خبرورزشی/ شهراد باغستانی: خبرنگار نشریه FourFourTwo در مادرید مصاحبهای با اوبلاک ترتیب داده است که بخشهایی از آن را در ادامه میخوانید. حتی خودِ یان اوبلاک هم نمیتواند کاملاً به آماری که ثبت کرده اعتماد کند. او با لبخندی میگوید: «مطمئناً اعداد دیوانه هستند.» وقتی چندی پیش در بازی شماره ۱۷۸ خودش برای اتلتیکومادرید به مرز ۱۰۰ کلینشیت رسید واکنش جالبی نشان داد و گفت: «من کلینشیتهایم را نشمردهام، اما خوشحال میشوم وقتی این را به من میگویند. اعداد در فوتبال مدرن عادی نیستند.» با این وجود جای تعجب نیست یان اوبلاک اسلوونیایی روخی بلانکو در ۳ فصل متوالی جایزه بهترین دروازهبان فصل لالیگای اسپانیا را به خودش اختصاص داده باشد. خبرنگار نشریه FourFourTwo در مادرید مصاحبهای با اوبلاک ترتیب داده است که بخشهایی از آن را در ادامه میخوانید.
شوخی با مسی
این مصاحبه بعد از مراسم اهدای جوایز برترینهای لالیگا انجام شده و یان اوبلاک ابتدا درباره برخوردش با لیونل مسی میگوید: «ما برای دریافت جوایز به یکدیگر تبریک گفتیم و کمی هم درباره بازیمان در لیگ برابر بارسلونا با او شوخی کردم.» دیداری که اتلتیکو تا دقیقه آخر پیش بود، اما با پاس مسی به دمبله باعث شد بارسا از شکست در واندا متروپولیتانو فرار کند. اوبلاک درباره ملاقات با مسی ادامه میدهد: «ما به خوبی یکدیگر را میشناسیم و در حال حاضر بازیهای زیادی برابر هم انجام دادهایم.»
مثل پـدر
اوبلاک هر روز صبح ۱۶ کیلومتر به شمال پایتخت اسپانیا میرود تا در «ماخاداهوندا» در تمرین اتلتیکو شرکت کند، محلی در نزدیکی کوههای همیشه برفی «گواداراما». بعد از تمرین اوبلاک به مرکز رسانهای میرود تا با خبرنگار FourFourTwo ملاقات کند. او معمولاً زیاد مصاحبه نمیکند و هرگز از آن دسته بازیکنهایی نیست که بخواهد در کانون توجه باشد، اما داستان اوبلاک ارزش شنیدن دارد، داستان بازیکنی که برخی او را بهترین دروازهبان جهان میدانند. «من در شهر کوچکی به نام اشکوفیا لوکا بزرگ شدهام که دومین شهر قدیمی اسلوونی است.» یان با این مقدمه حرفهایش را شروع میکند و ادامه میدهد: «یک باشگاه کوچک آنجا بود که پدرم در آن بازی میکرد. او بازیکن حرفهای نبود و تیم هم آماتور بود، اما یک دروازهبان بود و اولین بتِ من به شمار میرفت. همیشه او را وقتی تمرین میکرد، تماشا میکردم. پشت دروازه میایستادم و همان سمتی که شیرجه میزد، شیرجه میزدم. نمیدانم دقیقاً چند ساله بودم، ۳ یا ۴. هرکس من را میدید میخندید که یک بچه مثل پدرش شیرجه میزند، بدون توپ. من هرکاری او میکرد را انجام میدادم. من میخواستم مثل او باشم.»
