نظرسنجی

ارزیابی شما از تغییراتی که تاکنون قلعه‌نویی در سیستم تیم ملی داده؟
۰
زمان مطالعه: ۱ دقیقه

با محمود کلهری، شهردار منطقه ۱۷ گفت‌وگویی کاملاً ورزشی انجام دادیم. این مصاحبه جذاب را بخوانید.

محمود کلهری: کودک «نیالا» یی گفت شهردار شوم برای نوه‌ات دوچرخه می‌خرمبه گزارش خبرورزشی، محمود کلهری را همه به‌عنوان شهردار منطقه ۱۷ تهران می‌شناسند. البته او سابقه مدیریت حقوقی رئیس‌جمهور و شهردار تهران را هم در کارنامه دارد، اما شاید هیچ‌کس نداند او در فهرست ۳۰ نفره تیم ملی جوانان و فهرست ۴۰ نفره تیم امید فوتبال هم بوده که هر دو بار به دلیل مصدومیت خط خورده و مصدومیت، مسیر زندگی او را تغییر داده است. با شهردار منطقه ۱۷ گفت‌وگویی کاملاً ورزشی انجام دادیم. این مصاحبه جذاب را بخوانید.

در بخش فعالیت‌های اجتماعی و ورزشی در منطقه ۱۷ مأموریت‌ها را چگونه تعریف کردید؟
ابتدا لازم است هم تشکر کنم از مجموعه گروه رسانه‌ای خبر و هم تبریک بگویم روز خبرنگار را به همه شما. باور و اعتقادم این است که فعالیت در حوزه رسانه اگر توأم با صداقت و امانتداری باشد، بی‌تردید نوعی ایثار است و متأسفانه این قشر اثرگذار و زحمتکش آن‌طور که شایسته است قدرشان دانسته نمی‌شود. در پاسخ به سؤال شما باید بگویم مخصوصاً امروز که به دلایل گوناگون نشاط و شادی کمتر در جامعه وجود دارد، باید شرایطی فراهم کنیم که مقابل این وضعیت بایستیم و ورزش به دلیل نشاطی که در ذات خود دارد، بهترین ابزار برای مقابله با دلمردگی و افسردگی است. من از دوره تحصیل خودم ورزشکار بودم و به ورزش علاقه داشتم.

تهران تحصیل می‌کردید؟
بله، در منطقه ۱۵ در مسگرآباد. آنجا در زمین‌های خاکی زیاد فوتبال بازی کردم. در زمان تحصیل هم فوتبال بازی می‌کردم هم والیبال هم پینگ‌پنگ و هم یک بار وارد کشتی شدم و در آموزشگاه‌ها مقام سوم به دست آوردم.

محمود کلهری: کودک «نیالا» یی گفت شهردار شوم برای نوه‌ات دوچرخه می‌خرم

سومی کشتی؟!
بله. من آن موقع ۸۳ یا ۸۴ کیلو داشتم و معلم ما گفت کشتی‌گیر سنگین‌وزن نداریم بیا کشتی بگیر. من گفتم اصلاً کشتی نگرفته‌ام. گفت بیا یادت می‌دهم بارانداز و فتیله‌پیچ را یادم داد و رفتیم به مسابقات. در اولین مسابقه من دو، سه دفعه حریفم را بلند کردم، اما نمی‌دانستم چه‌کار کنم. امتیاز هم برای فن می‌دادند که من بلد نبودم. یک بار حریف را بلند کردم و بلند به معلم‌مان گفتم حالا چه‌کار باید بکنم؟! خلاصه آن کشتی را با یک امتیاز به حریف باختم. کشتی بعد هم حریفم حاضر نشد و من شدم نفر سوم آموزشگاه‌ها! اجازه بدهید به سؤال شما برگردم. من به دلیل علاقه به ورزش به این مقوله نگاه ویژه‌ای داشتم، چون منطقه ۱۷ می‌طلبد. زمینی داشتیم که با کمک سرمایه‌گذار با کیفیتی بسیار بالا آماده کرده‌ایم که در زمستان پارسال که برف آمد، پرسپولیس دیدار تدارکاتی‌اش با گل‌گهر را آنجا برگزار کرد و فردایش هم استقلال در همان زمین تمرین کرد. می‌خواهیم هتلی در کنار آنجا بزنیم که امکان اسکان تیم‌های شهرستانی هم ایجاد شود. مجموعه ورزش‌های آبی که برای خانم‌ها و آقایان مهیا کردیم به مجموعه‌های بسیار پیشرفته شمال شهر تنه می‌زند. تمام تأکیدم این بود که امکان استفاده از این مجموعه مجهز با قیمتی بسیار پایین برای مردم منطقه فراهم شود که همین‌طور هم شد و از سهم خودمان تخفیف دادم و بلیت‌ها به آموزش‌وپرورش و مناطق خاص توزیع شد. دوچرخه‌هایی از انبار شورای حمل و نقل و ترافیک گرفتیم و بعد از تجهیز و بیمه‌گذاری، به مدارس تحویل دادیم و گفتیم دانش‌آموزانی که معدل بالای ۱۸ داشته باشند دوچرخه به آن‌ها اهدا می‌شود. بعد از ابلاغ دستور دکتر حناچی در زمینه دوچرخه‌سواری سعی کردیم منطقه ۱۷ را به پایگاه اصلی دوچرخه‌سواری تبدیل کنیم که خوشحالم این اتفاق افتاد و من تمام بازدید‌های منطقه‌ای را با دوچرخه انجام می‌دهم، حتی پرونده‌های شورای معماری که می‌دانم پای چه برگه‌ای را امضا می‌کنم. هم ورزش می‌کنم و هم بدون واسطه به منطقه سرکشی می‌کنم. تهران از نظر زیست‌محیطی تمام خطوط مجاز را رد کرده و همه آن‌ها به دلیل خودروهاست. اگر بتوانیم دوچرخه‌سواری را به فرهنگ تبدیل کنیم هم هوا را پاک می‌کنیم هم ترافیک را از بین می‌بریم. سالن‌های چندمنظوره‌ای هم داشتیم که تمام امکانات آن را با همکاری سرمایه‌گذار تجهیز و بازسازی کردیم. در مجموع منطقه ۱۷ تمام توان خود را گذاشته برای ورزش‌های همگانی و برای سلامت مردم منطقه.

