خبرورزشی/اردشیر لارودی؛ کىروش را مىبینیم که با شدت بیشترى در راستاى اعتقادات همیشگى خودش حرکت مىکند! کىروش را مىبینیم که سرسوزنى از اصول رقابتى و از «باید»ها و پایبندىهاى شخصى اش، عدول ندارد! «دگم دگم» است و چه خوب که اینهمه به باورهایش وفادار! تیم ملى ایران، باز هم با چند تغییر قابل توجه، هم براى تثبیت «پیششرط» هاى بازى اش و هم براى به حداقل رساندن اشکالات واقعاً موجود، در بازى ماقبل آخرش مسابقهاى که برابر عراق انجام داد وارد زمین شد!
کىروش، دوباره ترکیب دفاع وسط تیمش را به پورعلىگنجى و سیدمجید حسینى مىسپارد! ولى براى دفاع راست، به قدرت دفاعى بیشتر رامین رضاییان رو مىکند! در سمت چپ هم «ایست» هاى گهگاهى احسان حاجصفى و پر دویدنهاى محمدى را ملاک قرار مىدهد! تیم ملى در خط هافبک، به مهارتهاى تکنیکى بسیار بیشتر بها مىدهد، اشکان دژاگه، وحید امیرى، علیرضا جهانبخش و پشت سر این مثلث، امید ابراهیمى به تنهایى! قرار است توپ، مال ما باشد! قرار است ما، عمان را بدوانیم!
کىروش براى خط حمله، زوج سردار و طارمى را دارد! جریان بازى، بر حقانیت انتخاب او گواهى مىدهد، اما با یک «امّا»:
... طارمى، باز هم تمامکننده خوبى نیست و سردار هم فرصت طلب نمىکند!
از حمله به دفاع، از دفاع به حمله
نه! کىروش نه عوض ده و نه قصد عوض شدن دارد! کىروش، همان است که هست! در مسابقهها، به شدت تحلیلگر. به شدت اهل بررسى حریف و آنالیز بازى حریف!
عمان، رازى ندارد! عمان، نقطه پنهان و نکته مکتومى ندارد! براى تیم ملى، همه چیز «رو» و همه چیز روشن است! نتیجه این رو بودن و این روشن بودن، در دقیقه ۳۱، ۳۲ خودش را عیان مىکند!
گل قوچاننژاد به کره جنوبى، در مقدماتى بازىهاى انتخابى جام جهانى برزیل، یادتان هست؟ چهار سال پیش، در خاک کره، در شهر اوسان! توپ بلندى که آندو به زمین حریف فرستاد! حرکت انفجارى و کورسى قوچاننژاد با دفاع وسط کرهاىها؟ ربودن توپ در لحظه خاص و زدن یک گل به ظاهر ساده و مفت براساس پرسینگ حریف!
جهانبخش، جاى قوچاننژاد را گرفت و شماره ١٦ عمان، همان بخت برگشتهاى که مىخواست توپ را مال خود کند و بازیسازى کند! جهانبخش مثل عقاب، بر سرش خراب شد و از نقطه کورش وارد شد، در لحظهاى خاص که دید حریف به صفر رسیده بود، پاى راست خود را عین مار چنبره کرد و.... و کرد آن کارى که باید مىکرد! تعقیب بازى از حمله به دفاع و از دفاع به حمله! گل اول و بعد هم گل دوم و در این فاصله، هدر دادن سه، چهار گل ٩٠ درصدى توسط طارمى و سردار که عجله هم نکردند اما، خراب کردند!
طارمى قبول، سردار چرا؟
تیم ملى به شدت متمرکز بود! تیم ملى به شدت حواسش جمع بود! البته این تمرکز و حواس جمع، یکجا پرت مىشد: ... آنجا که خط هافبک تیم ملى، کمى از راه دور، پاسهاى خوبى براى سردار و براى طارمى ساخته و پخته مىکرد و لقمههاى راحتى مىگرفت، عجله، کارها را نیمهتمام و نیمهخراب مىکرد!
