خبرورزشی/ شهرام وزیری؛ یکی هست که مرد و مردانه به ما آدمهای هفتاد، هشتاد ساله این فوتبال بگوید که در وجود ذیوجود این دو دلبر جانان فوتبال ما چه رمز و رازی نهفته که چهل سال آزگار است سری سری آدمهای وامانده در حیاط خلوت دولت دست از سرکچلشان برنمیدارند؟!
نکند آن خسروانی و آن عبده خفته زیر خاک قبل از آنکه بمیرند گنجی زیر خاک این استقلال و پرسپولیس قایم کردند و رفتند که ما نمیدانیم و صد البته این دانایان از ما بهتر فوتبالند که میدانند... تو بگو برای همین است هر که میآید تا خاک طلاخیز این دو تیم را به توبره نکشد، نمیرود!
هرکس نداند جناب وزیر تیمدارمان به خوبی میدانند که از سر کچل تا کف پای تاول زده این دو دلبر جانان بدهی پشت دیون تلنبار شده و به عالم و آدم بدهکار... یکی هست که به من و تو و این خیل خلیل هوادار حالی کند که آیا این منصوبشدگان جور واجور برای پاس کردن بدهیها هر آیینه مشرف میشوند یا چنانچه رفته و میرود برای تلنبار کردن بدهی روی بدهیهای قبلی تشریففرما میشوند...؟! اگر جناب وزیر معزز وقت جوابگویی ندارند، لطف کنند به جناب ناظمالحضور سخنگو امر فرمایند اگر فیوز نمیپرانند کمی تا قسمتی روشنگری کنند!
و اگر این روشنگری هم در سایه سخنپراکنیهای عدیده ایشان واماند... آیا کسی در این شهراشوب فوتبال یافت میشود که به ما پیر شدههای این فوتبال بگوید... چه رمز و رازی پشت این همه شوق و شور و اشتیاق نهفته است که این همه آدم برای رؤیت لقای این دو دلبر جانان بیهیچ بلهبرون خود را نامزد میکنند و هنوز هم پشت نامبارکشان بر صندلی مبارک گرم نشده چنان ۴۰ درجه حرارت میزپرستی و ریاستخواهیشان میزند بالا تا فردایش چنین که رفته با خودچسبی به آن میز کذا هزاران توهین و بد و بیراه را به جان بخرند؟!
چگونه است که همین جناب فتحی به ادعای خودش با آن عشق و علقه چهل ساله به استقلال و به تعبیرش آن همه حضور در فوتبال... نباید شرایط زمانی و مکانی و موقعیت بسیار حساس تیمش را درک کند و به تبع بینش غلط مدیریتش با لجبازیهای مکرر سنگ مربی ارزنده اش را چنان به چاه ندانمکاری بیندازد که صد تا عاقل برای درآوردنش به تکاپو بیفتند و یک صدا تمامی زیر مجموعه تیمش بر علیه اش قیام کنند؟!
مگر استقلال با آن خیل خلیل هوادارانش خانه پدری ایشان و هر مدیر گذری دیگر است که حق ریشه بخواهند و دنبال نسق گیری باشند؟!
اشتباه بزرگ امثال فتحیها و عربها در این است که هنگام نشستن بر پشت میز استقلال و پرسپولیس حداقل نکردند نیمنگاهی به صندلی خالی اش بیندازند و قبل از نشستن از جناب مستطاب صندلی مربوطه بپرسندای صندلی عزیز آنهایی که در این چهل سال اخیر وزن هیکل و وزن کبر و منیت و وزن ندانمکاریها و وزن بدهیهای به بار آوردهشان را تحمل کردی الان کجایند و کجا رفتند...؟!ای صندلی عزیز چی شد که آنها رفتند و تو ماندی؟!
اشتباه لپی امثال فتحیها و عربها در این است که فکر میکنند اینان هستند که با حضورشان به صندلیها و میزهای استقلال و پرسپولیس اعتبار میبخشند... سوتی دادن این مدیران تکبعدی ظاهربین بیشتر در همین نادیده انگاشتن هویت مردمی و اعتبار تاریخساز این دو تیم است، هویت و اعتباری که سینه به سینه منتقل شده و همچنان هم لبریز از عشق و دلدادگی مستدام است.
