خبرورزشی/ مهدی بذرافکن؛ میدانم این حرف و سخن، کلیشهای و تکراری است. میدانم که میدانید بارها و بارها در گفتگوهای رسمی و غیر رسمی، در رسانهها، شبکههای اجتماعی و... بیان شده، نقل شده، بحث شده. اینها را میدانم، اما معتقدم یکسری حرفها هر چند تکراری، هر چند کلیشهای، اما جنسشان کهنه شدنی نیست. برچسب تکراری بودن و کلیشهای بودن دارند، اما در واقعیت چنین نیستند.
سیامند رحمان از دو جهت برایمان قهرمان بود. او معلول بود و با وجود این مشکل، اما چنان تلاش کرد که به رکوردی افسانهای در جهان دست یافت. مرحوم سیامند رحمان با قهرمانیهای پیاپی اش در بزرگترین میدانهای ورزشی جهان، هم نام کشورمان را به صورت شایسته مطرح میکرد و هم برای سایر معلولان الگوی خوبی بود؛ عزیزانی که شاید فکر میکنند معلولیت برایشان محدودیت است و خودشان را در خانههایشان حبس میکنند، هیچ فعالیت اجتماعی ندارند و از شادابی و روحیه خوبی هم برخوردار نیستند.
سیامند رحمان برای این عزیزان الگو بود و البته که هنوز هم هست و خواهد بود. حالا میرسم به مقدمه مطلب و آن حرف کلیشهای تکراری که عرض کردم جنسشان کهنه شدنی نیست. این حرف را با سؤالی مطرح میکنم.
مرحوم سیامند رحمان با آن همه افتخار جهانی و المپیکی، با آن ماجرای الگو بودن و... از لحاظ مالی چقدر آورده نصیبش شد و چقدر در آسایش زندگی کرد و چقدر به حق واقعی خود رسید؟ میخواهم او را با یکی از فوتبالیستهای معمولی شاغل در یک تیم لیگ برتری فوتبال مقایسه کنم، بازیکنانی که برای یک فصل، بیحساب و کتاب پول میگیرند. نه مثل مرحوم رحمان الگو هستند. نه یک صدم که چه عرض کنم یک هزارم سیامند افتخار جهانی دارند. تازه بعضی وقتها مایه آبروریزی هم هستند.
به نظر شما مرحوم سیامند رحمان در ورزش کشورمان به حق واقعی خود رسید؟ البته که نرسید.
نکته: من تنها به یک چیز اعتقاد دارم: قدرت اراده انسان/ ژوزف استالین
سیامند رحمان از دو جهت برایمان قهرمان بود. او معلول بود و با وجود این مشکل، اما چنان تلاش کرد که به رکوردی افسانهای در جهان دست یافت. مرحوم سیامند رحمان با قهرمانیهای پیاپی اش در بزرگترین میدانهای ورزشی جهان، هم نام کشورمان را به صورت شایسته مطرح میکرد و هم برای سایر معلولان الگوی خوبی بود؛ عزیزانی که شاید فکر میکنند معلولیت برایشان محدودیت است و خودشان را در خانههایشان حبس میکنند، هیچ فعالیت اجتماعی ندارند و از شادابی و روحیه خوبی هم برخوردار نیستند.
سیامند رحمان برای این عزیزان الگو بود و البته که هنوز هم هست و خواهد بود. حالا میرسم به مقدمه مطلب و آن حرف کلیشهای تکراری که عرض کردم جنسشان کهنه شدنی نیست. این حرف را با سؤالی مطرح میکنم.
مرحوم سیامند رحمان با آن همه افتخار جهانی و المپیکی، با آن ماجرای الگو بودن و... از لحاظ مالی چقدر آورده نصیبش شد و چقدر در آسایش زندگی کرد و چقدر به حق واقعی خود رسید؟ میخواهم او را با یکی از فوتبالیستهای معمولی شاغل در یک تیم لیگ برتری فوتبال مقایسه کنم، بازیکنانی که برای یک فصل، بیحساب و کتاب پول میگیرند. نه مثل مرحوم رحمان الگو هستند. نه یک صدم که چه عرض کنم یک هزارم سیامند افتخار جهانی دارند. تازه بعضی وقتها مایه آبروریزی هم هستند.
به نظر شما مرحوم سیامند رحمان در ورزش کشورمان به حق واقعی خود رسید؟ البته که نرسید.
نکته: من تنها به یک چیز اعتقاد دارم: قدرت اراده انسان/ ژوزف استالین