاری آورده و حاضر نیست ۵ میلیارد به تیام بدهد. شرایط ناهمگون، نداشتن بودجه، منافع بازیکن، عدم پشتوانه و نیروی انسانی لازم و در نهایت توقع و انتظار تماشاگر. او میخواهد تیمش ببرد، تحت هر شرایطی و با هر ابزاری. مانند تیمهای بزرگ انگلیسی در دهه شصت و هفتاد میلادی که به نوعی این خواستههای افراطی تماشاگرانش را در بحرانهای روحی غیرمنطقی فروبرد. درگیری و نزاع، آسیب و گاه قتل از این ذهنیت دور شده از فرهنگ ورزش. تغییر فصلها همیشه خبر از یک حادثه میدهد. با این احوالاتی که ما داریم و برای مدیریت تیمها یکی در تاریکی میرود و مدیر بعدی ابتدا سوار بر اسب مدیریت و خندان میآید غافل از چالههایی که باقی مانده و صندوقهایی که خالی شده است.
فوتبال هم حرفهای است، بازیکن پول میخواهد و طبیعی است که هر جا بیشتر بپردازد، او آن باشگاه را انتخاب میکند. همسطح نگریستن به مسائل باشگاهها با تماشاگران هرگز اتفاق نمیافتد و در نهایت در تضاد موجود خواستهها مطرح میشود و منجر به دشنام و هتاکی هم میشود. این فرهنگ غلط باید عوض شود و آنکه فوتبال را تماشا میکند، به وضعیت زندگی بازیکن هم باید فکر کند. متأسفانه تماشاگران ما تنها به پیروزی فکر میکنند، به بردن، برتر بودن و قهرمان شدن و این احساس را با هیچ منطقی عوض نمیکنند؛ باید برد به هر قیمتی! ما رسانهها باید مقابل این عواطف و احساسات که در مواقعی خطرناک میشود، بایستیم و فرهنگ تماشاگران را به این جنبه فوتبال نیز عادت دهیم. در این باره پیوسته خواهیم نوشت.
فوتبال هم حرفهای است، بازیکن پول میخواهد و طبیعی است که هر جا بیشتر بپردازد، او آن باشگاه را انتخاب میکند. همسطح نگریستن به مسائل باشگاهها با تماشاگران هرگز اتفاق نمیافتد و در نهایت در تضاد موجود خواستهها مطرح میشود و منجر به دشنام و هتاکی هم میشود. این فرهنگ غلط باید عوض شود و آنکه فوتبال را تماشا میکند، به وضعیت زندگی بازیکن هم باید فکر کند. متأسفانه تماشاگران ما تنها به پیروزی فکر میکنند، به بردن، برتر بودن و قهرمان شدن و این احساس را با هیچ منطقی عوض نمیکنند؛ باید برد به هر قیمتی! ما رسانهها باید مقابل این عواطف و احساسات که در مواقعی خطرناک میشود، بایستیم و فرهنگ تماشاگران را به این جنبه فوتبال نیز عادت دهیم. در این باره پیوسته خواهیم نوشت.