خبرورزشی/ شهرام وزیری؛ میگویند خواب برادر مرگ است... بنابراین باید هم این فوتبال خوابآلوده مدام کابوس مرگ ببیند!
ما که در جغرافیای فوتبالمان بغل دست سوئیس و سوئد و نروژ نیستیم... دور و برمان خرده کشورهایی معاند همچون بحرین و عراق و کویت و امارات و... کم نیستند... اگر فوتبال ما به تسامح و سادهانگاری مدام دارد خوابش میبرد چه انتظار که این خرده دشمنان هم در خواب باشند... باید هم برای کینهورزیها و دسیسهسازیهای مکرر بیدار باشند و خواب نداشته باشند!
باید هم در خوابآلودگیهای این فوتبال چنین خرده کشورهای بزرگنما رگ و چم خواب ما به دستشان باشد و دو خم ما را بتابانند!
مایی که همیشه خدا گویی باید بعد از هر حادثه از خواب تساهل بیدار شویم و با مالیدن چشمان خوابآلودهمان هی چی شد، چی شد گویان در پس هر اتفاق دوان، دوان با این را ببین و آن را ببین دنبال رفع و رجوع هر پیشامد باشیم... در حالی که همین خرده کشورها وقتی میدانند در درون میدانهای ما کم میآورند در برونش با برنامهریزیها و تمهیدات ناجوانمردانه چه با جا به جا کردن میزبان و مهمان و چه با دیدن دم ناظرها و چه با چینش داورهای خودفروخته، بستر لازم را برای پیروزیهای خود مهیا میسازند!
اگر دادکانها معتقدند این ترفند حذف میزبانی نمایندگان ما در لیگ قهرمانان آسیا تمهیدی برای گرفتن میزبانی دیدارهای دور مقدماتی جام جهانی است این از بینش قوی یک مدیر کارکشته در این فوتبال است... دادکانی که خود همچنان چکیدهای ناب در این فوتبال است و با توجه به تجربه پربارش به عنوان مدیری دوراندیش همیشه جلوتر از هر اتفاق را دیده و جلوتر حرکت کرده تا با آمادگیهای لازم در برابر حریفان، بدل نااهلیشان را بزند! به خصوص در برابر همین خرده کشورهای منطقه... دادکانی که اعتقاد دارد در برابر اینچنین حریفان چموش احتیاط شرط عقل است چرا که این خرده کشورها نسبت به ایران از نظر تاریخی و فرهنگی و سیاسی بغض و کینهای دیرینه دارند و باید در رویارویی با آنها از هر نظر محتاط بود!
صفاییفراهانیهای کاربلد رفتند و دادکانهای کاردان به دنبالش نیز... تا کار این فوتبال دریغ از دیروزش برسد به امروزِ روزی که همین خرده کشورهای بیهویت با حمایت شیخ سلمانهای بحرینی دست در جیب شیخ سلمانهای عربستانی... تو ببین برعکس نهند نام زنگی کافور... چه نامی... سلمان؟! عقدههای تاریخی و فرهنگی خود را در میدانهای ورزشی خالی کنند!
برای ملتی اصیل هر بردی عزت نیست... تن ندادن به خفت بردن است... حالا گیریم بدین سیاق تکلیف شده در میدانها بردیم، تو بگو باختن عزتمان را کجای دل اعتبار از دست رفتهمان بگذاریم؟! یک نه بگو و عزت تمام دار!
به کوری چشم این خرده کشورهای نوپا ما ایرانیم، مهد دلیرانیم، سرزمینی کهن با تمدنی پنج هزار ساله... این خرده کشورهای نوپا را حواله میدهیم به خواندن کتاب «انیران» نوشته مشترک صادق هدایت، بزرگ علوی و شین پرتو تا حواس پرتشان سر جا بیاید که این سرزمین کهن دلاورخیز در مسیر تاریخ، در پس تهاجم اسکندرها و مغولها و... چگونه استوارانه بپا خاست و چگونه دوباره به اعتبار و عظمت بزرگی اش رسید. همین و تمام.
