خبرورزشی/ اردشیر لارودی؛ بزرگى کار پرسپولیس، تازه تازه دارد فهمیده میشود! قهرمانى با اینهمه فاصله، اگرچه معلوم بود و آشکار بود و منتظره هم بود، ولى باز هم در هنگامه عملى، هم تعجبانگیزتر از آنى شد که باید میشد و هم باورنکردنىتر از حد باور! پرسپولیس، بهحق و بهدرستى کارى کرده است که کارستان به شمار میرود! کارى که نظیر و همانندش بسیار کم است! و در این میان، یک بزرگ هم داشتیم که بزرگتر میشود! یک خوب که خوبتر میشود!
پرسپولیس، دوره جدیدى را از سر میگذراند! دوره پسابرانکو، دوره پساکرواتها و نیز کاملتر اینکه دوره یحیى!
با خودمان روراست باشیم! با خودمان تعارف هم نکنیم، اگر بهجاى یحیى، یک کروات بود یا یک مربى خارجى دیگر، سر راهش چند شتر قربانى میکردیم! دستکم در ذهنمان! دستکم با قوه مخیلهمان! حق یحیى را بهجا میآوریم! شاگرد خوبى که حالا بهترین معلم بهشمار میرود!
یحیى، حالا باید به توفیقى فرامرزى و به یک پیروزى بینالمللى دست یابد! شاید نه امسال و نه با این نفرات! ولى باید بشود، قهرمان لیگ آسیا! با تیمی قوىتر که بادیگارد نداشته باشد! با فوتبالى که دیدنى و تماشایى هم باشد! و بازیکنانى که تکتکشان را یک به یک هواداران و طرفداران و تماشاگران دوست بدارند! خیلى بیشتر از امروز! خیلى واقعىتر از امروز و متکى به تکنیکى هوشمندانه و هوشى هم تکنیکمحور و هم تاکتیکى قالبپذیر و سیال که در هر بازى و برابر هر حریفى، به اشکال متفاوت درآید!
فوتبالى که حد دانشى اش، کرواتها (وینکو، لوکا، میشو و این قبیل ویچ و ایچها) نباشند! حداقل، از برانکو بهتر باشند! و این یعنى پا به پاى یحیى گلمحمدى، جلو آمدن! فوتبال را شریف و پاک خواستن! مربیگرى را هم از انواع عالى معلمی دانستن! مثل دهدارى، نظیر امیرآصفى، حسن حبیبى، محمود یاورى و از جنس ناصر ابراهیمى! ابوطالبها! و خود یحیى که انگار مربیگرى را فریضه میداند!
پرسپولیس، دوره جدیدى را از سر میگذراند! دوره پسابرانکو، دوره پساکرواتها و نیز کاملتر اینکه دوره یحیى!
با خودمان روراست باشیم! با خودمان تعارف هم نکنیم، اگر بهجاى یحیى، یک کروات بود یا یک مربى خارجى دیگر، سر راهش چند شتر قربانى میکردیم! دستکم در ذهنمان! دستکم با قوه مخیلهمان! حق یحیى را بهجا میآوریم! شاگرد خوبى که حالا بهترین معلم بهشمار میرود!
یحیى، حالا باید به توفیقى فرامرزى و به یک پیروزى بینالمللى دست یابد! شاید نه امسال و نه با این نفرات! ولى باید بشود، قهرمان لیگ آسیا! با تیمی قوىتر که بادیگارد نداشته باشد! با فوتبالى که دیدنى و تماشایى هم باشد! و بازیکنانى که تکتکشان را یک به یک هواداران و طرفداران و تماشاگران دوست بدارند! خیلى بیشتر از امروز! خیلى واقعىتر از امروز و متکى به تکنیکى هوشمندانه و هوشى هم تکنیکمحور و هم تاکتیکى قالبپذیر و سیال که در هر بازى و برابر هر حریفى، به اشکال متفاوت درآید!
فوتبالى که حد دانشى اش، کرواتها (وینکو، لوکا، میشو و این قبیل ویچ و ایچها) نباشند! حداقل، از برانکو بهتر باشند! و این یعنى پا به پاى یحیى گلمحمدى، جلو آمدن! فوتبال را شریف و پاک خواستن! مربیگرى را هم از انواع عالى معلمی دانستن! مثل دهدارى، نظیر امیرآصفى، حسن حبیبى، محمود یاورى و از جنس ناصر ابراهیمى! ابوطالبها! و خود یحیى که انگار مربیگرى را فریضه میداند!
