خبرورزشی/ اردشیر لارودی؛ یکم- باید کاری کرد! نمیتوان منفعلانه به تماشای دگرگون شدن شرایط مشغول بود!
میان دخل و خرج فوتبال- که از پسوند حرفهای هم برخوردار است- تناسبی باید برقرار باشد! مخالف پرداختهای درشت، براساس درشت بودن پرداختها نیستیم ولی روند حرفهایگری در فوتبال ما، باید از منطق ریاضی برخوردار شود!
درمیآوریم و هزینه میکنیم! بازیکن بهتر و مربی داناتر و تواناتر را استخدام میکنیم تا درآمد بیشتری داشته باشیم! بر احوال آن مرد باید گریست که دخل و خرج زندگیاش، جور و برابر و متعادل نیست، ولی برای ما که همه چیز... راستی ما چهکارهایم؟ چقدر درمیآوریم؟ چقدر هزینه میکنیم؟ بر احوال ما اگر نگریند، پس برای چه روزی اشک ریختن را ممکن و لازم کردهاند؟
باید کاری کرد! هم پرسپولیس و هم استقلال و هم همه به این «باید» معترفند! وضعیت فعلی که اجازه درآمدسازی و پولآوری به تیمها نمیدهد، قابل دوام نیست!
آذری ساکت نمیشود
دوم- تراکتور- نفت مسجدسلیمان، سایپا- پرسپولیس، آلومینیوم اراک- نساجی قائمشهر، فولاد اهواز- ذوبآهن!
سعید آذری به زمین خودش رسیده است! به فولادشهر، خانه همه ذوبآهنیها! آذری ساکت نمیشود! آذری ساکت نخواهد شد، زبان بریده در گوشهای صم و بکم! آذری با همه فرق دارد! سعیدخان حتی اگر هم سکوت کند، باز حرف دارد! با پنبه سر بریدن و با سکوت حرف زدن، از او برنمیآید!
اهوازیها که البته تا تیمشان را به دست مربیهای اهواز نسپارند و اگر فوتبال مخصوص به خود را بازی نکنند، لبخند رضایت روی لبانشان نمینشیند، در بازی اول خود با ذوبآهن روبهرو میشوند! رحمان رضایی- جواد نکونام! تا کدام یک، چنته پرتری در عالم مربیگری داشته باشند!
در نگاه اول، کار نکونام روراستتر پیش خواهد رفت ولی رحمان هم «تنها» نماینده ایتالیایی فوتبال ایران است! ببینیم آب زیرکاهی مردان سری A، در رحمان چه اثری کرده است!
به مویی رسیده است
سوم- فوتبال آبستن است! پرداختهای دو صد میلیاردی به ویلموتس، فوتبال را آبستن کرده است! راحت شدن از شر طلبکاران میلیاردی، فوتبال را آبستن کرده است! تن دادن به حکمهای فیفا و پرداختهای استقلال و پرسپولیس- که هنوز دنباله دارد- فوتبال را به نقطهای رسانده که همه را هم صدا کرده: ...کاری باید کرد! نباید به ادامه این وصع رضایت داد! نمیتوان به ادامه این شرایط و حرفها و حدیثهایش بیتفاوت بود!
استقلال و پرسپولیس، هر دو از یک دنده بیدار شدهاند! استقلال و پرسپولیس، هر دو به وضع مشترکی نزدیک شدهاند: ...ریش و قیچی، نزد دلالها، نزد مدیر برنامهها، دست ایجنتها و در اختیار زیادهخواهانی است که «پشت پرده» واقعاً وجود دارند و دست بهکارند!
صدای کاسب کارها هم بلند شد
چهارم- استقلال و پرسپولیس، گاهی با نگاهی سطحی و زمانی هم با ژرفاندیشی بیشتر، صاحب تفکری درخور توجه شدهاند! پرداختها که در بیشترینش و در سنگینترینش، استقلال و پرسپولیس هم دستی بر آتش دارند، صدای مردان کاسبکار دو تیم را درآورده است: ...الکی زیاد میشود! روی هوا بالا برده میشود! یا باید هرچه میخواهند بدهیم یا باید بیشتر از آنچه طلبکارانه طلب میکنند «اِخ» کنیم و پیاده شویم! اختیار فوتبال، افتاده به دست سه، چهار، پنج نفر که سر سوزنی مسئولیتپذیر نیستند! بهترین نفرات ما را به قطر میبرند! ما را با خرپولهای قطری به رقابت وامیدارند و حتی پرداختهای لیگ برتر را هم با نرخ «رنج» قیمتی آنها محاسبه میکنند! برای ما، فرقی ندارد که چقدر پول میدهیم، ولی میدهیم! در هر حال محکومیم به معادلسازی و برابری ارز با ریال!
کاری باید کرد! با شکایت از شجاع که برای پرسپولیس بازیکن از خود گذشتهای بود، مشکلی حل نمیشود! باید لیگ برتر را به حق خود و به حقوق حقهاش رساند! یا حرفهای و یا غیرحرفهای! کوسه و ریش پهن، امکان ندارد!
تراکتور و چند و چون بازیاش
پنجم- تراکتور هم از بابت جولان دلالیسم، دل پر خونی دارد! همه خیال میکنند که تراکتور، نه حساب دارد و نه کتاب! دلالیسم، خیال میکند که از تراکتور تا میتوان باید کند و برد! باید برد و خورد!
در نگاه اینان، تراکتور، فرصتی است برای یکشبه به همه جا رسیدن! ولی تراکتور هزار خوبی دارد که هر کدامش ثروت و سرمایهای محسوب میشود! بازی فینال جامحذفی و رهیابیاش به لیگ آسیا، شاهد صادقی است بر همین واقعیت عینی!
ببینیم آنها که زیر پای ساکت الهامی، پوست موز انداختند، حالا چه میکنند! و ببینیم که تراکتور در ورزشگاه خلوت و خالی که فلسفه دوری و دوستی را به یاد میآورد، چگونه از هنرش استفاده خواهد کرد؟
در روزگار وارونگی، باید دید کاربلدان چگونه اوضاع را به سود خود کنترل میکنند!