۳۰ کیلومتر با دوچرخه
در یکی از بازیهای پدرش بود که استعدادش دیده شد. «او در بازی داخل سالن در لیوبلیانا در زمستان حضور داشت. من ۸ یا ۹ ساله بودم و بین دو نیمه با خواهرم بازی میکردم. او ۳ سال از من بزرگتر بود و خوب فوتبال بازی میکرد. او شوت میزد و من درون دروازه ایستاده بودم. شیرجه میزدم و توپها را مهار میکردم. یک شخصی از باشگاه الیمپیا لیوبلیانا متوجه من شد و دعوتم کرد که به آنها ملحق شوم. آن بزرگترین باشگاه در اسلوونی بود، بنابراین به عنوان یک بچه من خیلی خوشحال شدم.» تِیا خواهرِ یان اوبلاک حالا یک بازیکن بسکتبال در رده ملی است. حضور در تمرین الیمپیا برای یان یک چالش بزرگ بود. او در اینباره توضیح میدهد: «من ۳۰ کیلومتر دورتر زندگی میکردم و برایم خیلی سخت بود که به تمرین بروم. مادر و پدرم هرقدر که توانستند به من کمک کردند. آنها تلاش میکردند ساعت کاریشان را تغییر دهند که من را به تمرین برسانند، اما برخی اوقات پدرم باید سر کار میرفت و نمیتوانست من را به تمرین ببرد. اغلب مجبور بودم با دوچرخه ۳۰ کیلومتر به تمرین بروم و ۳۰ کیلومتر هم برگردم. من خیلی به این مسئله فکر نمیکردم و کمی دیوانهوار به نظر میرسید که با دوچرخه به تمرین بروم. وقتی به آنجا میرسیدم خسته بودم! آرزو و رؤیای من این بود که یک فوتبالیست شوم. من میخواستم یک دروازهبان باشم که یکی از بهترینها در دنیاست. از وقتی بچه بودم چنین رؤیایی داشتم.»
این مصاحبه بعد از مراسم اهدای جوایز برترینهای لالیگا انجام شده و یان اوبلاک ابتدا درباره برخوردش با لیونل مسی میگوید: «ما برای دریافت جوایز به یکدیگر تبریک گفتیم و کمی هم درباره بازیمان در لیگ برابر بارسلونا با او شوخی کردم.» دیداری که اتلتیکو تا دقیقه آخر پیش بود، اما با پاس مسی به دمبله باعث شد بارسا از شکست در واندا متروپولیتانو فرار کند. اوبلاک درباره ملاقات با مسی ادامه میدهد: «ما به خوبی یکدیگر را میشناسیم و در حال حاضر بازیهای زیادی برابر هم انجام دادهایم.»
مثل پـدر
اوبلاک هر روز صبح ۱۶ کیلومتر به شمال پایتخت اسپانیا میرود تا در «ماخاداهوندا» در تمرین اتلتیکو شرکت کند، محلی در نزدیکی کوههای همیشه برفی «گواداراما». بعد از تمرین اوبلاک به مرکز رسانهای میرود تا با خبرنگار FourFourTwo ملاقات کند. او معمولاً زیاد مصاحبه نمیکند و هرگز از آن دسته بازیکنهایی نیست که بخواهد در کانون توجه باشد، اما داستان اوبلاک ارزش شنیدن دارد، داستان بازیکنی که برخی او را بهترین دروازهبان جهان میدانند. «من در شهر کوچکی به نام اشکوفیا لوکا بزرگ شدهام که دومین شهر قدیمی اسلوونی است.» یان با این مقدمه حرفهایش را شروع میکند و ادامه میدهد: «یک باشگاه کوچک آنجا بود که پدرم در آن بازی میکرد. او بازیکن حرفهای نبود و تیم هم آماتور بود، اما یک دروازهبان بود و اولین بتِ من به شمار میرفت. همیشه او را وقتی تمرین میکرد، تماشا میکردم. پشت دروازه میایستادم و همان سمتی که شیرجه میزد، شیرجه میزدم. نمیدانم دقیقاً چند ساله بودم، ۳ یا ۴. هرکس من را میدید میخندید که یک بچه مثل پدرش شیرجه میزند، بدون توپ. من هرکاری او میکرد را انجام میدادم. من میخواستم مثل او باشم.»
