خبرورزشی/ اردشیر لارودی؛ نبرد جانانه استقلال- پرسپولیس را میتوان به این ترتیب هم بیان کرد:
... استقلال «بردش» را باخت و به یک امتیاز قناعت کرد!
... پرسپولیس، باختش را با یک پیروزی کمامتیاز، اما پُربها عوض کرد و یک امتیاز از سه امتیازی را که داده بود، پس گرفت! یک امتیاز که بعد معلوم میشود، چند امتیاز ارزش داشت!
جور دیگری هم میتوان بازی استقلال را توضیح داد:
استقلال برنده شد و فرهاد مجیدی، بازنده! یحیی، هم خودش را نجات داد و هم منجی پرسپولیس شد! یحیی، دو بار به داد پرسپولیس رسید!
فرهاد مجیدی نشان داد، قادر است لباس یک مربی محافظهکار و یک محتاط را، بر قامت خود بپوشاند! به فرهاد نیامده است تا بترسد! فرهاد، مرد فوتبال «آسه بیا، آسه برو» نیست!
معما چو حل گشت...
الان خیلی راحت است تا بگوییم: فرهاد در تیمش دست برد و مجازات شد! آری، فرهاد، بهترین بازیکن استقلال را بیرون کشید و برای پرسپولیس، فرصت فرار از یک باخت را -که محتمل بود و عنقریب- پدید آورد! و خودکرده را، تدبیر نیست!
تعویض مهدی قائدی که بهترین بازیکن استقلال و بلکه مرد اول تمام زمین بود، اشتباهی بود که از فرهاد سر زد! تعویض مهدی قائدی همان و تبدیل استقلال به یک تیم آسیبپذیر، همان! با قائدی، استقلال یک تیم مسلط بود و بدون او، پیادهای که دنبال توپ میدوید! با رفتن قائدی، انگار که روح برنده شدن از استقلال، دور شد! با خارج شدن قائدی، مثل اینکه استقلال، به ادامه بازی، راغب نبود! و گویا ریگی و کریمی و باقری، دستور حرکتیشان ١٨٠ درجه عوض شد!
فرهاد قبل از همه، باقری خسته و ندو را گم کرد که تا آخر هم در زمین بود! آن هم چه بودنی و در چه هنگامی! وقتی که بشار رسن تازهنفس و پرتحرک وارد بازی شد، پرسپولیس جان گرفت و استقلال، جان خط حمله اش کم شد!
«نه»های بزرگ و گنده
اینکه فرهاد ترسید، شاید کمی تندروی باشد!
اینکه فرهاد، دست به عصا شد و محتاط شد و حسابگر شد و سرنترسی اش را لحظه به لحظه بیشتر از دست داد، جای تعارف ندارد! فرهاد، دنبال خواباندن بازی بود!
آیا استقلال، تیمی که دفاع کند و زیاد هم دفاع کند، هست؟ نه!
آیا استقلال، با عقب نشستن، میتواند جلو برود؟ نه!
و آیا استقلال، در روزی که دیاباته را ندارد و اسماعیلی را هم، محق است تا بهترین بازیکن زمین را -مهدی قائدی را- از بازی اخراج کند؟ نه و خیلی هم نه!
بازی خوبی بود!
بزرگواران! نازنینان! علماندیشان! (ای زرشک)! قضاوت درست بر شهرآورد این است:
... بازی خوبی بود! خوبترین بازی در سالهای اخیر! فوتبالی که دیدن داشت و نبردی که هم نمایش داشت و هم نمادین بود! مرتب میگوییم فوتبال ایرانی! بفرمایید! لذت ببرید از این نوع فوتبال و باز هم محظوظ شوید از فوتبالی که حظ بصری دارد!
سریع نبود که بود! پرتحرک نبود که بود! دریبل نداشت که داشت! شوت نداشت که داشت! تکل و درگیری و شدت عمل نداشت که داشت! گل نداشت که چهارتا داشت! و صحنههای زیبا نداشت که داشت!
پُردلی و سرنترسی را، یحیی نشان داد!
حرف آخر در بازی اول
بازی، مساوی شد! یحیی، برنده بازی بیبرنده شد! برای فرهاد، چنین باید حکم کرد:
شهرآورد اولش را، خوب آغاز کرد، خوب ادامه نداد و بد به پایان رساند! فرهادی اینچنین، کم نداریم، فوتبال ما فرهادهای معمولی نمیخواهد!
