خبرورزشی/ اردشیر لارودی؛ رفتیم که شاهد تدابیر کاربردی و به کار بستنی استراماچونی باشیم تا «ایول» بیاوریم به خاطر سرعت عملش و صحت تصمیمهای حین بازیاش، در عمل، مواجه شدیم با یک مربی صاحب اندیشه دیگر که یارانش هم از استقلال بدتر بازی نمیکردند و هم قبلاً مقابل تراکتور بهتر از حریف بودند و هم در آبادان، پا به پای نفت آبادان و فوتبال «دو تا دو تایی» اش توپ را مالک شده و یک پاس «الکی» نداده بودند! گویا باید بپذیریم که هر جا مهدی تارتار هست، از بزن بره در داخل زمین و از لوسبازی و ادا درآوردن و مردم را خنداندن، کنار زمین اثری نیست! برخلاف برخیها!
دیدیم که به جای استقلال، نفت مسجدسلیمان «دل» ربایی میکرد! به جای استراماچونی که تیم گرانقیمتی را خوب و صحیح تمرین داده، مهدی تارتار را باید تحسین میکردیم! ناچار شدیم از این که باید احترام بگذاریم، به تیم سرتر میدان و به تیم بهتر ورزشگاه شهید «بهنام محمدی» مسجدسلیمان! به نفت مسجدسلیمان!
اجازه بدهید یک نکته را، واضحتر و شفافتر، عنوان کنیم! لازم است و واجب است تا ناگفته نگذاریم این نکته روشن مثل روز را که استقلال هم بد بازی نمیکرد! استقلال هم دیم بازی نمیکرد! سرمربی ایتالیایی عضو مربیان سری A ایتالیا، نه ساکت بود و نه بیکار و حتی کمکار هم نبود! ولی تیم نفت مسجدسلیمان ترسی از استقلال و نحوه بازی کردنش نداشت! در قیاسی که جابهجا، پیش میآمد و ناگزیرمان میکرد؛ مهدی تارتار و تیم آقای تارتار، بهتر بودند!
قبل از آنکه بپردازیم به سوژه دوم، لازم است این را هم تأکید کنیم که: ... استقبال مسجدسلیمانیها، از استقلال عالی بود، ولی در راه زمین تا رختکن، هیچکس نفهمید که چه شد که جنگ مغلوبه شد و بزنبزن همگانی! میکسدزون که میکسدزون نبود، محله برو بیا! همه بودند! همه میآمدند و میرفتند، فقط چند تا دستفروش کم داشتیم!
آنقدر باید گفت، باید گفت...
درباره نور ورزشگاه شهید بهنام محمدی هم حرفی نباید زد، چون کهنه است، ولی البته، عدهای اعتقاد دارند که اشکالات تکراری و معایب مزمن و کهنه و ناسور شده را، آنقدر باید دید و آنقدر باید گفت که حواس همه جمع شود که دستی از آستین صاحب همتی خارج شود! این نور که اصلاً نوری نداشت، آن هم جایگاه تماشاگران که ... بگذریم!
بازی خوب بود و مهم همین است! هر دو تیم بهانه نیاوردند و به فوتبال هدفمندی روی آوردند که اصل کاری هم جز این نیست!
این بازی را بگذاریم و بگذریم! در آستانه «شهرآورد» تهران که نبرد نودم استقلال و پرسپولیس است، باید فکر و ذکرمان، برود به سمت و سوی انتظارات قشنگ و توقعات زیبا! حواس استراماچونی را بههم نریزیم و تمرکز کالدرون را هم حفظ کنیم! پرسپولیس، که دیروز صابون نفت آبادان به تنش خورد، باید فارغ باشد از چندیها و چونیهای افکار تاکتیکی آقای ماچونی! بازی بزرگ باید توسط مردان بزرگ مدیریت شود و ما، میدانیم که هم مربی پرسپولیس مردی هست بزرگ و هم مربی استقلال!
نتیجه رویارویی مردان بزرگ، چه میتواند باشد؟ و چه باید باشد؟ حتماً کاهی از کوهی که نمیتواند باشد، یا موشی که توسط کوه بلند، زاییده میشود!
