۰
یکشنبه ۷ اردیبهشت ۱۳۹۹ - ۱۲:۳۰
۰ |
۰
زمان مطالعه: ۱ دقیقه

زنوزی، حس بسیار بدی دارد، هم درباره عملکرد وکلایش در تراکتور و هم در مورد ماشین‌سازی! چه بداقبال است این زنوزی؟ این هم از همکاری همکاران!

فوتبال ایران » لیگ برترخبرورزشی/ اردشیر لارودی؛وقتی کار به اینجا می‌رسد، از این مجازات برای تفهیم شرایط پیش‌آمده، استفاده می‌کنند: ... آش خیلی شور شده و خان هم فهمیده است! آیا حق با رضا اسدی نبود که تراکتور را منطبق با اصول و اولویت‌های ویژه می‌خواست؟ حالا غرور کاری و شخصیت حرفه‌ای تراکتور، دستخوش یک بازی بد و خیلی بد هم شده است! کسانی که استخدام شده بودند، دفاع کنند از دغدغه‌های تراکتور، انگار که آن کار دیگر کرده‌اند و به زیان تراکتور در جلسه‌های چندی اظهار نظر و اقامه دعوا کرده‌اند!

زنوزی از هوشنگ نصیرزاده نام می‌برد که گویا بسیار بیشتر از بقیه مورد اعتماد و وثوق تراکتور بوده است، ولی هنگامی که کار به دادگاه فیفا کشید، قرائن را جور دیگری عرضه داشتند و برد حقوقی در محکمه استانبول را به یک باخت همه‌جانبه بدل کردند، اما چگونه؟ اما چرا؟ حریف تراکتور در مورد دو بازیکن اسکاتلندی و ایرلندی -یا هر جای دیگری- چگونه استدلال‌های تراکتور را به خود این تیم برگرداند؟ تمام ادله، چطور به زیان چند صد هزار دلاری تراکتور، تغییر پیدا کرد؟ مگر همه آقایان وکلا، یکپارچه و متفقاً، تراکتور را برنده پیشاپیش این دادگاه نمی‌دانستند، پس چرا جور دیگری شد؟

زنوزی، حس بسیار بدی دارد، هم درباره عملکرد وکلایش در تراکتور و هم در مورد ماشین‌سازی! چه بداقبال است این زنوزی؟ این هم از همکاری همکاران!
یحیای عاقل، یحیای ماهر

یحیی گل‌محمدی، زیرکانه و هم عاقلانه، درباره امروز و فردای پرسپولیس در لیگ برتری که آینده اش معلوم نیست که چگونه به جلو می‌رود، حرف زد! هم صحیح و هم صریح! بدون لاپوشانی، در کمال شمردگی! یحیی، نه شعاری سخن گفت و نه سوار موج شد! حرف‌های او درباره مسائل روز، هم مسئولانه بود و هم توأم با آگاهی! نه هیجان‌زده و نه خسته و نشسته!

... آماده‌ایم برای شروع دوباره، ولی این شروع و جوانب آن را موکول می‌دانیم به تصمیم‌های روزآمد تصمیم‌گیران! برای فوتبال و برای پرسپولیس، اولویت اول، حفظ جان حتی یک نفر از مردم است! آری، جان همه را باید پایید و هیچ‌کس را با خطر حداقلی هم، مواجه نکرد! اول سلامتی، دوم سلامتی و سوم هم سلامتی! بعد بازی، بعد پیشرفت!

یحیی البته به یک اولویت دیگر هم، با قوت اشاره کرد:

مردمی هستند که در کنار لیگ برتر، اقتصاد کوچک و یا بزرگی دارند! کسانی که از این طریق امرار معاش می‌کنند! در تیم‌ها، در باشگاه‌ها، در فدراسیون و در سازمان لیگ! به این چرخه هم باید توجه داشت! نان و کسب و کار مردم!

یحیی حرف‌هایش را با مزه‌مزه کردن به زبان آورد! نه به میخ زد و نه به نعل کوبید! بدون ادا، بدون فرصت‌طلبی و بدون هر ایفای نقش!
کلاهی چه بزرگ و چه گشاد

کار استقلال، به تماشا کشیده می‌شود! تازه‌مدیران جدیدالمیدان، به رغم نیت خوب‌شان، به واسطه درد بی‌پولی و تقابل علم اقتصاد، زود به اشتباه می‌افتند و به جاده خاکی می‌زنند! مرد رند‌های روزگار هم که در واقع، نامرد‌های حقه‌باز و کلک‌انداز‌های زمانه‌اند، به سوءاستفاده می‌پردازند و ضمن کلاهبرداری، کلاه هم می‌گذارند! مثل ادعای دروغین تسویه حساب با دیاباته و ملیچ که از بیخ «چاخان» بازی بود و کلاه‌کلاه کردن!

و اینجاست که کار استقلال دیدنی می‌شود! یک طرف مردانی که ساده‌اندیشی کرده‌اند، طرف دیگر گرگ‌های گوسفندنمایی که به گله زده‌اند و چه‌ها که نکرده‌اند! این وسط، هم خلیل زاده مانده است، مبهوت و مات که اینان دیگر کیستند و چه‌جور هوادارانی به شمار می‌آیند؟! و نیز احمد سعادتمند که هنوز هم نمی‌داند، کدام را باید باور کند؟ دم خروس را که از لای پیراهن دغلکاران متقلب بیرون زده، یا وعده وعید‌های پر از فریب آرسن لوپن‌های روزگار را؟! کلاهبردارانی که حتی می‌توانند، سر استقلال هم کلاه بگذارند! درباره اسکوچیچ و چشم‌اندازش برای تیم ملی، فردا چیزکی خواهیم نوشت!

وب‌گردی و دیدنی‌های ورزش

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha

پربازدید امروز

آخرین خبرها

منهای ورزش

بازرگانی