به این بازى کردن طارمى که بگیر و نگیر دارد و گاهى از سوراخ سوزن عبور مىکند تا گل «ماهى» بزند و گاهى، از دروازه ١٠ مترى هم «تو» نمىرود تا یک گل مفت را خراب کند، عادت کردهایم و او را همینطورى قبول داریم، ولى سردار چرا؟
سردار که فرصتشناس درجه اولى است، چرا دستپاچه و عجول و هول به نظر مىرسید؟
کىروش، دوباره ترکیب دفاع وسط تیمش را به پورعلىگنجى و سیدمجید حسینى مىسپارد! ولى براى دفاع راست، به قدرت دفاعى بیشتر رامین رضاییان رو مىکند! در سمت چپ هم «ایست» هاى گهگاهى احسان حاجصفى و پر دویدنهاى محمدى را ملاک قرار مىدهد! تیم ملى در خط هافبک، به مهارتهاى تکنیکى بسیار بیشتر بها مىدهد، اشکان دژاگه، وحید امیرى، علیرضا جهانبخش و پشت سر این مثلث، امید ابراهیمى به تنهایى! قرار است توپ، مال ما باشد! قرار است ما، عمان را بدوانیم!
کىروش براى خط حمله، زوج سردار و طارمى را دارد! جریان بازى، بر حقانیت انتخاب او گواهى مىدهد، اما با یک «امّا»:
... طارمى، باز هم تمامکننده خوبى نیست و سردار هم فرصت طلب نمىکند!
از حمله به دفاع، از دفاع به حمله
نه! کىروش نه عوض ده و نه قصد عوض شدن دارد! کىروش، همان است که هست! در مسابقهها، به شدت تحلیلگر. به شدت اهل بررسى حریف و آنالیز بازى حریف!
عمان، رازى ندارد! عمان، نقطه پنهان و نکته مکتومى ندارد! براى تیم ملى، همه چیز «رو» و همه چیز روشن است! نتیجه این رو بودن و این روشن بودن، در دقیقه ۳۱، ۳۲ خودش را عیان مىکند!
گل قوچاننژاد به کره جنوبى، در مقدماتى بازىهاى انتخابى جام جهانى برزیل، یادتان هست؟ چهار سال پیش، در خاک کره، در شهر اوسان! توپ بلندى که آندو به زمین حریف فرستاد! حرکت انفجارى و کورسى قوچاننژاد با دفاع وسط کرهاىها؟ ربودن توپ در لحظه خاص و زدن یک گل به ظاهر ساده و مفت براساس پرسینگ حریف!
جهانبخش، جاى قوچاننژاد را گرفت و شماره ١٦ عمان، همان بخت برگشتهاى که مىخواست توپ را مال خود کند و بازیسازى کند! جهانبخش مثل عقاب، بر سرش خراب شد و از نقطه کورش وارد شد، در لحظهاى خاص که دید حریف به صفر رسیده بود، پاى راست خود را عین مار چنبره کرد و.... و کرد آن کارى که باید مىکرد! تعقیب بازى از حمله به دفاع و از دفاع به حمله! گل اول و بعد هم گل دوم و در این فاصله، هدر دادن سه، چهار گل ٩٠ درصدى توسط طارمى و سردار که عجله هم نکردند اما، خراب کردند!
طارمى قبول، سردار چرا؟
تیم ملى به شدت متمرکز بود! تیم ملى به شدت حواسش جمع بود! البته این تمرکز و حواس جمع، یکجا پرت مىشد: ... آنجا که خط هافبک تیم ملى، کمى از راه دور، پاسهاى خوبى براى سردار و براى طارمى ساخته و پخته مىکرد و لقمههاى راحتى مىگرفت، عجله، کارها را نیمهتمام و نیمهخراب مىکرد!
به این بازى کردن طارمى که بگیر و نگیر دارد و گاهى از سوراخ سوزن عبور مىکند تا گل «ماهى» بزند و گاهى، از دروازه ١٠ مترى هم «تو» نمىرود تا یک گل مفت را خراب کند، عادت کردهایم و او را همینطورى قبول داریم، ولى سردار چرا؟
سردار که فرصتشناس درجه اولى است، چرا دستپاچه و عجول و هول به نظر مىرسید؟