برندهها و بازندهها
بازی بیبرنده، در هفته سوم، چند تایی داشتیم! بازی برنده- برنده هم برگزار شد! «سر» این قبیل مسابقهها - که هر دو سوی میدان را برنده معرفی میکند- مسابقه بدون تماشاگر سایپا و نساجی بود! و بعد، همین تیمهای «نور گزیده» نفت مسجدسلیمان و استقلال تهران! مسجدسلیمانیها با تیم شهرشان چه حالی دارند! عشق واقعی!
اما بهترین نمایش هفته سوم را کسی ندید! هیچکس نتوانست ببیند! هیچکس حوصله تماشای فوتبال خوب و فوتبال سالم و درست را ندارد! سایپا حق فوتبال را ادا میکند ولی... فوتبال حق سایپا را ادا نمیکند!
نساجی، حریف جوانمردی بود که ایده بازی داشت! سایپا هم با فوتبال مردمپذیرش فقط یک عیب دارد: هوادار ندارد! تماشاگر ندارد!
آری، ما چنین مردمی هستیم عاشق فوتبالیم، ولی سراغ بازیهای خوبتر را نمیگیریم! به تماشای بازیهای پرتماشا، نمیرویم! ما اینیم!
خوشحال هفته- مغرور هفته!
که اگر ما این نبودیم، تراکتور بعد از آن برد تماشاییاش روی پرسپولیس - برد ۷۵ هزار نفره- میتوانست از عهده ذوبآهن هم برآید و یا همین تیم ذوب، جوری بازی میکرد که نفسش مقابل سالمندان تراکتور، بند نیاید! اگر ما این نبودیم، برای دیدن پیکار فولاد- سپاهان که باید خیلی هم فیزیکی، سریع و چالشی میشد، ولی نشد، فقط با ۱۵۰۰ نفر به شیکترین ورزشگاه فوتبالشهر ایران نمیرفتیم و حال فولاد اهواز را با دیدن ورزشگاه خالی، نمیگرفتیم! ما خوب حال میگیریم! هم خوب و هم عالی!
پریروز، هم ذوبآهن - تراکتور، دست در دست هم نهادند به مهر، و فوتبالی بازی کردند دور از حد و اندازه خودشان!
پریروز، پیکان و شاهین بوشهر هم فقط برای رضای دل خودشان، قدم آهسته رفتند و «نرمدو»ی کردند! هر تیم یک گل هم زد، برای خالی نماندن عریضه!
خوشحال هفته سوم، «شهر خودرو» بود که باید اسمش جذابتر و ورزشیتر و قهرمانیتر باشد! سربلند و مغرور هفته هم باید لقبی باشد چسبیده به سینه سایپا! مربی هفته هم ابراهیم صادقی است و لاغیر!
دیدیم که به جای استقلال، نفت مسجدسلیمان «دل» ربایی میکرد! به جای استراماچونی که تیم گرانقیمتی را خوب و صحیح تمرین داده، مهدی تارتار را باید تحسین میکردیم! ناچار شدیم از این که باید احترام بگذاریم، به تیم سرتر میدان و به تیم بهتر ورزشگاه شهید «بهنام محمدی» مسجدسلیمان! به نفت مسجدسلیمان!
اجازه بدهید یک نکته را، واضحتر و شفافتر، عنوان کنیم! لازم است و واجب است تا ناگفته نگذاریم این نکته روشن مثل روز را که استقلال هم بد بازی نمیکرد! استقلال هم دیم بازی نمیکرد! سرمربی ایتالیایی عضو مربیان سری A ایتالیا، نه ساکت بود و نه بیکار و حتی کمکار هم نبود! ولی تیم نفت مسجدسلیمان ترسی از استقلال و نحوه بازی کردنش نداشت! در قیاسی که جابهجا، پیش میآمد و ناگزیرمان میکرد؛ مهدی تارتار و تیم آقای تارتار، بهتر بودند!
قبل از آنکه بپردازیم به سوژه دوم، لازم است این را هم تأکید کنیم که: ... استقبال مسجدسلیمانیها، از استقلال عالی بود، ولی در راه زمین تا رختکن، هیچکس نفهمید که چه شد که جنگ مغلوبه شد و بزنبزن همگانی! میکسدزون که میکسدزون نبود، محله برو بیا! همه بودند! همه میآمدند و میرفتند، فقط چند تا دستفروش کم داشتیم!
آنقدر باید گفت، باید گفت...