... استقلال «بردش» را باخت و به یک امتیاز قناعت کرد!
... پرسپولیس، باختش را با یک پیروزی کمامتیاز، اما پُربها عوض کرد و یک امتیاز از سه امتیازی را که داده بود، پس گرفت! یک امتیاز که بعد معلوم میشود، چند امتیاز ارزش داشت!
جور دیگری هم میتوان بازی استقلال را توضیح داد:
استقلال برنده شد و فرهاد مجیدی، بازنده! یحیی، هم خودش را نجات داد و هم منجی پرسپولیس شد! یحیی، دو بار به داد پرسپولیس رسید!
فرهاد مجیدی نشان داد، قادر است لباس یک مربی محافظهکار و یک محتاط را، بر قامت خود بپوشاند! به فرهاد نیامده است تا بترسد! فرهاد، مرد فوتبال «آسه بیا، آسه برو» نیست!
معما چو حل گشت...
الان خیلی راحت است تا بگوییم: فرهاد در تیمش دست برد و مجازات شد! آری، فرهاد، بهترین بازیکن استقلال را بیرون کشید و برای پرسپولیس، فرصت فرار از یک باخت را -که محتمل بود و عنقریب- پدید آورد! و خودکرده را، تدبیر نیست!
تعویض مهدی قائدی که بهترین بازیکن استقلال و بلکه مرد اول تمام زمین بود، اشتباهی بود که از فرهاد سر زد! تعویض مهدی قائدی همان و تبدیل استقلال به یک تیم آسیبپذیر، همان! با قائدی، استقلال یک تیم مسلط بود و بدون او، پیادهای که دنبال توپ میدوید! با رفتن قائدی، انگار که روح برنده شدن از استقلال، دور شد! با خارج شدن قائدی، مثل اینکه استقلال، به ادامه بازی، راغب نبود! و گویا ریگی و کریمی و باقری، دستور حرکتیشان ١٨٠ درجه عوض شد!
فرهاد قبل از همه، باقری خسته و ندو را گم کرد که تا آخر هم در زمین بود! آن هم چه بودنی و در چه هنگامی! وقتی که بشار رسن تازهنفس و پرتحرک وارد بازی شد، پرسپولیس جان گرفت و استقلال، جان خط حمله اش کم شد!
«نه»های بزرگ و گنده
اینکه فرهاد ترسید، شاید کمی تندروی باشد!
اینکه فرهاد، دست به عصا شد و محتاط شد و حسابگر شد و سرنترسی اش را لحظه به لحظه بیشتر از دست داد، جای تعارف ندارد! فرهاد، دنبال خواباندن بازی بود!
آیا استقلال، تیمی که دفاع کند و زیاد هم دفاع کند، هست؟ نه!
آیا استقلال، با عقب نشستن، میتواند جلو برود؟ نه!
و آیا استقلال، در روزی که دیاباته را ندارد و اسماعیلی را هم، محق است تا بهترین بازیکن زمین را -مهدی قائدی را- از بازی اخراج کند؟ نه و خیلی هم نه!
بازی خوبی بود!
بزرگواران! نازنینان! علماندیشان! (ای زرشک)! قضاوت درست بر شهرآورد این است:
... بازی خوبی بود! خوبترین بازی در سالهای اخیر! فوتبالی که دیدن داشت و نبردی که هم نمایش داشت و هم نمادین بود! مرتب میگوییم فوتبال ایرانی! بفرمایید! لذت ببرید از این نوع فوتبال و باز هم محظوظ شوید از فوتبالی که حظ بصری دارد!
سریع نبود که بود! پرتحرک نبود که بود! دریبل نداشت که داشت! شوت نداشت که داشت! تکل و درگیری و شدت عمل نداشت که داشت! گل نداشت که چهارتا داشت! و صحنههای زیبا نداشت که داشت!
پُردلی و سرنترسی را، یحیی نشان داد!
حرف آخر در بازی اول
بازی، مساوی شد! یحیی، برنده بازی بیبرنده شد! برای فرهاد، چنین باید حکم کرد:
شهرآورد اولش را، خوب آغاز کرد، خوب ادامه نداد و بد به پایان رساند! فرهادی اینچنین، کم نداریم، فوتبال ما فرهادهای معمولی نمیخواهد!