۳۰ کیلومتر با دوچرخه
در یکی از بازیهای پدرش بود که استعدادش دیده شد. «او در بازی داخل سالن در لیوبلیانا در زمستان حضور داشت. من ۸ یا ۹ ساله بودم و بین دو نیمه با خواهرم بازی میکردم. او ۳ سال از من بزرگتر بود و خوب فوتبال بازی میکرد. او شوت میزد و من درون دروازه ایستاده بودم. شیرجه میزدم و توپها را مهار میکردم. یک شخصی از باشگاه الیمپیا لیوبلیانا متوجه من شد و دعوتم کرد که به آنها ملحق شوم. آن بزرگترین باشگاه در اسلوونی بود، بنابراین به عنوان یک بچه من خیلی خوشحال شدم.» تِیا خواهرِ یان اوبلاک حالا یک بازیکن بسکتبال در رده ملی است. حضور در تمرین الیمپیا برای یان یک چالش بزرگ بود. او در اینباره توضیح میدهد: «من ۳۰ کیلومتر دورتر زندگی میکردم و برایم خیلی سخت بود که به تمرین بروم. مادر و پدرم هرقدر که توانستند به من کمک کردند. آنها تلاش میکردند ساعت کاریشان را تغییر دهند که من را به تمرین برسانند، اما برخی اوقات پدرم باید سر کار میرفت و نمیتوانست من را به تمرین ببرد. اغلب مجبور بودم با دوچرخه ۳۰ کیلومتر به تمرین بروم و ۳۰ کیلومتر هم برگردم. من خیلی به این مسئله فکر نمیکردم و کمی دیوانهوار به نظر میرسید که با دوچرخه به تمرین بروم. وقتی به آنجا میرسیدم خسته بودم! آرزو و رؤیای من این بود که یک فوتبالیست شوم. من میخواستم یک دروازهبان باشم که یکی از بهترینها در دنیاست. از وقتی بچه بودم چنین رؤیایی داشتم.»
فکر میکنم ۴۰ ساله هستم!
سال ۲۰۰۵ به باشگاه المپیا لیوبلیانا پیوست و وقتی ۱۶ ساله بود روبرت وُلک دروازهبان اصلی تیم که ۴۳ سال سن داشت، متوجه شد یک سنگربان جوان آماده است جای او را بگیرد. «من خیلی زود بازی کردن را شروع کردم. وقتی با تیم اول باشگاه تمرین میکردم فقط ۱۵ سال داشتم و وقتی اولین بازیام را انجام دادم باشگاه در دسته دوم بازی میکردم چراکه بهدلیل مسائل مالی به دسته پایینتر فرستاده شده بود. بعد از آن به دسته اول برگشتم و من هم معمولاً بازی میکردم.» اوبلاک نسبت به دروازهبانهای دیگر در سن و سال خودش بالغتر بود. او در این باره توضیح میدهد: «از وقتی ۱۶ یا ۱۷ ساله بودم همواره نسبت به دوستانم متفاوت فکر میکردم و کمی بالغتر بودم.» اوبلاک که ژانویه ۲۶ ساله شده ادامه میدهد: «حتی حالا هم فکر میکنم نسبت به سنم بالغتر باشم. فکر میکنم ۴۰ ساله هستم! این خیلی مهم است که یک دروازهبان بالغ و خونسرد باشد.»
