خبرورزشی/ اردشیر لارودی؛ اندر بلاى سخت پدید آید... فضل و بزرگمردى و سالارى!
و اینک بلاى سخت و اینک بزرگمردى و سالارى! و اینک مقاومت زنانه شیرزنان و مقاومت مردانه شیرمردان!
با صبورى کامل! با انضباط حداکثرى! با نظمپذیرى در حد اعلاى آن و با تمرکز و خونسردى بیشینه! نه در حالت انفعال که در شکل فعال، اما بسیار حواسجمع و بسیار با اراده، با ویروس کرونا!
تسلیم در کار نیست! مقابله است و مبارزه! استراتژى روشنى داریم و تاکتیکی مشخص! خود را باختن، جنگ را باختن است! شرط نخست غلبه بر این بلاى ناگهانى، حفظ خود است و خونسردانه همه نکات ریز و درشت را مراعات کردن!
مگر نیست اینکه ما زنان و مردان روزهاى سختیم؟ مگر ما، در تنگناهاى بهتر دست بهکار نمیشویم؟ اینک روزهاى سخت! اینک دشواریهاى باورنکردنى، اینک روزگار امتحان! و به قول رودکی:
اندر بلاى سخت پدید آید...
بیعاطفگى
این نیز بگذرد و ما دوباره از این اتفاقات که هیچ هم اتفاقى پدید نمیآیند و نتیجه قهرى و برآیند از پیش معلومى هستند، درس و عبرت نمیآموزیم!
این نیز بگذرد و ما خسارات نابلدى و سوءمدیریت خود را خواهیم پرداخت، فقط اسمها عوض میشود! فقط پرداختها سنگینتر و کمرشکنتر میشوند! این روزها، همه در تکاپویند تا محملى بیابند براى یافتن راهى جهت پرداخت طلب و مطالبهاى که طلبکاران، بر گرده فوتبالمان گذاردهاند!
از برانکو تا شفر و از کالدرون تا بقیه! همه را باید داد! دیر و زود دارد، سوخت و سوز ندارد! باید هم چوب را خورد و پیاز را، آنهم مبالغى در چارچوب سود بیشتر! هزینه دیرکرد و هزینه دادگاه!
همه طلبکارها با هم اقدام میکنند! مروتى در کار نیست و یا انعطافى! همه در یک صف، همه پشتسر هم، فشار میآورند! و ما، تاوان سوءمدیریت و بیسوادى نامدیران رهگم کرده در دیار ورزش فوتبال را میدهیم! چقدر هم زیاد و چطور هم با بیعاطفگى!
دوباره اشتباه، دوباره تکرار اشتباه
این روزها بگذرد! این سختىها و این فشارها را از سر میگذرانیم، ولى چگونه؟
دوباره با کولهبارى از تجربیات تلخ یا چندباره با تکرار همه اشتباهات و همه غلطها! با فراهم آوردن همه بیمروتىها، یا با عدم تکرار و بستن راه بر تمام این منافذ و این سوراخها! که ما از تکتکشان، بیش از ۱۰ بار تا بهحال، نیش خوردهایم و گزیده شدهایم!
میگویند، عاقل را اشارتى کافیست تا درسش را بهدرستى بیاموزد و پاسخ دهد! ما که هر بار از یک غلط آسیب میبینیم و عبرت نمیگیریم، چه حکمى داریم؟
از آقاى فتحالله زاده میپرسیم، در حالی که جواب سؤالمان را هم داریم:
با کمدانان و نادانان، چه بحث و چه گفتوگویى؟ با ذاتهای نایافته از هستیبخش، چه مناظرهای که چه بشود؟ مگر نگفتهاند «نرود میخ آهنین در سنگ»؟ پس شما، وقت و زمان را چرا هدر میدهید با دَم گرمتان که اثر نمیگذارد بر سرماى وجود شکستآفرینان بالفطره! حیف از شما و شمایان نیست؟ که میدانیم؛ حیف از طلا که خرج مطلا کند کسى!
