خبرورزشی/ اردشیر لارودی؛ نقش دیاباته را، در زدن گل کمنظیر استقلال به شهرخودرو که صدرنشینى اش را ممکن کرد، اصلاً کوچک نمیتوان گرفت! سهم مهدى قائدى هم که با سر خود پاس ارسالى از سمت راست زمین را روى پای دیاباته نشاند تا به لطف هنرش و با رقص کمرش کار را تمام کند، بسیار بزرگ بود و از نویافتههاى مهارتى و تکنیکى جوان اول آبىپوشان که قادرند به ارائه هر نوع فوتبال مثبتاندیش و تهاجمى، ولى این گل که یادآورى بود از گل استقلال به تیم سپاهان که هم مهر و هم امضاى بهترین بازیکن این روزهاى لیگ ایران را، بر پاى خود داشت!
وریا غفورى، دوباره قد علم کرده است و دوباره، یک پاسور تمامعیار نشان میدهد! یک «بک راست دروغین» و یک گوش راست دورخیز کرده و کمی عقب نشسته! عقب نشستنى با خواست تاکتیکى براى راهاندازى ماشین قتاله گلزنى تیم لاجوردى تهران! تیمیکه براى راهاندازى مهاجمان صاحب تکنیکش (قائدى، دیاباته و فرشید اسماعیلى) کلید بازى ساده و پیچیده اش را، به کاپیتان «غفورى» که در نیمه زمین خودى و حریف، وظایف حرکتى اش تعاریف دیگرى دارد، سپرده است! «وریا» اسم شب استقلال است، براى راهاندازى حملات گازانبرى از سمت راست!
ترابى در راه دیاباته
حادثه مهم هفته سیزدهم، نه پیروزى «مشدى» استقلال برابر شهرخودرو بود و نه عدم پیروزى سپاهان، باید جستوجو کرد این تعریف متکى به حرکات مستمر و مؤثر تیمی را! دیدنىترین پرده از پردههاى تماشایى این هفته را، باید در یک بازى خاص میدیدیم و دیدیم! در فولادشهر! در شهرى که ذوبآهن، خانه خودش میداند! زمینى که ذوبآهن، جز با یک پیروزى، سر خارج شدن از آن را نداشت! ولى چه شد؟ پندارهاى خوش منصوریان، رنگ باخت تا نوبت برسد به پرواز سبکبالانه کالدرون! پرسپولیس، هم گل زد و هیچ گل هم نخورد، ولى جنبه مهم بازى یکسویه در فولادشهر، فقط همین نبود! بازى خوب و کمغلط پرسپولیس، دلیل دیگرى هم داشت! حرکات پرثمر و مفید مهدى ترابى نیز دلیل داشت و در عین حال، خود دلیل یک اتفاق از یاد نرفتنى دیگر شد: ترابى، پرسپولیس را در ریل پیروزى قرار داد! ترابى براى پرسپولیس، نقش دیاباته را بازى کرد در استقلال! مردى که همه کارى میکند! مردى که از او، باید خوب بازى بگیرند! مثل همین بازى در فولادشهر که هر قدمش براى پرسپولیس، مثل خوردن راحتالحلقوم بود! راحت و نرم! هلو، بیا برو تو گلو!
پرسپولیس روى ریل پیروزى
پرسپولیس در فولادشهر، بى، چون و چرا یک صاحبخانه بود! ٧٠٠٠ از ٨٠٠٠ نفرى که وارد ورزشگاه شدند، پرسپولیس را تشویق و تشجیع میکردند! شاید هم ٧٥٠٠ نفرشان!
ذوبآهن، دوباره به دیوار سخت و به زمین سفت رسید! زور ذوبآهن به پرسپولیس نمیرسید و نرسید هم! باختى که برنامه داشت! نتیجهاى که پرسپولیس را به خودش آشتى داد! یک ترکیب دفاعى جورتر! یک خط هافبک عقب نشستهتر! و مهدى ترابى در حالی که بهترین حالش بود! مهاجم نوکى که در قلب دفاع حریف، جولان میداد و چه خوب هم و چه مؤثر هم!
ذوبآهن، خوشحال است که در پایین جدول، هنوز پارس جنوبى و گلگهر و شاهین بوشهر را دارد و الا براى بقا هم کار سختى میداشت!
پهلوان کنفت کن!
فولاد اهواز، نفت آبادان، نفت مسجدسلیمان، پیکان و تراکتور- آرى و «تراکتور» - تیمهاى خوبى هستند ولى نه در قواره قهرمان، بلکه در اندازه داورى! قرار است خوب داورى کنند میان مدعیان! ترازودارهایى که باید خوب توزین کنند و در سبک و سنگین کردن، مدعیان نامدعى را خوب اندازه بگیرند!
