خبرورزشی/اردشیر لارودی: ۱- باخت ششم پیکان مهمتر است یا اتفاقاتی که در فدراسیون فوتبال رخ میدهد؟
استعفای محمدرضا ساکت که رفتهرفته میرفت به عنوان یک دبیرکل، سوار کار شود بیشتر اهمیت دارد یا دعوای تمامنشدنی کارلوس کیروش و برانکو ایوانکوویچ؟ بعد از ساکت، آنها که از اول هم بیخودی آمده بودند، چهکار خواهند کرد و تاج را رها خواهند کرد؟
و در این وسط، ما باید بپردازیم به چند و، چون اداره بهتر فدراسیون فوتبال، یا خود را و بقیه مردم فوتبالدوست را سرگرم کنیم به ماجراهای داوری لیگ برتر و ادعاهای پرسپولیس و استقلال و همه دیگران از جمله سپاهان که پاسخ قرص و محکمی برای دادخواهی قرمزها فراهم کرده؟ آغاز یک جنگ روانی و یارگیری از میان بازیگران بیرون زمین!
و در صدر همه این اتفاقات غیرمهم و گاهی هم کمی مهم، آیا کسی هست بگوید از فردا و پس فردا، مرکز مدیریت اسمی فوتبال ایران چگونه قرار است مدیریت شود؟ به راستی که چگونه؟ آیا این پرسش و جواب آن، اهمیتی دارد؟ آیا هیچکس هست که دغدغه خود فوتبال را داشته باشد؟ در این سالها، این درد به سینه کسی چنگ زده است؟
بازیگران درجه ٢
۲- میخواهیم از جواد نکونام، به واسطه بازی تیمش حرفها بزنیم که در همه لحظهها، سوار توپ و ارباب عملکرد خویش است! تیمی که در تهران، پیکان یکه و تنها، پیکان بیتماشاگر و لاجرم ناتیم را، شکست میدهد! اما، حواسمان پی «رفت و آمد»های فدراسیون است! فوتبال در پی این تغییرات (که بیشتر به خانهتکانی شب عید میماند) به چه روزی دچار میشود؟ فدراسیونی که آنطور شکل گرفت، به این شکل هم بیسروشکل میشود! پیکار واقعی و بازیکنان اصلی، نه در زمینها که پشت درهای بسته در حال کیش و مات یکدیگرند! چیزی که مهم نیست، فوتبال است! بحث این نیست که مهدی تاج و محمدرضا ساکت، «آلترناتیو» ندارند که دارند! حرف این است و نگرانی هم اینکه، جانشینها و آلترناتیوها، هرکس که باشند از چه اطمینان خاطر و از چه ضمانت اجرایی برخوردار خواهند بود؟ کدام حامی؟ کدام حمایت؟ای کشته، که را کشتی...
حضور یک مرد پشت پرده و خیمهشببازی با فوتبال چه خواهد کرد؟ این شیوه در والیبال مگر فایدهای به بار آورده؟ یا در بقیه دستنشاندهها؟
استراحت و فاصله گرفتن
۳- شش بازی، شش باخت! هرکس دیگری به جای مجید جلالی بود، چه باید میکرد؟ هر شخص دیگری مثل جلالی نتیجه میگرفت (یعنی در ٦ بازی هیچ نتیجهای نمیگرفت) با چه پیشنهادهایی از همه جوانب، روبهرو میشد؟
آیا وقت کمی استراحت و فاصله گرفتن نرسیده است؟ آیا نباید اندکی از دور، لیگ برتر را زیر ذره بین برد و به بررسی عملکرد خود پرداخت؟ جلالی هنوز هم میتواند ولی باید یک «تایماوت» حسابی بگیرد!
متأسفانه پیکان هم زیر سایه اتفاقات پیدرپی که در خیابان سئول و در ساختمان فدراسیون فوتبال رخ میدهد و این تازه اول «عشق» است، مفری پیدا کرده که خود را نبیند و چشم خود را ببندد! که باختهایش را به امری درجه دوم و سوم تقلیل دهد و کمکی به مجید جلالی نرساند! آقامعلم تنهاست! تنهای تنها! محاصره شده در دایرهای از کمدانی!