از لندن تا لیسبون
قدم بعدی برای اوبلاک سختتر بود. اگر او میخواست بهترین سنگربان دنیا باشد باید از فرصتهایی که خارج از اسلوونی نصیبش میشد، استفاده میکرد. او سال ۲۰۱۰ به بنفیکا پیوست، یک سال بعد از اینکه مدتی در لندن با فولام تمرین کرده بود. اوبلاک درباره حضورش در فولام هم توضیح میدهد: «یک هفته به آنجا رفتم. وقتی به فولام رفتم آرزوی من این نبود که به آنجا بروم و قرارداد ببندم. خیلی جوان بودم و فقط میخواستم ببینم کشورهای دیگر چگونه است. در پایان ما حتی درباره عقد قرارداد صحبت هم نکردیم.» وقتی به بنفیکا رفت متوجه شد سازگار شدن با شرایط یک کشور دیگر چقدر دشوار است. به بیرامار قرض داده شد و بیشتر اوقات هم بهعنوان بازیکن ذخیره روی نیمکت مینشست. اوبلاک درباره ابتدای حضورش در پرتغال هم میگوید: «خیلی سخت بود، فقط ۱۷ سال داشتم. فصل خوبی را در اسلوونی پشتسر گذاشته بودم و در ترکیب بازی میکردم. ترک کردن تیم آسان نبود، اما این تصمیمی بود که گرفتم. اگر چیزی را واقعاً میخواستم باید از این شانس بزرگ استفاده میکردم. ابتدای حضورم در پرتغال سخت بود. زندگی جدید با مردمانی جدید که به زبان دیگری صحبت میکنند. زندگی پیچیده شده بود، اما از لحاظ حرفهای حرکت درستی بود چراکه برای بهبود شرایط خودم رفته بودم. من برای فوتبال بازی کردم آنجا بودم نه برای بهبود زندگی.» یان درباره اینکه آن زمان به بازگشت به اسلوونی فکر کرده یا خبر هم بیان میکند: «نه، هرگز. پرتغال را ترک کنم و به خانه برگردم؟ من هیچگاه آن کار را نمیکردم. دیده بودم بازیکنهایی که چنین کاری انجام میدهند، اما از خودم میپرسیدم «چرا باید چنین کاری انجام دهند؟ آنها یک فرصت خوب دارند.» وقتی من آنجا رفتم و تجربه برای خودم کسب کردم متوجه شدم که آسان نیست. همه نمیتوانند چنین چیزی را تحمل کنند، اما هیچوقت وسوسه نشده به خانه برگردم.»
سال ۲۰۰۵ به باشگاه المپیا لیوبلیانا پیوست و وقتی ۱۶ ساله بود روبرت وُلک دروازهبان اصلی تیم که ۴۳ سال سن داشت، متوجه شد یک سنگربان جوان آماده است جای او را بگیرد. «من خیلی زود بازی کردن را شروع کردم. وقتی با تیم اول باشگاه تمرین میکردم فقط ۱۵ سال داشتم و وقتی اولین بازیام را انجام دادم باشگاه در دسته دوم بازی میکردم چراکه بهدلیل مسائل مالی به دسته پایینتر فرستاده شده بود. بعد از آن به دسته اول برگشتم و من هم معمولاً بازی میکردم.» اوبلاک نسبت به دروازهبانهای دیگر در سن و سال خودش بالغتر بود. او در این باره توضیح میدهد: «از وقتی ۱۶ یا ۱۷ ساله بودم همواره نسبت به دوستانم متفاوت فکر میکردم و کمی بالغتر بودم.» اوبلاک که ژانویه ۲۶ ساله شده ادامه میدهد: «حتی حالا هم فکر میکنم نسبت به سنم بالغتر باشم. فکر میکنم ۴۰ ساله هستم! این خیلی مهم است که یک دروازهبان بالغ و خونسرد باشد.»