نساجى، ماشینسازى و ذوبآهن، از جنس دیگرى برخوردارند! پهلوان کنفتکنند و یقه گندهلاتهاى نه خیلى لات و نه خیلى گنده را میگیرند! پهلوان کنفتکن!
وریا غفورى، دوباره قد علم کرده است و دوباره، یک پاسور تمامعیار نشان میدهد! یک «بک راست دروغین» و یک گوش راست دورخیز کرده و کمی عقب نشسته! عقب نشستنى با خواست تاکتیکى براى راهاندازى ماشین قتاله گلزنى تیم لاجوردى تهران! تیمیکه براى راهاندازى مهاجمان صاحب تکنیکش (قائدى، دیاباته و فرشید اسماعیلى) کلید بازى ساده و پیچیده اش را، به کاپیتان «غفورى» که در نیمه زمین خودى و حریف، وظایف حرکتى اش تعاریف دیگرى دارد، سپرده است! «وریا» اسم شب استقلال است، براى راهاندازى حملات گازانبرى از سمت راست!
ترابى در راه دیاباته
حادثه مهم هفته سیزدهم، نه پیروزى «مشدى» استقلال برابر شهرخودرو بود و نه عدم پیروزى سپاهان، باید جستوجو کرد این تعریف متکى به حرکات مستمر و مؤثر تیمی را! دیدنىترین پرده از پردههاى تماشایى این هفته را، باید در یک بازى خاص میدیدیم و دیدیم! در فولادشهر! در شهرى که ذوبآهن، خانه خودش میداند! زمینى که ذوبآهن، جز با یک پیروزى، سر خارج شدن از آن را نداشت! ولى چه شد؟ پندارهاى خوش منصوریان، رنگ باخت تا نوبت برسد به پرواز سبکبالانه کالدرون! پرسپولیس، هم گل زد و هیچ گل هم نخورد، ولى جنبه مهم بازى یکسویه در فولادشهر، فقط همین نبود! بازى خوب و کمغلط پرسپولیس، دلیل دیگرى هم داشت! حرکات پرثمر و مفید مهدى ترابى نیز دلیل داشت و در عین حال، خود دلیل یک اتفاق از یاد نرفتنى دیگر شد: ترابى، پرسپولیس را در ریل پیروزى قرار داد! ترابى براى پرسپولیس، نقش دیاباته را بازى کرد در استقلال! مردى که همه کارى میکند! مردى که از او، باید خوب بازى بگیرند! مثل همین بازى در فولادشهر که هر قدمش براى پرسپولیس، مثل خوردن راحتالحلقوم بود! راحت و نرم! هلو، بیا برو تو گلو!
پرسپولیس روى ریل پیروزى
پرسپولیس در فولادشهر، بى، چون و چرا یک صاحبخانه بود! ٧٠٠٠ از ٨٠٠٠ نفرى که وارد ورزشگاه شدند، پرسپولیس را تشویق و تشجیع میکردند! شاید هم ٧٥٠٠ نفرشان!
ذوبآهن، دوباره به دیوار سخت و به زمین سفت رسید! زور ذوبآهن به پرسپولیس نمیرسید و نرسید هم! باختى که برنامه داشت! نتیجهاى که پرسپولیس را به خودش آشتى داد! یک ترکیب دفاعى جورتر! یک خط هافبک عقب نشستهتر! و مهدى ترابى در حالی که بهترین حالش بود! مهاجم نوکى که در قلب دفاع حریف، جولان میداد و چه خوب هم و چه مؤثر هم!
ذوبآهن، خوشحال است که در پایین جدول، هنوز پارس جنوبى و گلگهر و شاهین بوشهر را دارد و الا براى بقا هم کار سختى میداشت!
پهلوان کنفت کن!
فولاد اهواز، نفت آبادان، نفت مسجدسلیمان، پیکان و تراکتور- آرى و «تراکتور» - تیمهاى خوبى هستند ولى نه در قواره قهرمان، بلکه در اندازه داورى! قرار است خوب داورى کنند میان مدعیان! ترازودارهایى که باید خوب توزین کنند و در سبک و سنگین کردن، مدعیان نامدعى را خوب اندازه بگیرند!
نساجى، ماشینسازى و ذوبآهن، از جنس دیگرى برخوردارند! پهلوان کنفتکنند و یقه گندهلاتهاى نه خیلى لات و نه خیلى گنده را میگیرند! پهلوان کنفتکن!