نکند آن خسروانی و آن عبده خفته زیر خاک قبل از آنکه بمیرند گنجی زیر خاک این استقلال و پرسپولیس قایم کردند و رفتند که ما نمیدانیم و صد البته این دانایان از ما بهتر فوتبالند که میدانند... تو بگو برای همین است هر که میآید تا خاک طلاخیز این دو تیم را به توبره نکشد، نمیرود!
هرکس نداند جناب وزیر تیمدارمان به خوبی میدانند که از سر کچل تا کف پای تاول زده این دو دلبر جانان بدهی پشت دیون تلنبار شده و به عالم و آدم بدهکار... یکی هست که به من و تو و این خیل خلیل هوادار حالی کند که آیا این منصوبشدگان جور واجور برای پاس کردن بدهیها هر آیینه مشرف میشوند یا چنانچه رفته و میرود برای تلنبار کردن بدهی روی بدهیهای قبلی تشریففرما میشوند...؟! اگر جناب وزیر معزز وقت جوابگویی ندارند، لطف کنند به جناب ناظمالحضور سخنگو امر فرمایند اگر فیوز نمیپرانند کمی تا قسمتی روشنگری کنند!
و اگر این روشنگری هم در سایه سخنپراکنیهای عدیده ایشان واماند... آیا کسی در این شهراشوب فوتبال یافت میشود که به ما پیر شدههای این فوتبال بگوید... چه رمز و رازی پشت این همه شوق و شور و اشتیاق نهفته است که این همه آدم برای رؤیت لقای این دو دلبر جانان بیهیچ بلهبرون خود را نامزد میکنند و هنوز هم پشت نامبارکشان بر صندلی مبارک گرم نشده چنان ۴۰ درجه حرارت میزپرستی و ریاستخواهیشان میزند بالا تا فردایش چنین که رفته با خودچسبی به آن میز کذا هزاران توهین و بد و بیراه را به جان بخرند؟!
چگونه است که همین جناب فتحی به ادعای خودش با آن عشق و علقه چهل ساله به استقلال و به تعبیرش آن همه حضور در فوتبال... نباید شرایط زمانی و مکانی و موقعیت بسیار حساس تیمش را درک کند و به تبع بینش غلط مدیریتش با لجبازیهای مکرر سنگ مربی ارزنده اش را چنان به چاه ندانمکاری بیندازد که صد تا عاقل برای درآوردنش به تکاپو بیفتند و یک صدا تمامی زیر مجموعه تیمش بر علیه اش قیام کنند؟!
مگر استقلال با آن خیل خلیل هوادارانش خانه پدری ایشان و هر مدیر گذری دیگر است که حق ریشه بخواهند و دنبال نسق گیری باشند؟!
اشتباه بزرگ امثال فتحیها و عربها در این است که هنگام نشستن بر پشت میز استقلال و پرسپولیس حداقل نکردند نیمنگاهی به صندلی خالی اش بیندازند و قبل از نشستن از جناب مستطاب صندلی مربوطه بپرسندای صندلی عزیز آنهایی که در این چهل سال اخیر وزن هیکل و وزن کبر و منیت و وزن ندانمکاریها و وزن بدهیهای به بار آوردهشان را تحمل کردی الان کجایند و کجا رفتند...؟!ای صندلی عزیز چی شد که آنها رفتند و تو ماندی؟!
اشتباه لپی امثال فتحیها و عربها در این است که فکر میکنند اینان هستند که با حضورشان به صندلیها و میزهای استقلال و پرسپولیس اعتبار میبخشند... سوتی دادن این مدیران تکبعدی ظاهربین بیشتر در همین نادیده انگاشتن هویت مردمی و اعتبار تاریخساز این دو تیم است، هویت و اعتباری که سینه به سینه منتقل شده و همچنان هم لبریز از عشق و دلدادگی مستدام است.