از لندن تا لیسبون
قدم بعدی برای اوبلاک سختتر بود. اگر او میخواست بهترین سنگربان دنیا باشد باید از فرصتهایی که خارج از اسلوونی نصیبش میشد، استفاده میکرد. او سال ۲۰۱۰ به بنفیکا پیوست، یک سال بعد از اینکه مدتی در لندن با فولام تمرین کرده بود. اوبلاک درباره حضورش در فولام هم توضیح میدهد: «یک هفته به آنجا رفتم. وقتی به فولام رفتم آرزوی من این نبود که به آنجا بروم و قرارداد ببندم. خیلی جوان بودم و فقط میخواستم ببینم کشورهای دیگر چگونه است. در پایان ما حتی درباره عقد قرارداد صحبت هم نکردیم.» وقتی به بنفیکا رفت متوجه شد سازگار شدن با شرایط یک کشور دیگر چقدر دشوار است. به بیرامار قرض داده شد و بیشتر اوقات هم بهعنوان بازیکن ذخیره روی نیمکت مینشست. اوبلاک درباره ابتدای حضورش در پرتغال هم میگوید: «خیلی سخت بود، فقط ۱۷ سال داشتم. فصل خوبی را در اسلوونی پشتسر گذاشته بودم و در ترکیب بازی میکردم. ترک کردن تیم آسان نبود، اما این تصمیمی بود که گرفتم. اگر چیزی را واقعاً میخواستم باید از این شانس بزرگ استفاده میکردم. ابتدای حضورم در پرتغال سخت بود. زندگی جدید با مردمانی جدید که به زبان دیگری صحبت میکنند. زندگی پیچیده شده بود، اما از لحاظ حرفهای حرکت درستی بود چراکه برای بهبود شرایط خودم رفته بودم. من برای فوتبال بازی کردم آنجا بودم نه برای بهبود زندگی.» یان درباره اینکه آن زمان به بازگشت به اسلوونی فکر کرده یا خبر هم بیان میکند: «نه، هرگز. پرتغال را ترک کنم و به خانه برگردم؟ من هیچگاه آن کار را نمیکردم. دیده بودم بازیکنهایی که چنین کاری انجام میدهند، اما از خودم میپرسیدم «چرا باید چنین کاری انجام دهند؟ آنها یک فرصت خوب دارند.» وقتی من آنجا رفتم و تجربه برای خودم کسب کردم متوجه شدم که آسان نیست. همه نمیتوانند چنین چیزی را تحمل کنند، اما هیچوقت وسوسه نشده به خانه برگردم.»
علاقه به بوفون و کاسیاس
اولدهاننسه، یونیائو لیریا و در نهایت ریوآوه که هدایت آن را نونو اسپریتو سانتو برعهده داشت باشگاههای دیگری بودند که اوبلاک به آنها قرض داده شد. در تیمِ سانتو دروازهبان ثابت شد و شرایط بهتری پیدا کرد تا در بازگشت به بنفیکا بتواند در نیمی از بازیهای فصل آخر حضورش در لیسبون بازی کند. در آن زمان بود که با بنفیکا سهگانه کسب کرد و تا فینال لیگ اروپا هم رسیدند. باشگاه اتلتیکومادرید هم با ۱۶ میلیون یورو او را به خدمت گرفت که آن زمان گرانترین سنگربان تاریخ لالیگا شد. «خیلی خاص بود. من هنوز جوان بودم و برای یک جایگاه تلاش میکردم. در نیمفصل اول اصلاً دروازهبان اول تیم نبودم. در دسامبر بازیهایم شروع شد و یک نیمفصل عالی داشتم.» در آن فصل لیگ اروپا در نیمهنهایی بنفیکا برابر یوونتوسی پیروز شد که جانلوئیجی بوفون را در اختیار داشت، دروازهبانی که الگوی اوبلاک در جوانی بود. اوبلاک در اینباره اظهار داشت: «وقتی بزرگ میشدم میخواستم مثل پدرم شوم و در همین حال به دروازهبانهای بزرگ دنیا هم توجه خاصی داشتم. کاسیاس و بوفون را دوست داشتم، بنابراین حس خوبی داشتم که برابر آنها بازی کردهام. آن زمان یووه تیم خوبی داشت و بردن آنها لحظات خوبی رقم زد.»
