به گزارش خبرورزشی، فرزین پورمحبی در خبرآنلاین نوشت: انسان موجود فراموشکاری است و در طول تاریخ هیچکسی به قدر مسئولین دلسوز از این خصیصه ذاتی بشر بهره نبرده است! البته، در کنار سایر چیزهایی که بردند و خوردند، نوش جانشان!
مسئولین دلسوز به خوبی میدانند هر گندی که زده شود، اول کار احساسات عمومی بهشدت جریحهدار شده و قلیان میکند؛ اما خبر خوب اینکه بعد از مدت کوتاهی، این باران تند بند میآید و مثل بند تنبان سر جای اولش برمیگردد و در نتیجه آب از آب هم تکان نمیخورد! لذا مسئولین دلسوز با آگاهی از این موضوع، در زمان حادثه، که به معنای واقعی کلمه خبر نمیکند!، صمُ و بکم مثل یک پری دریایی در آب سرجایشان مینشینند و با «هوای نفس حرافی»شان مبارزه میکنند. بله؛ آنها آنقدر زبان به دندان میگیرند که آبها از آسیاب بیفتند چرا که اگر چیزی بگویند ممکن است بعدها در کف خیابان علیهشان استفاده شود! بعدهم از فرمول جادویی «تحت شعاع قرار دادن» استفاده میکنند؛ بدین ترتیب که چیز مهیج دیگری را آنقدر علم میکنند که برود تو چشم و چال «مردم آماده بروز هیجان» تا کلهم، حادثه قبلی از دیده و یادهای «مردم همیشه فراموشکار» برون رود و به خاک سپرده شود!
بگذارید شما را با یک مثال عینی و ذهنی در خصوص روند حذف بیخطر و کمدردسر یک برنامه پرطرفدار مانند «۹۰» به شرح ذیل روشن کنیم:
۱- تشخیص مصیبت: عادل پایش را از گلیمش درازتر کرده و نان بعضی از حضرات را آجر؛ پس باید دمش قیچی شود!
۲- آسیبشناسی قیچیکردن: عادل با عدد «۹۰» (حتی بیشتر از ۸۵!) مورد توجه قرار گرفته و بسیار پرطرفدار است؛ لذا سر کیسه کردنش هزینه دارد!
توضیح: جمع موارد بالا میشود این: محبوبیت + موی دماغ = شاخ
۳- به عکس سایر کشورها، اصل کلی در کشور ما (به ویژه رسانه ملی) این است که برنامه محبوب (همان شاخ) نباید بماند! لذا شاخها شکسته میشوند؛ اما خیلی ملو و در سکوت و بدون گذاشتن رد پا و آثار جرم!
۴- پس باید یک جوان جویای نام با گردنی خالی پیدا کرد و همه کاسهکوزهها و شاخ و شانهها را بر سر این داوطلب عملیات انتحاری شکست و به گردنش گذاشت.
۵- با کمی جستوجو استعداد موردنظر کشف اما در ابتدا توسط رسانهها و «مردم آماده برآشفتهشدن» خنثی میشود!
۶- اولین حرکت ناشیانه جوان جویای نام، دستکاری در آمار رأی مردمی یک جشنواره است که به دلیل بی تجربگی، این حرکت توسط یک وزیر در نطفه خفه میشود!
۷- حرکت دوم لوث کردن برنامه نود است که با فروش دکور آن به یک هندوانه فروشی انجام میشود. توضیح: این حرکت تا حدودی آبرومندتر از حرکت اول بود!
۸- حرکت بعدی جایگزینی یک مهره مالهکش با برنامهای کپی شده از نود است که البته این حرکت نسبت به اقدامات قبلی بد نبود اما به بهای خطخطی کردن مالهکش فوق تمام شد که خب، شد که شد!
۹- اما در آخر داستان، بالاخره آس جوان جویای نام رو شد و سر و کله «برنامه عصر جدید» با استفاده از نظریه تحت شعاع قرار دادن پیدا شد و همهچیز با هدایت دکتر بشیر، مغز متفکر ارتباط دادن فوتبال به تخت خواب، با عشق ختم به خیر شد و موضوع فوق، بهطور کل توسط «مردم آماده فراموشکردن» سر به نیست شد!
میبینید؟ به همین راحتی میشود سر یک برنامه پرطرفدار و باقدمت را زیر آب برد و انگار نه انگار! نه کسی توضیحی میدهد و نه کسی، با توجه به فرآیند فوق، توضیحی میخواهد!
باز بگویید «همهچیز آرام نیست»... عزیزان جان! «دنیا صحنه کُشتی است هر کسی را میشود خاک کرد به شرط اینکه فنش را بلد باشی!»؛ این جمله را از منِ حقیر به خط خوش بنویسید و بگذارید روی طاقچه خانهتان تا خاک بخورد!