خبرورزشی/ اردشیر لارودی؛ با لیست جدید تیم ملی چند جایی هست که به شدت موافقم! یکی آنجا که با چشم باز و نگاه خریدارانه، سپاهان را دیده است و بازیکنان خوبترش را، به تیم ملی دعوت کرده است!
آقای ویلموتس، به لیگ برتر اهمیت داده است! به تراکتور احترام گذاشته است و به صدرنشین لیگ هم! در مورد تراکتور، اگر تبلور کوشش تیمی و اراده پیشرفتخواهی، در وجود ۴ باتجربه متبلور و نمادین شده است (رشید مظاهری، احسان حاجصفی، مسعود شجاعی و اشکان دژاگه) در مورد سپاهان به نوچهرهها و به نوخاستهها پرداخته شده است: ... پیام نیازمند، مرتضی منصوری و محمد محبی!
تراکتور، هنوز روی کاکل باتجربهها – از جنس تلاشگرش، از نوع خواهندهاش- میچرخد، ولی در سپاهان، تیم مورد پسند اصفهانیها، عامل تعیینکننده، شور جوانی و شوق یادگیری و قدرت رقابت با تخیل خود، از بالا بالاهاست! یعنی از صدر جدول!
امیر امضای ویلموتس را هم پای کارنامه خود میبیند: ... سپاهان هم میسازد و و هم جلودار بقیه میشود!
ویلموتس دید، ویلموتس ندید!
از انتخاب جدید آقای مارک ویلموتس، یک جای دیگر هم به شدت خوشم آمد: ... آنجا که مهدی ترابی را دید، اما او را ندید!
یعنی چه؟ یعنی این که خط خوردن مهدی ترابی که در پرسپولیس نه خوب بازی میکند و نه این که پرثمر نشان میدهد، گویای این واقعیت است:
یکم- ترابی زیر ذرهبین تیم ملی قرار دارد!
دوم- ترابی، از حد و اندازه تیم ملی، دور شده است! و این واقعیتی است که باید علیهاش قد علم کرد و تسلیمش نشد! دور ماندن از امتیاز عضو تیم ملی بودن، اولین پردهای است که به این تلاش مبارک، صورت یک رخداد عینی و آغازشده میدهد!
ترابی باید خوب باشد تا در تیم ملی هم، یک عنصر درجه اول باشد! فعلاً نیست! در بازیهای لیگ برتر، مهدی ترابی یکی از آنهاست که نه خوب بازی میکند و نه مفید! پس باید کاری کرد! دست روی دست نگذارید!
خط خوردن ترابی از تیم ملی، آن هم در حالی که تیم پرسپولیس از ۶ بازی ۳ باخت دارد، خود گویای هر نکتهای هست! جناب کالدرون، باید نقش خودش را و تأثیرش را، در این بخش هم بپذیرد! در تیم تحت امر او، هم تعداد باخت بالاست و هم ترابی از تیم ملی کنار گذاشته میشود!
سپاهان و پرسپولیس در ترازوی عمل
این پروسه اگر بد نیست، پس بد چیست؟ اگر غلط نیست پس غلط کدام است؟ پس کوتاهی و تقصیر به چه باید گفت؟
سپاهان خوب بازی میکند، عناصر اصلی بازی خوبش به تیم ملی راه مییابند!
تراکتور هم به همین ترتیب، مزد خوب بازی کردن مردانش را میگیرد!
پرسپولیس چرا باید از این دایره بیرون باشد؟ تیم کالدرون، در لیگ بد بازی میکند و آثار زیانبارش، دامن تیم ملی را هم میگیرد! در تیم ملی، ترابی خط میخورد! شجاع اصلاً دیده نمیشود! وحید امیری هم باید یک چندی، با سختگیریهای لازم و به خود آورنده روبهرو شود! علیپور که نگو و نپرس! گلهایی که بیرانوند میخورد هم...
در این باخت، همه شریکند، همه سهم دارند! و این همه، به راستی که همه را شامل میشود!
از کالدرون تا کریم باقری، محسن خلیلی و تکتک بازیکنان که همگیشان، دیگر نه آن مردانی هستند که بودند! جدا افتاده از خود! گرانقمیت، اما نه «گرانعمل»!
تجدید نظری مؤثر و جهتدار لازم است.
گل شهر خودرو- بیرانوند- گل ژاپن
یک جا، در سطور بالاتر، نیش قلمی زده شد به تعدد گلهایی که وارد دروازه بیرانوند میشود که دروازهبانی است بزرگ و برای خود، صاحب ویژگیها! میخواهم یک پیشنهاد مطرح کنم: ... آخرین گلی را که بیرانوند در لیگ برتر خورد، مقایسه کنید با اولین گلی که در جام ملتها از تیم ژاپن خورد!