اولدهاننسه، یونیائو لیریا و در نهایت ریوآوه که هدایت آن را نونو اسپریتو سانتو برعهده داشت باشگاههای دیگری بودند که اوبلاک به آنها قرض داده شد. در تیمِ سانتو دروازهبان ثابت شد و شرایط بهتری پیدا کرد تا در بازگشت به بنفیکا بتواند در نیمی از بازیهای فصل آخر حضورش در لیسبون بازی کند. در آن زمان بود که با بنفیکا سهگانه کسب کرد و تا فینال لیگ اروپا هم رسیدند. باشگاه اتلتیکومادرید هم با ۱۶ میلیون یورو او را به خدمت گرفت که آن زمان گرانترین سنگربان تاریخ لالیگا شد. «خیلی خاص بود. من هنوز جوان بودم و برای یک جایگاه تلاش میکردم. در نیمفصل اول اصلاً دروازهبان اول تیم نبودم. در دسامبر بازیهایم شروع شد و یک نیمفصل عالی داشتم.» در آن فصل لیگ اروپا در نیمهنهایی بنفیکا برابر یوونتوسی پیروز شد که جانلوئیجی بوفون را در اختیار داشت، دروازهبانی که الگوی اوبلاک در جوانی بود. اوبلاک در اینباره اظهار داشت: «وقتی بزرگ میشدم میخواستم مثل پدرم شوم و در همین حال به دروازهبانهای بزرگ دنیا هم توجه خاصی داشتم. کاسیاس و بوفون را دوست داشتم، بنابراین حس خوبی داشتم که برابر آنها بازی کردهام. آن زمان یووه تیم خوبی داشت و بردن آنها لحظات خوبی رقم زد.»
منتظر یک فرصت در مادرید
درست مثل زمانی که به بنفیکا پیوست، شروع کارش در اتلتیکومادرید هم آسان نبود. روخیبلانکو میگل آنخل مویا و تیبو کورتوا را هم در اختیار داشت و برای یان رسیدن به ترکیب اصلی کار سادهای به شمار نمیرفت. اوبلاک درباره آن روزها هم میگوید: «همه از من میپرسیدند چه احساسی داری؟ تحت فشار هستی؟» او را با کورتوا مقایسه میکردند و این کار را دشوار میکرد. اوبلاک ادامه میدهد: «من همیشه میگفتم که ذخیره هیچ دروازهبانی نیستم، اما در تمرینات پیشفصل مصدوم شدم و میگل آنخل مویا که دوستی خوبی برای من بود هم شروع خوبی در آن فصل داشت.» کورتوا به چلسی پیوسته بود و باز هم اوبلاک نتوانست از جدایی او استفاده کند. اوبلاک ادامه میدهد: «برای مدت طولانی منتظر یک فرصت ماندنم. روی نیمکت نشستن سخت بود، اما میدانستم ۵ دقیقهای که من به همه تواناییام را نشان بدهم، فرا خواهد رسید. من میتوانم به همه آنهایی که حرفهای بدی دربارهام میزدند خودم را نشان بدهم.» تا اینکه در نهایت این فرصت در یکهشتم نهایی لیگ قهرمانان اروپا به یان اوبلاک رسید و او دیگر جایگاهش را از دست نداد.
درست مثل زمانی که به بنفیکا پیوست، شروع کارش در اتلتیکومادرید هم آسان نبود. روخیبلانکو میگل آنخل مویا و تیبو کورتوا را هم در اختیار داشت و برای یان رسیدن به ترکیب اصلی کار سادهای به شمار نمیرفت. اوبلاک درباره آن روزها هم میگوید: «همه از من میپرسیدند چه احساسی داری؟ تحت فشار هستی؟» او را با کورتوا مقایسه میکردند و این کار را دشوار میکرد. اوبلاک ادامه میدهد: «من همیشه میگفتم که ذخیره هیچ دروازهبانی نیستم، اما در تمرینات پیشفصل مصدوم شدم و میگل آنخل مویا که دوستی خوبی برای من بود هم شروع خوبی در آن فصل داشت.» کورتوا به چلسی پیوسته بود و باز هم اوبلاک نتوانست از جدایی او استفاده کند. اوبلاک ادامه میدهد: «برای مدت طولانی منتظر یک فرصت ماندنم. روی نیمکت نشستن سخت بود، اما میدانستم ۵ دقیقهای که من به همه تواناییام را نشان بدهم، فرا خواهد رسید. من میتوانم به همه آنهایی که حرفهای بدی دربارهام میزدند خودم را نشان بدهم.» تا اینکه در نهایت این فرصت در یکهشتم نهایی لیگ قهرمانان اروپا به یان اوبلاک رسید و او دیگر جایگاهش را از دست نداد.