خبرورزشی/ سیدمهدی فاطمی؛ روزهای کرونایی و تعطیلی اجباری همه فعالیتهای ورزشی فرصتی بود برای عمیقتر اندیشیدن به مسائل پیرامونی و حاشیهای ورزش ایران. ورزشی که فوتبال را بهعنوان محبوبترین رشته همچون سوگلی پرورانده و بیشتر نگاهها را به این رشته معطوف کرده است. همین رشته پرحرف و حدیث که بهرغم هیاهوی بسیار، تبلیغات وسیع و هزینههای گزاف سالهاست به موفقیت چندانی مفتخر نشده است.
ریشهیابی مشکلات فوتبال و پرداختن به چرایی عدم نتیجه گیری مناسب و رسیدن به پاسخ این سؤال که چرا بار این رشته پرطرفدار، برخلاف اکثر کشورهای فعال در این حوزه هرگز به مقصد نرسیده و قرار هم نیست برسد ما را به سمتی سوق داد که مدیریت این جادوی مستطیل. سبز در جهان معاصر قرار گرفته است.
مدیران ما هیچیک از جیب خرج نکرده و تاوان تصمیمات اشتباهشان را نیز پس ندادهاند، در حالی که در الگوی جهانی از کوچکترین خطای عمدی و حتی سهوی مدیران نمیگذرند. آنها براساس شناخت، تجربه و تخصص اقدام به گزینش مدیران فوتبالشان کردهاند و در مقابل ما عدهای را بهواسطه روابط شخصی و خویشاوندی درون یک حلقه بسته جا داده و سالیان سال است فقط مکان مسئولیتشان را تغییر دادهایم. اینگونه است که هرگاه صحبت از انتخاب مدیر برای استقلال و پرسپولیس میشود هیچ نام جدیدی شنیده نمیشود.
در مورد مربیان هم این مهم صدق میکند که تنها عدهای خاص اجازه و فرصت بودن در رأس تیمهای بزرگ را داشته و آنها که مورد غضب مافیای دلالی و فساد قرار گرفتهاند هیچ جایی در تشکیلات این فعالیت نخواهند داشت.
بیتعارف باید گفت تصمیمگیر اصلی تشکیلات فوتبال ما عدهای هستند که از این دکان دو نبش به ثروت و مکنت فراوان رسیدهاند. آنچنان پشت پرده و پنهان هم نیستند که نتوان تشخیصشان داد، اما ارادهای جدی برای مقابله با فساد این افراد سازمان یافته وجود ندارد. نهادهای نظارتی و امنیتی چند بار به این مسئله ورود کرده و عدهای را هم مورد تعقیب و بازجویی قرار دادهاند، اما چندی بعد همینها نیرومندتر از قبل بازگشته و در سطحی بالاتر به حیف و میل بیتالمال شدت بخشیدهاند! حالا پشت پرده چه توافقاتی صورت گرفته است بر ما پوشیده مانده، اما فساد برخی مدیران، مربیان و دستاندرکاران فوتبال آنقدر اظهر منالشمس است که نیاز به هیچ عینک و ذرهبینی نیست.
ریشهیابی مشکلات فوتبال و پرداختن به چرایی عدم نتیجه گیری مناسب و رسیدن به پاسخ این سؤال که چرا بار این رشته پرطرفدار، برخلاف اکثر کشورهای فعال در این حوزه هرگز به مقصد نرسیده و قرار هم نیست برسد ما را به سمتی سوق داد که مدیریت این جادوی مستطیل. سبز در جهان معاصر قرار گرفته است.
مدیران ما هیچیک از جیب خرج نکرده و تاوان تصمیمات اشتباهشان را نیز پس ندادهاند، در حالی که در الگوی جهانی از کوچکترین خطای عمدی و حتی سهوی مدیران نمیگذرند. آنها براساس شناخت، تجربه و تخصص اقدام به گزینش مدیران فوتبالشان کردهاند و در مقابل ما عدهای را بهواسطه روابط شخصی و خویشاوندی درون یک حلقه بسته جا داده و سالیان سال است فقط مکان مسئولیتشان را تغییر دادهایم. اینگونه است که هرگاه صحبت از انتخاب مدیر برای استقلال و پرسپولیس میشود هیچ نام جدیدی شنیده نمیشود.
در مورد مربیان هم این مهم صدق میکند که تنها عدهای خاص اجازه و فرصت بودن در رأس تیمهای بزرگ را داشته و آنها که مورد غضب مافیای دلالی و فساد قرار گرفتهاند هیچ جایی در تشکیلات این فعالیت نخواهند داشت.
بیتعارف باید گفت تصمیمگیر اصلی تشکیلات فوتبال ما عدهای هستند که از این دکان دو نبش به ثروت و مکنت فراوان رسیدهاند. آنچنان پشت پرده و پنهان هم نیستند که نتوان تشخیصشان داد، اما ارادهای جدی برای مقابله با فساد این افراد سازمان یافته وجود ندارد. نهادهای نظارتی و امنیتی چند بار به این مسئله ورود کرده و عدهای را هم مورد تعقیب و بازجویی قرار دادهاند، اما چندی بعد همینها نیرومندتر از قبل بازگشته و در سطحی بالاتر به حیف و میل بیتالمال شدت بخشیدهاند! حالا پشت پرده چه توافقاتی صورت گرفته است بر ما پوشیده مانده، اما فساد برخی مدیران، مربیان و دستاندرکاران فوتبال آنقدر اظهر منالشمس است که نیاز به هیچ عینک و ذرهبینی نیست.