به گزارش خبرورزشی، یکم- در فوتبال ما که مختص خود ماست، اتفاقاتی رخ میدهد که اصلاً از سر حادثه و رخ دادن خود به خودی یک حادثه نیست! این موارد نتیجه معلولها و برآمده یکسری از جریانات منطقی و برخوردار از اصل «دو دوتا» است که همیشه هم به چهار ختم میشود، ولی چه چهاری که یا بیشتر از عدد چهار است و یا کمتر!
میپرسید چرا؟ میگوییم چون فوتبال ما، فوتبال ماست و ربط اندکی دارد به ساز و کارهای عقلگرایانه فوتبال جهان! در فوتبال ما، عقلگرایی هم معنای مخصوص به خود را دارد! معمولاً قابل حساب هست ولی در بزنگاههای خیلی مهم، توانا به جمع و تفریق و ضرب و تقسیم- چهار عمل اصلی- نیست!
روی همین حوادث دور و بری این روزهایمان زوم کنید! چه میبینید؟ از آنچه بر سر تیم پرسپولیس آورده شد- هنوز هم نمیخواهیم بگوییم که آوردند- چه نکاتی برای درسنامههای معتبر میتوان آموخت و باید آموخت! کاری که ما، خودمان به دست خودمان با پرسپولیس که میرود قهرمان آسیا باشد کردیم، از آن کارهاست که مسلمان نشنود و کافر نبیند! تلاشی و به هم ریختن یک مجموعه عالی، با روح، خوندار، برو، بجنگ و اهل قهرمانی، در «ژانر» قهرمانان! ولی چه شد؟ ولی چه کارش کردیم؟
فرستادیمش به آنجا که عرب نی میاندازد! دور، دور! پرت، پرت! در کمال قدرناشناسی! در کمال فهم نکردن و نشناختن کار مهمی که از پرسپولیس سر زد!
خب! تیم ملی چه میشود؟
دوم- بازی ایران- مالی که بسان تحفهای کمیاب به خورد تیم ملی میدادیمش، مالید! در یک کلمه، واقعاً که مالید! و در نتیجه برگزار نمیشود! نه امروز و نه هیچ روز دیگری به زودیها! فوتبال خودویژه ما، از این بازی لغو شده و کنسل شده چه عبرتی میگیرد، آیا میتواند عبرت بگیرد؟ و آیا اصلاً ما، فوتبال مالی را قابل برخورد کردن، حلاجی نمودن و ارزیابی میداند یا نه، یا حیف از ما! حیف از تیم ملی ما که باید ساخته و پرداختهاش کرد!
در همین روزها، تیم ملی قطر- تیم ملی؟ - ۵ گل از غنا میخورد! قطر در روزگاری ۵ بر یک میبازد که السدش و الدوحیلش، در لیگ آسیا باخته است!
تا فینال لیگ آسیا
سوم- قطر از این باختهای پی در پی چه میفهمد و چگونه به ترمیم و اصلاح برنامههای خود میپردازد! و ما که با پرسپولیس راهی فینال لیگ آسیا شدهایم، برای فینال ۲۹ آذر، چه خیالاتی در سر داشتیم که تبدیل شد به چه دورنماهایی! بلکه واهینماهایی!
ما، چه بر سر پرسپولیس خود میآوریم؟ با چه مکانیزمی این تیم ریشهقطور و سرزنده و شاداب را تبدیل به یک مجموعه از هم جدا و تیمیت از دست داده کردهایم؟ به راستی که وارونه کیمیاگرانیم ما!
... به یک گردش چرخ نیلوفری!
... نه نادر به جا ماند و نه نادری!
استقلال، پایان بدسگالی
چهارم- برعکس نهند نام زنگی کافور! بلی فوتبال ما که مختصاتش مخصوص به خود ماست، در جهت «خود درگیری» اقدامات مهم و مؤثر زیاد هم انجام داده است! این روزها، نوبت پرسپولیس است که تن و جان همه را بلرزاند! در عوض استقلال، کانون خبرهای خوش به نظر میرسد! یعنی بدسگالیهای استقلال تمام شد؟ یعنی فکری مهره مار دارد؟
میدانیم که «قلق» بازیکنان بدقلق کاملاً در دستهای محمود فکری قرار دارد! منتظریم که او با عاقلانگی، تهدیدهای دیگر را هم به فرصت تبدیل سازد!
مشکل دیاباته، آن هم به شکلی کمنظیر در همه دنیای حرفهای، حل شد! خلیلزاده تأیید کرد که طلب ۳۰۰ هزار دلاری گلزن اول لیگ برتر، فراهم و تحویل شده است! فکری از قرعهکشی لیگ بیستم راضی است و نویدکیا، در فکر رویارویی با امیر قلعه خیلی مرموزانه و چراغ خاموش جلو میرود! دیدهایم که محرم به اندازه لازم و کافی همکار و دستیار با تجربه و میداندیده- که شناخته شده هم باشند- ندارد! آیا این یک کاستی و یک عیب سازمانی نیست؟ به سن بالای برخی از بازیکنان مورد قبول نویدکیا کاری نداریم، ولی هر جور فکر میکنیم و هر جور که خودمان را به آن راه دیگر میزنیم، خیال پرسپولیس راحتمان نمیگذارد و تراکتورسازی هم به شرح ایضاً!
تراکتور و یک اقدام مدیریتی
پنجم- تراکتور یک کاربلد را به خدمت گرفت! مرتضی موسویزنوز، دوباره در روابط عمومی تراکتور مشغول به کار- آن هم با درستکاری و پرکاری- شد! موسوی کار خودش را خوب بلد است ولی آیا بقیه هم بلدند با او و تجربهاش کنار بیایند؟ و آیا او، نماینده ویژه و چشم بینای باشگاه در فوتبال بیکلانتر که هر کی به هر کی مینماید، خواهد بود؟
تراکتور، تیم مدیریتیاش را بر اساس ترسیدن از طنابهای سیاه و سفید و اینکه مبادا مار باشند، میبندد! تراکتور، تیم فوتبالش را هم باید صحیح ببندد! حیف از این تیم است که در همه بازیهایش با استقلال، پرسپولیس، سپاهان، فولاد و... به اندازه دربی تماشا دارد!