و اینک بلاى سخت و اینک بزرگمردى و سالارى! و اینک مقاومت زنانه شیرزنان و مقاومت مردانه شیرمردان!
با صبورى کامل! با انضباط حداکثرى! با نظمپذیرى در حد اعلاى آن و با تمرکز و خونسردى بیشینه! نه در حالت انفعال که در شکل فعال، اما بسیار حواسجمع و بسیار با اراده، با ویروس کرونا!
تسلیم در کار نیست! مقابله است و مبارزه! استراتژى روشنى داریم و تاکتیکی مشخص! خود را باختن، جنگ را باختن است! شرط نخست غلبه بر این بلاى ناگهانى، حفظ خود است و خونسردانه همه نکات ریز و درشت را مراعات کردن!
مگر نیست اینکه ما زنان و مردان روزهاى سختیم؟ مگر ما، در تنگناهاى بهتر دست بهکار نمیشویم؟ اینک روزهاى سخت! اینک دشواریهاى باورنکردنى، اینک روزگار امتحان! و به قول رودکی:
اندر بلاى سخت پدید آید...
بیعاطفگى
این نیز بگذرد و ما دوباره از این اتفاقات که هیچ هم اتفاقى پدید نمیآیند و نتیجه قهرى و برآیند از پیش معلومى هستند، درس و عبرت نمیآموزیم!
این نیز بگذرد و ما خسارات نابلدى و سوءمدیریت خود را خواهیم پرداخت، فقط اسمها عوض میشود! فقط پرداختها سنگینتر و کمرشکنتر میشوند! این روزها، همه در تکاپویند تا محملى بیابند براى یافتن راهى جهت پرداخت طلب و مطالبهاى که طلبکاران، بر گرده فوتبالمان گذاردهاند!
از برانکو تا شفر و از کالدرون تا بقیه! همه را باید داد! دیر و زود دارد، سوخت و سوز ندارد! باید هم چوب را خورد و پیاز را، آنهم مبالغى در چارچوب سود بیشتر! هزینه دیرکرد و هزینه دادگاه!
همه طلبکارها با هم اقدام میکنند! مروتى در کار نیست و یا انعطافى! همه در یک صف، همه پشتسر هم، فشار میآورند! و ما، تاوان سوءمدیریت و بیسوادى نامدیران رهگم کرده در دیار ورزش فوتبال را میدهیم! چقدر هم زیاد و چطور هم با بیعاطفگى!
دوباره اشتباه، دوباره تکرار اشتباه
این روزها بگذرد! این سختىها و این فشارها را از سر میگذرانیم، ولى چگونه؟
دوباره با کولهبارى از تجربیات تلخ یا چندباره با تکرار همه اشتباهات و همه غلطها! با فراهم آوردن همه بیمروتىها، یا با عدم تکرار و بستن راه بر تمام این منافذ و این سوراخها! که ما از تکتکشان، بیش از ۱۰ بار تا بهحال، نیش خوردهایم و گزیده شدهایم!
میگویند، عاقل را اشارتى کافیست تا درسش را بهدرستى بیاموزد و پاسخ دهد! ما که هر بار از یک غلط آسیب میبینیم و عبرت نمیگیریم، چه حکمى داریم؟
از آقاى فتحالله زاده میپرسیم، در حالی که جواب سؤالمان را هم داریم:
با کمدانان و نادانان، چه بحث و چه گفتوگویى؟ با ذاتهای نایافته از هستیبخش، چه مناظرهای که چه بشود؟ مگر نگفتهاند «نرود میخ آهنین در سنگ»؟ پس شما، وقت و زمان را چرا هدر میدهید با دَم گرمتان که اثر نمیگذارد بر سرماى وجود شکستآفرینان بالفطره! حیف از شما و شمایان نیست؟ که میدانیم؛ حیف از طلا که خرج مطلا کند کسى!