چقدر شباهت؟ چقدر یکسانی؟ چقدر این همانی؟
حرف دیگری ندارم تا بگویم! و پیشنهاد دیگری تا مطرح کنم! به نظرم همین الان شما خود، در حال مرور پیشنهاد و راهکارید! راهکارهای عملی!
آقای ویلموتس، به لیگ برتر اهمیت داده است! به تراکتور احترام گذاشته است و به صدرنشین لیگ هم! در مورد تراکتور، اگر تبلور کوشش تیمی و اراده پیشرفتخواهی، در وجود ۴ باتجربه متبلور و نمادین شده است (رشید مظاهری، احسان حاجصفی، مسعود شجاعی و اشکان دژاگه) در مورد سپاهان به نوچهرهها و به نوخاستهها پرداخته شده است: ... پیام نیازمند، مرتضی منصوری و محمد محبی!
تراکتور، هنوز روی کاکل باتجربهها – از جنس تلاشگرش، از نوع خواهندهاش- میچرخد، ولی در سپاهان، تیم مورد پسند اصفهانیها، عامل تعیینکننده، شور جوانی و شوق یادگیری و قدرت رقابت با تخیل خود، از بالا بالاهاست! یعنی از صدر جدول!
امیر امضای ویلموتس را هم پای کارنامه خود میبیند: ... سپاهان هم میسازد و و هم جلودار بقیه میشود!
ویلموتس دید، ویلموتس ندید!
از انتخاب جدید آقای مارک ویلموتس، یک جای دیگر هم به شدت خوشم آمد: ... آنجا که مهدی ترابی را دید، اما او را ندید!
یعنی چه؟ یعنی این که خط خوردن مهدی ترابی که در پرسپولیس نه خوب بازی میکند و نه این که پرثمر نشان میدهد، گویای این واقعیت است:
یکم- ترابی زیر ذرهبین تیم ملی قرار دارد!
دوم- ترابی، از حد و اندازه تیم ملی، دور شده است! و این واقعیتی است که باید علیهاش قد علم کرد و تسلیمش نشد! دور ماندن از امتیاز عضو تیم ملی بودن، اولین پردهای است که به این تلاش مبارک، صورت یک رخداد عینی و آغازشده میدهد!
ترابی باید خوب باشد تا در تیم ملی هم، یک عنصر درجه اول باشد! فعلاً نیست! در بازیهای لیگ برتر، مهدی ترابی یکی از آنهاست که نه خوب بازی میکند و نه مفید! پس باید کاری کرد! دست روی دست نگذارید!
خط خوردن ترابی از تیم ملی، آن هم در حالی که تیم پرسپولیس از ۶ بازی ۳ باخت دارد، خود گویای هر نکتهای هست! جناب کالدرون، باید نقش خودش را و تأثیرش را، در این بخش هم بپذیرد! در تیم تحت امر او، هم تعداد باخت بالاست و هم ترابی از تیم ملی کنار گذاشته میشود!
سپاهان و پرسپولیس در ترازوی عمل
این پروسه اگر بد نیست، پس بد چیست؟ اگر غلط نیست پس غلط کدام است؟ پس کوتاهی و تقصیر به چه باید گفت؟
سپاهان خوب بازی میکند، عناصر اصلی بازی خوبش به تیم ملی راه مییابند!
تراکتور هم به همین ترتیب، مزد خوب بازی کردن مردانش را میگیرد!
پرسپولیس چرا باید از این دایره بیرون باشد؟ تیم کالدرون، در لیگ بد بازی میکند و آثار زیانبارش، دامن تیم ملی را هم میگیرد! در تیم ملی، ترابی خط میخورد! شجاع اصلاً دیده نمیشود! وحید امیری هم باید یک چندی، با سختگیریهای لازم و به خود آورنده روبهرو شود! علیپور که نگو و نپرس! گلهایی که بیرانوند میخورد هم...
در این باخت، همه شریکند، همه سهم دارند! و این همه، به راستی که همه را شامل میشود!
از کالدرون تا کریم باقری، محسن خلیلی و تکتک بازیکنان که همگیشان، دیگر نه آن مردانی هستند که بودند! جدا افتاده از خود! گرانقمیت، اما نه «گرانعمل»!
تجدید نظری مؤثر و جهتدار لازم است.
گل شهر خودرو- بیرانوند- گل ژاپن
یک جا، در سطور بالاتر، نیش قلمی زده شد به تعدد گلهایی که وارد دروازه بیرانوند میشود که دروازهبانی است بزرگ و برای خود، صاحب ویژگیها! میخواهم یک پیشنهاد مطرح کنم: ... آخرین گلی را که بیرانوند در لیگ برتر خورد، مقایسه کنید با اولین گلی که در جام ملتها از تیم ژاپن خورد!
چقدر شباهت؟ چقدر یکسانی؟ چقدر این همانی؟
حرف دیگری ندارم تا بگویم! و پیشنهاد دیگری تا مطرح کنم! به نظرم همین الان شما خود، در حال مرور پیشنهاد و راهکارید! راهکارهای عملی!