خبرورزشی/مهدی همدانی؛ به نظر میرسد موانع بر سر انتخاب مارک ویلموتس از سر راه برداشته شده و این ملیپوش اسبق بلژیکی که در جام جهانی ۲۰۱۴ سرمربی تیم ملی کشورش بود به عنوان سکاندار جدید تیم ملی کشورمان منصوب خواهد شد. انتصابی که صرفنظر از همه نقاط ضعف و قوت آن به بالغ بر ۳ ماه بلاتکلیفی فوتبال ایران در عرصه ملی خاتمه خواهد داد.
ویلموتس سرمربی ما میشود و اگر بشود هیچکس از او انتظار اینکه دیکته را از ابتدا شروع کند ندارد، چون مجموعهای شکستخورده را تحویل نگرفته است. او وارث تیمی شده که کمتر از یک سال قبل در جام جهانی نتایج خوبی گرفت و در جام ملتهای آسیا هم پس از ۱۴ سال سرانجام تا نیمهنهایی بالا آمد. البته در این مطلب قصد کالبدشکافی دوران حضور کیروش را نداریم، ولی ویلموتس یا هر کس که سرمربی جدید تیم ملی شود نمیتواند ادعا کند مجموعهای ناکام را تحویل گرفته، چون دو بار صعود متوالی به جام جهانی و حضور در نیمهنهایی جام ملتهای آسیا باعث میشود تا کیروش حتی اگر کامیاب تلقی نشود قطعاً ناکام هم لقب نگیرد بنابراین دلیلی ندارد که ویلموتس چنین مجموعهای را به طور کامل شخم بزند. تیم ملی نیازمند تغییر نسبی تفکر و تزریق افکار جدید است، اما همه این اتفاقات باید روی همان زمین فکری که کیروش ایجاد کرده ایجاد شود نه اینکه زمینی جدید از نظر ذهنی برای ملیپوشان تعبیه کرده و تمام داشتههای قبلی را از میان برد.
ویلموتس باید فلسفهای که کیروش طی این ۸ سال بنا نهاده را دنبال کند و ذهن بازیکنان را به آن سمت ببرد که همان مسیر را دنبال کنند. تغییر تفکر الان جواب نمیدهد و احتیاجی هم به آن نیست. باید سرمربی جدید تفکراتش را روی همان زمینه ایجاد شده توسط کیروش جلو ببرد. البته قطعاً تیم ملی با سرمربی جدیدش متحول میشود، اما فراموش نکنیم تحول را نباید با انقلاب در فوتبال اشتباه گرفت. سرمربی تیم ملی برای موفقیت در شرایط کنونی باید نقاط قوت ساختمان فکری ایجاد شده در دوران کیروش را تقویت کند و نقاط ضعف آن را ترمیم نماید نه اینکه کل آن ساختمان را بکوبد و از نو بسازد.
ویلموتس سرمربی ما میشود و اگر بشود هیچکس از او انتظار اینکه دیکته را از ابتدا شروع کند ندارد، چون مجموعهای شکستخورده را تحویل نگرفته است. او وارث تیمی شده که کمتر از یک سال قبل در جام جهانی نتایج خوبی گرفت و در جام ملتهای آسیا هم پس از ۱۴ سال سرانجام تا نیمهنهایی بالا آمد. البته در این مطلب قصد کالبدشکافی دوران حضور کیروش را نداریم، ولی ویلموتس یا هر کس که سرمربی جدید تیم ملی شود نمیتواند ادعا کند مجموعهای ناکام را تحویل گرفته، چون دو بار صعود متوالی به جام جهانی و حضور در نیمهنهایی جام ملتهای آسیا باعث میشود تا کیروش حتی اگر کامیاب تلقی نشود قطعاً ناکام هم لقب نگیرد بنابراین دلیلی ندارد که ویلموتس چنین مجموعهای را به طور کامل شخم بزند. تیم ملی نیازمند تغییر نسبی تفکر و تزریق افکار جدید است، اما همه این اتفاقات باید روی همان زمین فکری که کیروش ایجاد کرده ایجاد شود نه اینکه زمینی جدید از نظر ذهنی برای ملیپوشان تعبیه کرده و تمام داشتههای قبلی را از میان برد.
ویلموتس باید فلسفهای که کیروش طی این ۸ سال بنا نهاده را دنبال کند و ذهن بازیکنان را به آن سمت ببرد که همان مسیر را دنبال کنند. تغییر تفکر الان جواب نمیدهد و احتیاجی هم به آن نیست. باید سرمربی جدید تفکراتش را روی همان زمینه ایجاد شده توسط کیروش جلو ببرد. البته قطعاً تیم ملی با سرمربی جدیدش متحول میشود، اما فراموش نکنیم تحول را نباید با انقلاب در فوتبال اشتباه گرفت. سرمربی تیم ملی برای موفقیت در شرایط کنونی باید نقاط قوت ساختمان فکری ایجاد شده در دوران کیروش را تقویت کند و نقاط ضعف آن را ترمیم نماید نه اینکه کل آن ساختمان را بکوبد و از نو بسازد.