خانه از پای بست ویران است!
خواجه در بند نقش ایوان است!
فدراسیون، با یک تکانه ٧ ریشتری و پسلرزههای ٥، ۶ ریشتری آن مواجه است و البته که لازم است حواس همه به تیم تاج و یارانش باشد که هر آن، تصمیم متفاوتی اتخاذ میکنند و بازی نزدیکی دارند با تصمیمسازان و تصمیمگیران!
سپاهان و چهچه بلبل
۴- استقلال بازی اش را در رشت هم تکرار کرد! فردا نوبت میرسد به سپاهان و پرسپولیس! شواهد عینی از «دست پر» امیر قلعهنویی حکایت دارد! برانکو، البته تا به حال خوب از همه تلهها رهیده است، ولی سپاهان فرق دارد! تفاوتی که از تسلط بیگفتوگوی استانلی کیروش در ١٨ قدم، از مهارتهای خیرهکننده ولادمیر کومان و محمد کریمی در وسط زمین، از نفوذهای پا به توپ و ارسالهای ایرانپوریان و سعید آقایی ناشی میشود!
جنگ هوایی سیدجلال و شجاع دیدن دارد، هنگام مقابله با استانلی کیروش و سجاد شهباززاده، اما برتری «هافبک»ها را که خواهد برد؟ رسن و نوراللهی یا کومان و مهدی کیانی؟ جنگ تن به تن علیپور یا سیاوش یزدانی یا دوئلهای ناتمام منشا و عزتا... پورقاز!
حیف که آقای کیروش، این بازی را هم نمیبیند، او هر دو پایش را در یک کفش کرده که نبیند! والا، خیلی دیدنیهای زیبا خواهد دید و تیم ملی را قوی خواهد بست!
این بازی، تحت تأثیر بازیهای پشت پرده و علنی شده فدراسیون قرار ندارد! یا اینکه بخشی از همان بازی پردامنه و پرفراز و نشیب است! ظاهراً، یک دوره دیگر هم تمام شده است!
استعفای محمدرضا ساکت که رفتهرفته میرفت به عنوان یک دبیرکل، سوار کار شود بیشتر اهمیت دارد یا دعوای تمامنشدنی کارلوس کیروش و برانکو ایوانکوویچ؟ بعد از ساکت، آنها که از اول هم بیخودی آمده بودند، چهکار خواهند کرد و تاج را رها خواهند کرد؟
و در این وسط، ما باید بپردازیم به چند و، چون اداره بهتر فدراسیون فوتبال، یا خود را و بقیه مردم فوتبالدوست را سرگرم کنیم به ماجراهای داوری لیگ برتر و ادعاهای پرسپولیس و استقلال و همه دیگران از جمله سپاهان که پاسخ قرص و محکمی برای دادخواهی قرمزها فراهم کرده؟ آغاز یک جنگ روانی و یارگیری از میان بازیگران بیرون زمین!
و در صدر همه این اتفاقات غیرمهم و گاهی هم کمی مهم، آیا کسی هست بگوید از فردا و پس فردا، مرکز مدیریت اسمی فوتبال ایران چگونه قرار است مدیریت شود؟ به راستی که چگونه؟ آیا این پرسش و جواب آن، اهمیتی دارد؟ آیا هیچکس هست که دغدغه خود فوتبال را داشته باشد؟ در این سالها، این درد به سینه کسی چنگ زده است؟
بازیگران درجه ٢
۲- میخواهیم از جواد نکونام، به واسطه بازی تیمش حرفها بزنیم که در همه لحظهها، سوار توپ و ارباب عملکرد خویش است! تیمی که در تهران، پیکان یکه و تنها، پیکان بیتماشاگر و لاجرم ناتیم را، شکست میدهد! اما، حواسمان پی «رفت و آمد»های فدراسیون است! فوتبال در پی این تغییرات (که بیشتر به خانهتکانی شب عید میماند) به چه روزی دچار میشود؟ فدراسیونی که آنطور شکل گرفت، به این شکل هم بیسروشکل میشود! پیکار واقعی و بازیکنان اصلی، نه در زمینها که پشت درهای بسته در حال کیش و مات یکدیگرند! چیزی که مهم نیست، فوتبال است! بحث این نیست که مهدی تاج و محمدرضا ساکت، «آلترناتیو» ندارند که دارند! حرف این است و نگرانی هم اینکه، جانشینها و آلترناتیوها، هرکس که باشند از چه اطمینان خاطر و از چه ضمانت اجرایی برخوردار خواهند بود؟ کدام حامی؟ کدام حمایت؟ای کشته، که را کشتی...