درباره نور ورزشگاه شهید بهنام محمدی هم حرفی نباید زد، چون کهنه است، ولی البته، عدهای اعتقاد دارند که اشکالات تکراری و معایب مزمن و کهنه و ناسور شده را، آنقدر باید دید و آنقدر باید گفت که حواس همه جمع شود که دستی از آستین صاحب همتی خارج شود! این نور که اصلاً نوری نداشت، آن هم جایگاه تماشاگران که ... بگذریم!
بازی خوب بود و مهم همین است! هر دو تیم بهانه نیاوردند و به فوتبال هدفمندی روی آوردند که اصل کاری هم جز این نیست!
این بازی را بگذاریم و بگذریم! در آستانه «شهرآورد» تهران که نبرد نودم استقلال و پرسپولیس است، باید فکر و ذکرمان، برود به سمت و سوی انتظارات قشنگ و توقعات زیبا! حواس استراماچونی را بههم نریزیم و تمرکز کالدرون را هم حفظ کنیم! پرسپولیس، که دیروز صابون نفت آبادان به تنش خورد، باید فارغ باشد از چندیها و چونیهای افکار تاکتیکی آقای ماچونی! بازی بزرگ باید توسط مردان بزرگ مدیریت شود و ما، میدانیم که هم مربی پرسپولیس مردی هست بزرگ و هم مربی استقلال!
نتیجه رویارویی مردان بزرگ، چه میتواند باشد؟ و چه باید باشد؟ حتماً کاهی از کوهی که نمیتواند باشد، یا موشی که توسط کوه بلند، زاییده میشود!
برندهها و بازندهها
بازی بیبرنده، در هفته سوم، چند تایی داشتیم! بازی برنده- برنده هم برگزار شد! «سر» این قبیل مسابقهها - که هر دو سوی میدان را برنده معرفی میکند- مسابقه بدون تماشاگر سایپا و نساجی بود! و بعد، همین تیمهای «نور گزیده» نفت مسجدسلیمان و استقلال تهران! مسجدسلیمانیها با تیم شهرشان چه حالی دارند! عشق واقعی!
اما بهترین نمایش هفته سوم را کسی ندید! هیچکس نتوانست ببیند! هیچکس حوصله تماشای فوتبال خوب و فوتبال سالم و درست را ندارد! سایپا حق فوتبال را ادا میکند ولی... فوتبال حق سایپا را ادا نمیکند!
نساجی، حریف جوانمردی بود که ایده بازی داشت! سایپا هم با فوتبال مردمپذیرش فقط یک عیب دارد: هوادار ندارد! تماشاگر ندارد!
آری، ما چنین مردمی هستیم عاشق فوتبالیم، ولی سراغ بازیهای خوبتر را نمیگیریم! به تماشای بازیهای پرتماشا، نمیرویم! ما اینیم!
خوشحال هفته- مغرور هفته!
که اگر ما این نبودیم، تراکتور بعد از آن برد تماشاییاش روی پرسپولیس - برد ۷۵ هزار نفره- میتوانست از عهده ذوبآهن هم برآید و یا همین تیم ذوب، جوری بازی میکرد که نفسش مقابل سالمندان تراکتور، بند نیاید! اگر ما این نبودیم، برای دیدن پیکار فولاد- سپاهان که باید خیلی هم فیزیکی، سریع و چالشی میشد، ولی نشد، فقط با ۱۵۰۰ نفر به شیکترین ورزشگاه فوتبالشهر ایران نمیرفتیم و حال فولاد اهواز را با دیدن ورزشگاه خالی، نمیگرفتیم! ما خوب حال میگیریم! هم خوب و هم عالی!
پریروز، هم ذوبآهن - تراکتور، دست در دست هم نهادند به مهر، و فوتبالی بازی کردند دور از حد و اندازه خودشان!
پریروز، پیکان و شاهین بوشهر هم فقط برای رضای دل خودشان، قدم آهسته رفتند و «نرمدو»ی کردند! هر تیم یک گل هم زد، برای خالی نماندن عریضه!
خوشحال هفته سوم، «شهر خودرو» بود که باید اسمش جذابتر و ورزشیتر و قهرمانیتر باشد! سربلند و مغرور هفته هم باید لقبی باشد چسبیده به سینه سایپا! مربی هفته هم ابراهیم صادقی است و لاغیر!