شنیده‌ایم به دانش‌آموزان منطقه‌ای در مازندران هم دوچرخه هدیه داده‌اید!
بله. یک روز نامه‌ای به دستم رسید، دیدم دانش‌آموزی از روستای نیالا در گلوگاه با خط خودش نامه نوشته و اول از همه نوشته ممنونم که به دانش‌آموزان دوچرخه دادید. بعد خودش را معرفی کرد و گفت اگر به ما ۴ نفر هم دوچرخه بدهید، مسیر روستا تا مدرسه را با دوچرخه می‌رویم. من چند روز بعد مثل خودش نامه نوشتم. یعنی با خط خودم نوشتم. معلم‌شان بعد‌ها گفت آرزو می‌کردم جواب نامه این بچه‌ها از اداره شما بیاید تا مأیوس نشوند... من جواب آن نامه را با خط خودم نوشتم که به آن‌ها بگویم برای من مهم هستید. می‌خواستم اواخر بهمن ماه برای‌شان دوچرخه بفرستم که خورد به ماجرای کرونا و موضوع عقب افتاد تا روز دوچرخه‌سواری (۱۳ خرداد). همکارانم را با ۴ دوچرخه برای دانش‌آموزان فرستادم و دوچرخه خودم را هم برای معلم آن‌ها فرستادم. دانش‌آموزی که نامه نوشته بود تلفنی به من گفت اگر بزرگ شدم و شهردار شدم برای نوه شما دوچرخه می‌خرم، من به او گفتم برای بچه‌های چند روستای مجاور دوچرخه بخر تا این فرهنگ شود. من این کار را کردم، چون آن بچه من را نماینده حاکمیت دید و برایم نامه نوشت. از نظر ضوابط اداری من نباید این کار را می‌کردم، اما به‌عنوان یک «ایرانی» وظیفه داشتم و این کار را کردم تا کار من در ذهن این کودک ایرانی بماند. او آینده کشورم را می‌سازد و آرزو می‌کنم این را به فرهنگ تبدیل کند. اگر این اتفاق در هر جای دنیا دیده می‌شد، با انفجار خبری مواجه می‌شدیم، اما هیچ‌کس آن را ندید. من این را برای خودم نمی‌گویم. این دیدگاه باید ترویج می‌شد تا فرهنگ تکلیف نسبت به مردم توسعه پیدا کند، اما هیچ اتفاقی نیفتاد و صدا و سیما هم ملی فکر نکرد در این زمینه. موضوع نیالا از نظر شخص خودم یکی از بهترین کار‌های من بود.

محمود کلهری: کودک «نیالا» یی گفت شهردار شوم برای نوه‌ات دوچرخه می‌خرم

شنیده‌ایم فوتبالیست حرفه‌ای بودید. برای پایان مصاحبه، ماجرای مصدومیت شما چه بود؟
آقای حسین خرمی مربی آتش‌نشانی بازی من در زمین‌های خاکی مسگرآباد را دیدند و مرا به تیم جوانان آتش‌نشانی بردند. در فینال حذفی جوانان مقابل کورش برمک بازی کردم و خوب هم بازی کردم. مربی ما بعد از بازی به من گفت این بازیکن کورش برمک بازیکن تیم ملی جوانان بود. به فهرست ۳۰ نفره تیم ملی جوانان دعوت شدم که بازیکنان بزرگی در آن تیم بودند. من همان موقع در لیگ محلی آسیب دیدم و خط خوردم. بعد به تیم هما رفتم. با آرارات در زمین این تیم بازی داشتیم. بازیکن مستقیم من سرژیک تیموریان بود. من شوت‌های خوبی داشتم و یک بار شوتم به تیر دروازه خورد که باعث شد حسن آقا حبیبی، آقای تیموریان را برای آزاد گذاشتن من مؤاخذه کند. دومین بار که برای شوت خیز برداشتم همه وزنم را روی پای تکیه‌گاه گذاشته بودم که با تکل روی پای من آمد و نازک‌نی و درشت‌نی پایم شکست. آن موقع من تا ۴۰ نفر تیم امید بالا رفتم و توسط یورگن گده به تیم دعوت شده بودم، اما پروسه درمانم یک سال طول کشید و بعد از آن دیگر نتوانستم فوتبال را ادامه دهم.

الان که دیگر از سرژیک ناراحت نیستید؟
نه. سال‌ها از آن ماجرا می‌گذرد. اتفاقاً از شنیدن خبر تصادف شدید آقای تیموریان خیلی ناراحت شدم و اگر ملاقات آزاد بود به عیادت ایشان می‌رفتم.

وب‌گردی و دیدنی‌های ورزش

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha

نظرسنجی

ارزیابی شما از تغییراتی که تاکنون قلعه‌نویی در سیستم تیم ملی داده؟

پربازدید امروز

آخرین خبرها

منهای ورزش

بازرگانی