خبرورزشی/ فرهاد اشراقی: دقیقاً مشخص نیست میان عادل و مدیران تلویزیون چه گذشته، اما هرچه هست به همین یکی، دو هفته ختم نمیشود و ریشه در گذشتهها دارد. اینکه تصور کنیم عادل هیچ اشتباهی ندارد، همانقدر غلط است که فکر کنیم مدیران محترم تلویزیون مدیران بحرانند! آنها از بحرانی که نبود یک بحران بزرگ ساختند و حالا در آستانه از دست دادن پربینندهترین برنامه خود هستند.
نگارنده شخصاً معتقدم عادل هم باید یکسری خط قرمزها را رعایت کند، اما اینکه میگویند تلویزیون برنامه چالشی نمیخواهد را اصلاً قبول ندارم. اتفاقاً واکنش مردم به تعطیلی ولو موقت ۹۰ نشان دهد که هم تلویزیون برنامه چالشی میخواهد هم مخاطبانش. همانطور که در سینما نیاز به فیلمهای طنز داریم و این قبیل فیلمها میفروشد، نیاز به آثار جنگی و فیلمهای دفاع مقدس هم داریم تا نسل جدید یادشان نرود که برای آسایش و امنیت امروز چه خونهایی ریخته شده است. در تلویزیون هم مثل سینما نیاز به طنز داریم در نتیجه باید قدر امثال مهران مدیری، رضا عطاران و جواد عزتی را بدانیم و آنها را مدیریت کنیم. همانطور که نیاز به برنامه ۹۰ حتی در حوزههای سیاسی، اقتصادی و سینمایی کاملاً ملموس است. اقتصاد هم اگر یک ۹۰ داشت شاید از شیر مرغ گرفته تا سکه «حباب» نداشت و حداقل مردم میفهمیدند که این حبابها را چه کسانی درست میکنند و چرا حبابی که تشکیل میشود، نمیترکد؟!
ختم کلام اینکه دعوای عادل و تلویزیون یک دعوای دو سر باخت است. عادل باید تعامل کند، ولی نه اینکه ماهیتش عوض شود. تلویزیون هم باید قدر سرمایههایش را بداند. امثال رضا رشیدپور، عادل فردوسیپور، احسان علیخانی، مهران مدیری و... با وجود همه ایراداتی که شاید داشته باشند سرمایههای تلویزیون و این ممکلت هستند و این مصداق کامل ضعف مدیریت است که نتوانند به درستی از آنها بازی بگیرند.
نگارنده شخصاً معتقدم عادل هم باید یکسری خط قرمزها را رعایت کند، اما اینکه میگویند تلویزیون برنامه چالشی نمیخواهد را اصلاً قبول ندارم. اتفاقاً واکنش مردم به تعطیلی ولو موقت ۹۰ نشان دهد که هم تلویزیون برنامه چالشی میخواهد هم مخاطبانش. همانطور که در سینما نیاز به فیلمهای طنز داریم و این قبیل فیلمها میفروشد، نیاز به آثار جنگی و فیلمهای دفاع مقدس هم داریم تا نسل جدید یادشان نرود که برای آسایش و امنیت امروز چه خونهایی ریخته شده است. در تلویزیون هم مثل سینما نیاز به طنز داریم در نتیجه باید قدر امثال مهران مدیری، رضا عطاران و جواد عزتی را بدانیم و آنها را مدیریت کنیم. همانطور که نیاز به برنامه ۹۰ حتی در حوزههای سیاسی، اقتصادی و سینمایی کاملاً ملموس است. اقتصاد هم اگر یک ۹۰ داشت شاید از شیر مرغ گرفته تا سکه «حباب» نداشت و حداقل مردم میفهمیدند که این حبابها را چه کسانی درست میکنند و چرا حبابی که تشکیل میشود، نمیترکد؟!
ختم کلام اینکه دعوای عادل و تلویزیون یک دعوای دو سر باخت است. عادل باید تعامل کند، ولی نه اینکه ماهیتش عوض شود. تلویزیون هم باید قدر سرمایههایش را بداند. امثال رضا رشیدپور، عادل فردوسیپور، احسان علیخانی، مهران مدیری و... با وجود همه ایراداتی که شاید داشته باشند سرمایههای تلویزیون و این ممکلت هستند و این مصداق کامل ضعف مدیریت است که نتوانند به درستی از آنها بازی بگیرند.