غوغاى ملوان در بازىهاى شهر هرت
بفرمایید، این هم فوتبال خالص
در حال و روزى که معلوم میشود- بهتر از همیشه معلوم میشود- نرود میخ آهنین در سنگ و «ما» انگارى بیخودى جان میکنیم و بخشهاى مهمی از فوتبال، بلکه مهمترین بخشهاى فوتبال انگار که با قوانین «شهر هرت» وقت همه را تلف میکنند و حضرات حرفگوشنکن، میکنند هر کار که دلخواه خودشان است، نپرداختن به بازىهاى لیگ یک و مشغول شدن به نحوه انتخابات تیم جوانان، جفایى کامل است به رضا عنایتى و تیم هوادارش که قشقایى شیراز را مغلوب کرد و نیز ٩٠ ارومیه که تکگل بازى را زد به فجر سپاسى! اگر پیروزى مس کرمان برابر سپیدرود را- که یک گل دقیقه نودى مهم را خراب کرد- عجیب نمینماید، ولى درباره مس رفسنجان که ۳- یک باخت، خوشه طلایى ساوه را چه باید گفت که صدرنشین لیگ یک را برد!
از نتایج نامنتظر باید به ٧ گلى اشاره کرد که ملوان با پرسینگ بىامان و حملات وقفهناپذیرش از سمت راست وارد دروازه شهردارى تبریز کرد! ملوان اگر شهریار مغانلو و... و... را ندارد، مهدى هاشمىنژاد و عزیز حافظى و... را دارد! ملوان یک تیم خوب دارد که قربانى نابلدى مدعیان فیلسوف بودن فوتبال شد!
در بالاى جدول، هنوز مس رفسنجان و مس کرمان اول و دومند! در انتهاى جدول با وجود ١٠ امتیازى که ملوانىها در ٤ بازى اخیرشان گرفتهاند، هنوز به حاشیه امن و ساحل نکات نرسیدهاند ولى ملوان، تا دلتان بخواهد بازیکن دارد! در تمام تیمهاى لیگ برتر و لیگ یک، یکى امثال شهریار مغانلو و حسین شنانى و...!
بفرمایید، این هم فوتبال خالص
در حال و روزى که معلوم میشود- بهتر از همیشه معلوم میشود- نرود میخ آهنین در سنگ و «ما» انگارى بیخودى جان میکنیم و بخشهاى مهمی از فوتبال، بلکه مهمترین بخشهاى فوتبال انگار که با قوانین «شهر هرت» وقت همه را تلف میکنند و حضرات حرفگوشنکن، میکنند هر کار که دلخواه خودشان است، نپرداختن به بازىهاى لیگ یک و مشغول شدن به نحوه انتخابات تیم جوانان، جفایى کامل است به رضا عنایتى و تیم هوادارش که قشقایى شیراز را مغلوب کرد و نیز ٩٠ ارومیه که تکگل بازى را زد به فجر سپاسى! اگر پیروزى مس کرمان برابر سپیدرود را- که یک گل دقیقه نودى مهم را خراب کرد- عجیب نمینماید، ولى درباره مس رفسنجان که ۳- یک باخت، خوشه طلایى ساوه را چه باید گفت که صدرنشین لیگ یک را برد!
از نتایج نامنتظر باید به ٧ گلى اشاره کرد که ملوان با پرسینگ بىامان و حملات وقفهناپذیرش از سمت راست وارد دروازه شهردارى تبریز کرد! ملوان اگر شهریار مغانلو و... و... را ندارد، مهدى هاشمىنژاد و عزیز حافظى و... را دارد! ملوان یک تیم خوب دارد که قربانى نابلدى مدعیان فیلسوف بودن فوتبال شد!
در بالاى جدول، هنوز مس رفسنجان و مس کرمان اول و دومند! در انتهاى جدول با وجود ١٠ امتیازى که ملوانىها در ٤ بازى اخیرشان گرفتهاند، هنوز به حاشیه امن و ساحل نکات نرسیدهاند ولى ملوان، تا دلتان بخواهد بازیکن دارد! در تمام تیمهاى لیگ برتر و لیگ یک، یکى امثال شهریار مغانلو و حسین شنانى و...!