خبرورزشی/ شهریار بیات: برانکو هنوز عادت قدیمی اش را ترک نکرده، او بالاخره یک روزی میرود و دیگر بر نمیگردد، مهم نیست چه چیزی انتظارش را میکشد. بدهی مالیاتی یا چشمهای منتظر یک هوادار. برایش خیلی فرقی نمیکند...
انگار نوشتن داستان برانکو و پرسپولیس را اینبار به یک نویسنده بی حوصله سپرده بودند. او قصه را توفانی شروع و قهرمان داستانش را خط به خط محبوب تر کرد. روایتش واژه به واژه توصیف دلاوری یک فرمانده بود و چند سرباز. مدام کلمات و صفات خوب را کنار هم میگذاشت و پشت هم ردیف میکرد، بی ادعا، صبور، جسور، قاطع و... شاید کمی اغراقآمیز بود، ولی چارهای هم جز این نداشت، همه دوست داشتند همینها را بخوانند؛ پس او هم همینها را مینوشت!
قرمزها به گذشته که نگاه میکنند پر است از خاطرههای خوب با برانکو. از همان خاطرههایی که سخت است جلوی خودت را بگیری و مدام با هیجان برای دیگران تعریفش نکنی. همانهایی که دیگران از مدام شنیدنش خسته میشوند، ولی تو هنوز با مرور آن تپش قلبت بالا میرود.
به هر حال این داستان شیرین یک پایان تلخ داشت. پایانی که هواداران سرخ همیشه نگرانش بودند! گویی نویسنده کم حوصله برای انتهای قصه اش خیلی وسواس به خرج نداد. او خیلی سریع و بدون مقدمه در انتهای داستانش نوشت: آن مرد نیامد، آن مرد باز هم نیامد...
انگار نوشتن داستان برانکو و پرسپولیس را اینبار به یک نویسنده بی حوصله سپرده بودند. او قصه را توفانی شروع و قهرمان داستانش را خط به خط محبوب تر کرد. روایتش واژه به واژه توصیف دلاوری یک فرمانده بود و چند سرباز. مدام کلمات و صفات خوب را کنار هم میگذاشت و پشت هم ردیف میکرد، بی ادعا، صبور، جسور، قاطع و... شاید کمی اغراقآمیز بود، ولی چارهای هم جز این نداشت، همه دوست داشتند همینها را بخوانند؛ پس او هم همینها را مینوشت!
قرمزها به گذشته که نگاه میکنند پر است از خاطرههای خوب با برانکو. از همان خاطرههایی که سخت است جلوی خودت را بگیری و مدام با هیجان برای دیگران تعریفش نکنی. همانهایی که دیگران از مدام شنیدنش خسته میشوند، ولی تو هنوز با مرور آن تپش قلبت بالا میرود.
به هر حال این داستان شیرین یک پایان تلخ داشت. پایانی که هواداران سرخ همیشه نگرانش بودند! گویی نویسنده کم حوصله برای انتهای قصه اش خیلی وسواس به خرج نداد. او خیلی سریع و بدون مقدمه در انتهای داستانش نوشت: آن مرد نیامد، آن مرد باز هم نیامد...