حضور یک مرد پشت پرده و خیمهشببازی با فوتبال چه خواهد کرد؟ این شیوه در والیبال مگر فایدهای به بار آورده؟ یا در بقیه دستنشاندهها؟
استراحت و فاصله گرفتن
۳- شش بازی، شش باخت! هرکس دیگری به جای مجید جلالی بود، چه باید میکرد؟ هر شخص دیگری مثل جلالی نتیجه میگرفت (یعنی در ٦ بازی هیچ نتیجهای نمیگرفت) با چه پیشنهادهایی از همه جوانب، روبهرو میشد؟
آیا وقت کمی استراحت و فاصله گرفتن نرسیده است؟ آیا نباید اندکی از دور، لیگ برتر را زیر ذره بین برد و به بررسی عملکرد خود پرداخت؟ جلالی هنوز هم میتواند ولی باید یک «تایماوت» حسابی بگیرد!
متأسفانه پیکان هم زیر سایه اتفاقات پیدرپی که در خیابان سئول و در ساختمان فدراسیون فوتبال رخ میدهد و این تازه اول «عشق» است، مفری پیدا کرده که خود را نبیند و چشم خود را ببندد! که باختهایش را به امری درجه دوم و سوم تقلیل دهد و کمکی به مجید جلالی نرساند! آقامعلم تنهاست! تنهای تنها! محاصره شده در دایرهای از کمدانی!
خانه از پای بست ویران است!
خواجه در بند نقش ایوان است!
فدراسیون، با یک تکانه ٧ ریشتری و پسلرزههای ٥، ۶ ریشتری آن مواجه است و البته که لازم است حواس همه به تیم تاج و یارانش باشد که هر آن، تصمیم متفاوتی اتخاذ میکنند و بازی نزدیکی دارند با تصمیمسازان و تصمیمگیران!
سپاهان و چهچه بلبل
۴- استقلال بازی اش را در رشت هم تکرار کرد! فردا نوبت میرسد به سپاهان و پرسپولیس! شواهد عینی از «دست پر» امیر قلعهنویی حکایت دارد! برانکو، البته تا به حال خوب از همه تلهها رهیده است، ولی سپاهان فرق دارد! تفاوتی که از تسلط بیگفتوگوی استانلی کیروش در ١٨ قدم، از مهارتهای خیرهکننده ولادمیر کومان و محمد کریمی در وسط زمین، از نفوذهای پا به توپ و ارسالهای ایرانپوریان و سعید آقایی ناشی میشود!
جنگ هوایی سیدجلال و شجاع دیدن دارد، هنگام مقابله با استانلی کیروش و سجاد شهباززاده، اما برتری «هافبک»ها را که خواهد برد؟ رسن و نوراللهی یا کومان و مهدی کیانی؟ جنگ تن به تن علیپور یا سیاوش یزدانی یا دوئلهای ناتمام منشا و عزتا... پورقاز!
حیف که آقای کیروش، این بازی را هم نمیبیند، او هر دو پایش را در یک کفش کرده که نبیند! والا، خیلی دیدنیهای زیبا خواهد دید و تیم ملی را قوی خواهد بست!
این بازی، تحت تأثیر بازیهای پشت پرده و علنی شده فدراسیون قرار ندارد! یا اینکه بخشی از همان بازی پردامنه و پرفراز و نشیب است! ظاهراً، یک دوره دیگر هم تمام شده است!