ما که در جغرافیای فوتبالمان بغل دست سوئیس و سوئد و نروژ نیستیم... دور و برمان خرده کشورهایی معاند همچون بحرین و عراق و کویت و امارات و... کم نیستند... اگر فوتبال ما به تسامح و سادهانگاری مدام دارد خوابش میبرد چه انتظار که این خرده دشمنان هم در خواب باشند... باید هم برای کینهورزیها و دسیسهسازیهای مکرر بیدار باشند و خواب نداشته باشند!
باید هم در خوابآلودگیهای این فوتبال چنین خرده کشورهای بزرگنما رگ و چم خواب ما به دستشان باشد و دو خم ما را بتابانند!
مایی که همیشه خدا گویی باید بعد از هر حادثه از خواب تساهل بیدار شویم و با مالیدن چشمان خوابآلودهمان هی چی شد، چی شد گویان در پس هر اتفاق دوان، دوان با این را ببین و آن را ببین دنبال رفع و رجوع هر پیشامد باشیم... در حالی که همین خرده کشورها وقتی میدانند در درون میدانهای ما کم میآورند در برونش با برنامهریزیها و تمهیدات ناجوانمردانه چه با جا به جا کردن میزبان و مهمان و چه با دیدن دم ناظرها و چه با چینش داورهای خودفروخته، بستر لازم را برای پیروزیهای خود مهیا میسازند!
اگر دادکانها معتقدند این ترفند حذف میزبانی نمایندگان ما در لیگ قهرمانان آسیا تمهیدی برای گرفتن میزبانی دیدارهای دور مقدماتی جام جهانی است این از بینش قوی یک مدیر کارکشته در این فوتبال است... دادکانی که خود همچنان چکیدهای ناب در این فوتبال است و با توجه به تجربه پربارش به عنوان مدیری دوراندیش همیشه جلوتر از هر اتفاق را دیده و جلوتر حرکت کرده تا با آمادگیهای لازم در برابر حریفان، بدل نااهلیشان را بزند! به خصوص در برابر همین خرده کشورهای منطقه... دادکانی که اعتقاد دارد در برابر اینچنین حریفان چموش احتیاط شرط عقل است چرا که این خرده کشورها نسبت به ایران از نظر تاریخی و فرهنگی و سیاسی بغض و کینهای دیرینه دارند و باید در رویارویی با آنها از هر نظر محتاط بود!
صفاییفراهانیهای کاربلد رفتند و دادکانهای کاردان به دنبالش نیز... تا کار این فوتبال دریغ از دیروزش برسد به امروزِ روزی که همین خرده کشورهای بیهویت با حمایت شیخ سلمانهای بحرینی دست در جیب شیخ سلمانهای عربستانی... تو ببین برعکس نهند نام زنگی کافور... چه نامی... سلمان؟! عقدههای تاریخی و فرهنگی خود را در میدانهای ورزشی خالی کنند!
برای ملتی اصیل هر بردی عزت نیست... تن ندادن به خفت بردن است... حالا گیریم بدین سیاق تکلیف شده در میدانها بردیم، تو بگو باختن عزتمان را کجای دل اعتبار از دست رفتهمان بگذاریم؟! یک نه بگو و عزت تمام دار!
به کوری چشم این خرده کشورهای نوپا ما ایرانیم، مهد دلیرانیم، سرزمینی کهن با تمدنی پنج هزار ساله... این خرده کشورهای نوپا را حواله میدهیم به خواندن کتاب «انیران» نوشته مشترک صادق هدایت، بزرگ علوی و شین پرتو تا حواس پرتشان سر جا بیاید که این سرزمین کهن دلاورخیز در مسیر تاریخ، در پس تهاجم اسکندرها و مغولها و... چگونه استوارانه بپا خاست و چگونه دوباره به اعتبار و عظمت بزرگی اش رسید. همین و تمام.